پاسخ به انتقادات مخالفان حجامت – بخش اول
شاید جای تعجب باشد که بدانید حجامت با آن سابقه تاریخی طولانی، با آن همه احادیث و روایات که برانجام آن تأکید می نمایند و علی رغم آثار درمانی متعددی که پزشکان مختلف ایرانی و غربی به آن اذعان نموده اند، مخالفان پروپا قرصی درمیان جامعه پزشکی ما دارد.
در این بخش قصد داریم تا به مهمترین این مخالفتها و انتقادات پاسخ بدهیم:
الف) حجامت همان خونگیری وریدی است:
یکی از ایرادهایی که مخالفان حجامت به دفعات در سخنان خود به آن اشاره می کنند این است که:
«آیا بهتر نیست به جای حجامت و دور ریختن اندکی خون، بیائیم این عمل را پاکیزه و علمی انجام دهیم و خون خود را جهت استفاده به همنوع خود اهدا کنیم؟ آیا انتقال خون مرسوم همان حجامت علمی و امروزی نیست؟»
به تصور این عده حجامت یک روش قدیمی است و با خونگیری وریدی فرقی ندارد و در شرایط امروزی که امکانات جمع آوری و انتقال خون فراهم آمده است باید آن را فراموش کرد و روش جدیدتر را جایگزین آن نمود. از دید این افراد، خونگیری وریدی نوعی پیشرفت علمی است که در مسیر زمان حاصل شده است و باید با زمانه جلو رفت و در بیان ادعای خود می گویند:
«آیا امام دهم و یازدهم ما علیهم السلام از مقتضیات زمان خود استفاده نمی کردند و مانند زمان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام زندگی می نمودند؟
قطعاً آنها هم از وسایل و مواردی که پیشرفت زمان یا ارتباطات تجاری وقت، پیش آورده بود، استفاده می نموده اند. جسارتاً تصور می کنم اگر ائمه علیهم السلام در این زمان حضور داشتند، حجامت نمی کردند و با روشهای امروزی، توصیه به درمان می نمودند. یعنی با زمان جلو می رفتند و اصولاً از خصوصیات دین مبین اسلام است که می تواند با شرایط زمانی، خود را وفق دهد و جلو رود.»
در پاسخ به این انتقاد که ظاهراً منطقی هم به نظر می رسد، باید حول چند محوربحث کنیم:
1-بیان تفاوتهای حجامت با خونگیری وریدی
2-توضیح در مفهوم مقتضیات زمان و با زمانه جلو رفتن
3-دور ریخته شدن خون در حجامت
1-آیا حجامت صرفاً یک روش خونگیری است و فرقی با خونگیری وریدی ندارد؟
تفاوتهای حجامت و خونگیری وریدی را درموارد زیر می توان خلاصه کرد:
1-تفاوت در موضع:
همانطور که می دانید برای حجامت مواضع خاصی در نظر گرفته شده است و تأکید شده تا عمل حجامت درآن مواضع خاص انجام شود و برای هر موضع هم اثرات درمانی مختلفی چه در روایات و چه در منابع طب سنتی و نیز در تحقیقات یوهان آبل ذکر گردیده است. این تفاوت در محل گرفتن خون از عوامل مهم اختلاف حجامت با خونگیری وریدی است. حتی برخی از محققین این فرضیه را مطرح نموده اند که گرچه ساختمان پوست در نواحی مختلف بدن از یک قالب کلی پیروی می کند اما اجزای آن در نقاط مختلف بدن دارای اختلافاتی می باشد و احتمالاً اگر مطالعات دقیقی در مورد ویژگیهای آناتومیکی پوست در نواحی حجامت صورت گیرد، متوجه اختلاف ساختمان مویرگی و ساختمان لنفاتیک و نیز کیفیت توزیع گیرنده های مختلف حسی در این نواحی با پوست سایر قسمتهای بدن می گردیم. از طرف دیگر همانطور که شاهد هستیم قدرت ترمیم بافتی و هموستاز در موضع حجامت خیلی سریعتر از سایر نواحی بدن است. بطوریکه زخم محل حجامت ظرف کمتر از 24 ساعت کاملاً بهبود می یابد که علت این سرعت ترمیم، نیز تحقیقات کاملی را می طلبد. همه این مسائل نشان می دهد که موضع گرفتن خون اهمیتی اساسی در تأثیرات آن دارد.
