غذاهای مقوی نیروی جنسی – بخش سوم

غذاهای مقوی نیروی جنسی

ریح و نفخ چیست؟ در کتب حکما، لفظ باد، ریح و نفخ همگی به یک معنی آمده است و هر یک تنها با پسوند آن، دارای معنای خاص می شود مانند ریح منفخه که در رابطه با دستگاه گوارش آورده می شود یا ریاح غلیظه یا ریاح محتبسه یا ریاح مُنَعِّظه.

به موادی که پس از ورود به بدن ایجاد ریح یا باد یا نفخ می کند مُنَفِّخ (به معنی بادناک) یا نَفّاخ می گویند. لفظ منفخ نیز از نظر حکما، طبق آنچه در کتاب مخزن الادویه تألیف حکیم عالیقدر سید محمد حسین عقیلی خراسانی آمده به این شرح است:

«مُنَفِّخ یعنی نفخ آورنده و آن دوائی را نامند که در جوهر آن رطوبت غریبه غلیظه باشد که چون فعل نماید در آن حرارت غریزیه، تحلیل نیابد به سرعت، بلکه مستحیل به ریاح گردد مانند لوبیا.»

شارح مذکور در ادامه، برخی مضرات مواد نفاخ را نیز به شرح زیر آورده است:

«بدان که هر چه در آن نفخ است مصدع و مضر به عین (چشم) است و از اغذیه و ادویه آنچه تحلیل یابد، رطوبت آن در هضم اول و ریاح و نفخ آن در معده بماند و انحلال آن نیز بالتمام در همان جا باشد و یا در امعا و آنچه رطوبت فضلیه در آن باشد و آن، ماده نفخ و ریح آن بود و نفخ آن در معده و امعا به تحلیل نرود بالتمام، بلکه باقی ماند و چیزی از آن در عروق اعضای تناسل رود مانند زنجبیل و بزر جرجیر و این منعظ است و باعث نعوظ همان ریح است.»

رطوبت فضلیه چیست؟

حکما، برای رطوبت فضلیه تعریفی به این شرح دارند: هر زمان بگویند در فلان میوه یا سبزی و حبوب، رطوبت فضلیه است، مراد آن باشد که پاره ای از رطوبتی را که برای تغذیه جذب کرده است هنوز پخته نشده است.

بنابر قول صاحب کتاب مخزن الادویه، تعریف رطوبت فضلیه به این شرح است:

«بدان که رطوبت فضلیه عبارت از رطوبتی است که در تمام اجزای آن چیز، کما ینبغی ممتزج نگشته باشد و به اندک زمانی بعضی از آن به تحلیل رود و جرم آن را منشق سازد و بعضی به تعفین، صورت کرمی یافته، جرم آن را بخورد و رفته رفته تمام آن را فانی گرداند.»

بنابراین تعاریف درمی یابیم که رطوبت فضلیه، نوعی رطوبت غیرجبلی یعنی غیراصلی است که در نباتات به علت نقص در عمل همسان سازی باقی می ماند و سرعت تحلیل آن از رطوبات اصلی بیشتر است.

مبهِّی یعنی چه؟ بنا بر قول صاحب کتاب مخزن الادویه، مبهی یعنی به حرکت آورنده قوت باه و زیاد کننده ماده آن، که منی و ریاح غلیظه منعظه است و آن دوائی را نامند که به سبب حرارت معتدله و رطوبت فضلیه خود؛ در مجاری اعصاب، عضلات و اعضای تناسلی؛ تولید ماده منی و ریاح منعظه نماید و محرک باه شود مانند بهمنین، بوزیدان و زردک.

حکیم جرجانی در ادامه می فرماید:

«و زرده خایه ی نیم برشت، مغز سر بره، مغز سر مرغ، مغز استخوان ها و مغز گنجشک غذا دهنده و تری آرنده است و اگرچه مغزها سرد است در مغز استخوان و مغز گنجشک حرارت است اگر آن را با نعنع گر با اندکی زنجبیل و نمک به کار دارند هر سه معنی حاصل آید خاصه از نعنع که در وی قوتی است که آلت های تناسل را بر فعل خویش یاری دهد.»

در کلام حکیم ممدوح بسی نکات آموزنده و جود دارد. وی بسیار با ظرافت بین مواد سرد و تر مانند مغزها افتراق قایل شده است. زیرا کیفیت سردی و تری ضد کیفیت گرمی و خشکی است. آنچه سرد و تر است به صورت ظاهر، برای تقویت نیروی جنسی مناسب نیست و بین مردم نیز رایج است که می گویند «سردی نخور که از مردیت کم می کنه!». اما حکیم ممدوح با هوشمندی مصداق هر گردی گردو نیست را روشن کرده و می فرماید که گرچه کیفیت غالب بر مغزها سرد است؛ اما حرارت مکنون برخی از مغزها در چرخه هضوم چهارگانه آزاد می شود و اسباب تولید نیروی جنسی را فراهم می کند.

حکیم جرجانی در ادامه می فرماید:

«و گزر، شلغم و جرجیر هر سه به یکدیگر نزدیک اند در زیر معنی، در هر سه حرارت معتدل و غذا دادن و رطوبت فزون هست لکن جرجیر کم غذاتر است و حرارت او از حرارت شلغم و گزر بیشتر است و گندنا گرم و تر و غذا دهنده است اگر با زرده ی خایه  مرکب شود غذایی شایسته باشد و انگور شیرین و رسیده بسیار غذا و تری دهنده و بادانگیزست و قوت او از قوت شلغم، گزر و آنچ یاد کرده آمد بیشتر است.»

شاید برای خواننده این سوال مطرح شود که وقتی چند ماده خوراکی مانند گزر (هویج ایرانی)، شلغم و جرجیز (نوعی ترتیزک یا شاهی) هم خاصیت اند چرا حکیم اینقدر به شرح زیر هر یک پرداخته است؟

در پاسخ باید گفت که درست است که همه مواد دارای خاصیت باهیه از این جهت با یکدیگر مشابه اند؛ اما هر یک از جهت تغذیه متفاوتند. آگاهی از این تفاوت ها، طبیب را قادر می سازد تا متناسب با نیاز هر فرد برای او برنامه غذایی یا دوایی تنظیم کند. زیرا برخی از افراد نیازمند غذائیت بیشتر و برخی نیازمند حرارت یا رطوبت افزون تر هستند.

حکیم جرجانی در ادامه می فرماید:

«و هلیون که به پارسی، مارچوبه گویند و حرشف که به پارسی، کنگر گویند و جوز، بادام شیرین، فستق، فندق، گوزهند، حب الزلم، شیرتازه، حلبه، کبوتر بچه، بط، خایه ی گنجشک، خایه ی خروس، جگر مرغ، انگبین، روغن گاو، کباب و کرنج (برنج) به شیر، انجیر و میویز همه اندرین باب سودمنداند و چیزهای گرم لطیف کننده چون سعتر و آنچه بدین ماند زیان دارد از بهر آن که بادها را تحلیل کند اما انگور با قوت گرمی او بادناکی دارد بدین معنی سودمندست»

حکیم جرجانی در این فراز، ضمن بیان تعدادی از مواد خوراکی مقوی باه نکته افتراقی مهمی را بیان کرده است. وی برای پپرهیز از این تفکر که هر ماده خوراکی گرم و خشکی، مقوی باه نیست؛ به سعتر یعنی آویشن اشاره کرده است تا نشان دهد برخی از موادی که گرم و خشک اند نه تنها مفید به حال نیروی جنسی نیستند بلکه موجب تحلیل رطوبات ایجاد کننده نعوظ نیز می شوند و خود به ناتوانی جنسی کمک می کنند.

حکیم جرجانی در ادامه تأکید دارد که تأثیرغذا از دوا برای تقویت نیروی جنسی بیشتر است. وی در این رابطه استدلالی به شرح زیر دارد:

«و بباید دانست که اولی تر آن است که درین باب اعتماد بر غذا کنند نه بر دارو؛ از بهر آن که زیادتی قوت جماع، از زیادتی آب و باد بود و این غذاها که یاد کرده آمد هم ماده ی آب آید و هم فاعل باد و داروها اگر چه بعضی زیادت کننده ی آب اند این زیادتی از ماده تواند بود و ماده غذا است پس غذا که هم ماده ی آب بود و هم فاعل باد اعتماد بر آن بیشتر از آن بود که بر دارو»

جناب حکیم جرجانی در این بیانات به موضوع مهمی اشاره دارند و آن این که اصولاً در تعریف دارو و غذا نباید خلط شود. زیرا غذا ماده ای خوراکی است که بر ماده بدن یعنی اخلاط و اندام ها می افزاید در حالی که دارو ماده ای است که تنها بر مزاج تأثیر می کند یعنی مزاج بدن یا اندامی خاص را گرم تر، سردتر، خشک تر یا ترتر می نماید. به این ترتیب نباید فکر کرد که داروهای مقوی باه، ماده منی و یا ریح تولید می کنند بلکه داروها با افزایش حرارت یا تعدیل آن، امکان فعال شدن ماده موجود در بدن را فراهم می کنند.