2-تفاوت در شیوه خونگیری:
همانطور که می دانید بادکش کردن جزئی لاینفک از حجامت است. شواهد موجود حاکی از آن است که بادکش کردن خود به تنهایی تأثیرات درمانی مهمی دارد و همانطور که در بخشهای قبلی ملاحظه گردید، درمواردی صرفاً بادکش بدون هیچ خونگیری انجام می شود. که ما آن را حجامت خشک و غربیها هوادرمانی می نامند.
روشن است که بررسی اثرات بادکش از نظر علمی تحقیقات جداگانه ای را می طلبد ولی آنچه به عنوان یک فرضیه مطرح است، اینست که بادکش کردن با ایجاد فراخوانی گلبولی باعث می شود تا سلولهای ایمنی و التهابی در موضع تجمع یافته و این امر از یک طرف موجب برخورد بیشتر آنتی ژنها با سلولهای ایمنی و از طرف دیگر باعث افزایش سرعت ترمیم بافتی در ناحیه می گردد و احتمالاً اثرات دیگری نیز دارد که فعلاً از آن اطلاعی نداریم.
3-وجود قانونمندی خاص در زمان انجام حجامت:
همانطور که در بخش احادیث و روایات ملاحظه کردید، معصومین علیهم السلام در روایات متعددی به زمانهای مناسب و نامناسب برای انجام حجامت اشاره فرموده اند و ما توجیه علمی آن را نیز بیان کرده، علت این قانونمندی را به تأثیرات نجومی بخصوص جاذبه ماه نسبت دادیم. در عمل نیز بارها مشاهده کرده ایم که تأثیرات درمانی حجامت در زمانی که این قانونمندی رعایت می شود بیشتر و بهتر می باشد. بنابراین حجامت تحت برنامه زمانی مشخصی انجام می شود، درحالیکه برخونگیری وریدی چنین قانونی حاکم نیست.
4-تفاوت در ترکیب خون دفع شده:
تا بدینجا دانستیم که بین حجامت و خونگیری وریدی تفاوتهای اساسی از نظر مکان، زمان و روش انجام آن وجود دارد. بنابراین تنها شباهت موجود بین این دو اینست که در هردو مقداری خون از بدن دفع می شود ولی جالب اینجاست که براساس تحقیقاتی که ما در این پایان نامه انجام دادیم و گزارش آن در ادامه خواهد آمد، ترکیب بیو شیمیایی این دو خون نیز با هم متفاوت است و غلظت فاکتورهای بیو شیمی خصوصاً تری گلیسیرید و کلسترول در خون حجامت نسبت به خون وریدی همزمان بطور معناداری (گاه تا دوبرابر) بیشتراست.
بنابراین حجامت هیچ شباهتی به خونگیری وریدی ندارد و چنین نظری که حجامت همان خونگیری وریدی است که در زمان قدیم به آن شکل انجام می شده و حالا مقتضیات زمان و پیشرفت علمی اینطور ایجاب می کند که به شکل دیگری انجام شود کاملاً ناآگاهانه و به دور از منطق علمی می باشد و همین تصور غلط است که باعث شده تا مخالفان، حجامت را شیوه ای منسوخ و قدیمی بدانند و با جسارت اظهار نظر کنند که اگر معصومین علیهم السلام هم در زمان ما حضور داشتند، حجامت نمی کردند و خون می دانند!
چنین اظهار نظری به این می ماند که بگوئیم، گرچه دستور اسلام مبنی برحرمت گوشت خوک دستور حکیمانه ای بوده است و امروزه مشخص شده است که عامل انتقال تریشینوزیس گوشت خوک است، ولی علم امروز به دنبال کشف علت مضربودن این گوشت، توانسته است تا با انگل آن مقابله نماید و لذا دیگر دلیلی برای حرمت گوشت خوک باقی نمی ماند. بنابراین اگر امروز گوشت خوکی که عاری از انگل یاد شده است را بخوریم، برخلاف دستور اسلام رفتار نکرده ایم و اگر خود پیغمبر هم امروز باشد و از او سئوال کنیم که آیا