یکی از داروهای معاصر که بسیار در دنیا مشهور شده است نیترواکساید است که با نام تجاری مختلف از جمله ویاگرا در بازار دارویی وجود دارد. البته این دارو به خاطر اتساعی که در عروق ایجاد می کند موجب مرگ هزاران انسان شده و می شود. نگارنده در نظر دارد بدون توجه به عوارض ناشی از این دارو بر سلامت انسان ها، تنها از زاویه خاص یعنی به عنوان یک داروی منعظ، این دارو را مورد بررسی اجمالی قرار دهد تا موضوعی که جناب حکیم جرجانی مطرح کرده است به طور عمیق تری در ذهن خواننده و به خصوص پزشکان و حتی متخصصین اورولوژی قرار بگیرد.

وقتی فردی از ویاگرا برای ایجاد نعوظ استفاده می کند، جدار عروق آلتش باز شده و مقدار زیادی خون وارد آن می شود. در نتیجه ی هجمه خون و پرشدگی عروق آلت، افزایش حجمی رخ می دهد که از آن به نعوظ تعبیر می شود. به این خاطر همه متخصصین چنین می پندارند که داروی موسوم به ویاگرا سبب نعوظ شده است. در حالی که این نوع پندار بر اساس فرمایش حکیم جرجانی و سایر حکمای سلف، برداشتی ناقص و غلط است. حال باید دید برای این که ویاگرا بتواند ایجاد نعوظ کند چه امور دیگری نادیده انگاشته شده است؟

همان گونه که می دانید، حکما دارویی را مفتح یعنی باز کننده یا متسع کننده می دانند که دارای حرارت مرخیه باشد؛ یعنی حرارتی که سبب ایجاد خشکی در اندام ها از جمله عروق نشود؛ بلکه به نرم کردن جدار انها برای ایجاد اتساع کمک کند. چرا که بدون ارخاء، اتساع با انصداع یعنی شکافتگی و ترکیدگی همراه خواهد بود. در نتیجه هدف غایی حاصل نخواهد شد.

حال این سؤال مطرح می شد که چنین حرارتی یعنی حرارت مرخیه چگونه یا از کجا تأمین می شود؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت وقتی ماده ای وارد بدن می شود؛ تحت تأثیر حرارت غریزی، کیفیات مکنون در آن آزاد می شود. در این هنگام است که کار طبیعت شروع می شود. طبیعت با بررسی نوع کیفیت آزاد شده، نسبت به آن واکنش مناسب نشان می دهد. وقتی طبیعت، کدهای موجود در ماده وارده را بررسی می کند، درمی یابد که برای بدن مضر یا مفید است. چنانچه طبیعت کدهای مضر دریافت کند، نخست واکنش های اصلاحی را از طریق آزادسازی کدهای مربوطه به عمل می آورد. چنانچه واکنش اصلاحی کافی نباشد اقدام به آزادسازی کدهای تدافعی از قبیل خنثی سازی عملکرد ماده وارده یا جلب و طرد آن به بیرون از بدن می کند.

بر این اساس باید قایل شد که امر اتساع عروق یا به واسطه کیفیت مکنون در ویاگرا اتفاق می افتد یا به واسطه عملکرد طبیعت رخ می دهد. عملکرد طبیعت پس از ورود ویاگرا در بدن، واکنش اصلاحی باشد؛ به این معنی است که طبیعت از ماده وارده به عنوان ابزاری برای رسیدن به مطلوب استفاده کرده است. همچنان که می بینیم ویاگرا بدون تحرک جنسی عمل نمی کند به طوری که در بروشورهای این دارو، این مطلب درج شده است.

اما باید دانست که تحرک جنسی یکی از وظایف و عملکردهای طبیعت است نه ویاگرا. پس وقتی طبیعت کدهای مربوط به تحریکات جنسی را آزاد می کند در واقع حرارت مرخیه را در محیط تناسلی برای ایجاد نعوظ فراهم کرده است لذا با کمک گرفتن از کدهای ویاگرا، امر نعوظ را که یک جزء از اجزای لازم برای یک رابطه جنسی است فراهم می کند.

اما طبیعت تا کی قادر به ایجاد واکنش اصلاحی است؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت طبیعت تا آنجا قادر است به واکنش های اصلاحی خود ادامه دهد که مواد لازم را در اختیار داشته باشد. به محض اتمام یا نزدیک به اتمام، طبیعت سعی در حفظ ذخایر ضروری می کند. برای این کار، از ایجاد حرارت مرخیه خودداری می کند. در نتیجه ی این عملکرد طبیعت، دیگر ویاگرا قادر به ایجاد نعوظ نخواهد بود. زمانی که چنین بیمارانی به من مراجعه می کنند اظهار می دارند که اوایل با مصرف ویاگرا، نعوظ ایجاد می شد ولی به مرور زمان، نعوظ ضعیف و بعد از مدتی قطع شد. معمولاً برای درمان این بیماران، دستورات غذایی ویژه که دارای سه خاصیت کثیرالغذایی، بادانگیزی و حرارت معتدله است را تجویز می کنم.

بیماران پس از مدتی که به این دستورات عمل می کنند، اظهار می دارند دوباره با مصرف ویاگرا صاحب نعوظ می شوند.

بر اساس عملکرد مذکور، درمی یابیم که ماده مولد منی، رطوبت فضلیه و ریح منعظه، در امر تقویت باه؛ اموری ضروری و غیرقابل انکارند و همه این موارد تنها در غذا وجود دارد نه در دارو. به این جهت است که حکیم جرجانی در بخش دیگری از سخنان خود چنین اظهار می کند:

«دیگر آنکه اگرچه بعضی از داروها زیادت کننده ی آب اندر کار بعضی آن است که آب را گرم کنند و بجنبانند تا شهوت جماع پدید آید و بی شک نخست تولد آب باید تا پس دارو، آن را بجنباند و هرگاه که غذا یابیم هم آب ر ا بفزاید و شهوت را بجنباند و اولی تر آن باشد که اعتماد بر آن غذاها کنیم نه بر آن غذاها کنیم نه بر داروها و دیگر آن که قدر دارو اندک باشد و قوت او قوی تر از قوت طبیعت بود و آنچه نه چنین باشد نه دارو باشد و طبیعت آن چیزی که مقدار آن اندک بود و قوت آن قوی تر از قوت او بود بهره ی تمام نتواند یافت و در آن تصرفی سودمند نتواند کرد و باشد که بر وی وبال گردد.»

در بخش دیگری از سخنان حکیم جرجانی به نکته ای نغز اشاره دارد که در زیر می آید:

«اگر مزاج سرد باشد و منی بسیار و فسرده، ممکن است که دارو آن را بجنباند و مزاج را بگرداند تا قوتی پدید آید. جز در چنین مزاج بر داروها اعتماد کردن خطا بود و من دیدم که مردم محرور را طبیبی معجون های گرم و داروهایی می فرمود تا قوت جماع زیادت شود هر روز ضعف زیادت می شد و به آخر حرارت چندان غلبه کرد که همه سرهای رگ های او گشاده شد و بول او خون صرف گشت و به هیچ تدبیر آن را تدارک نتوانست کرد و خون او هم به طریق بول برفت و تشنج خشک پدید آمد و مرد هلاک شد.»

در این فراز، حکیم بزرگوار تجویز داروهای باهیه را تنها در مورد وجود سردی مزاج که با منی زیاد و فسرده همراه باشد؛ جایز دانسته است. زیرا وقتی برودت بر منی غالب شود آن را فسرده می سازد و امکان حرکت طبیعی را از منی می گیرد. در نتیجه با وجود منی بسیار، تولید روح و قوای جنسی در چنین فردی ممکن نمی گردد. به این خاطر حکیم ممدوح، تجویز داروهای باهیه را با هدف گرم کردن و جنباندن منی، یعنی ایجاد حرکت طبیعی در آن برای تولید روح و قوای جنسی جایز دانسته و در غیر این مورد، جایز ندانسته است. لذا حکیم با ذکر خاطره ای با بیان شرح حال بیمار و معالجی نادان، شاهد مثالی برای عدم جواز مصرف داروهای باهیه ی صرف، ارایه می دهد که صد البته امروزه این واقعه به طور مکرر در مراکز درمانی اتفاق می افتد و سبب بروز مرگ های ناشی از اثر مصرف داروهای جنسی از جمله ویاگرا می شود. 

منبع: درمان ناتوانی های جنسی در مکتب طب ایرانی-محمد عبادیانی 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

برای برقراری امکان تعامل با شما کاربر محترم خواهشمند است شماره همراه خود را در فیلد مربوطه وارد نمایید.شماره موبایل شما در سایت منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا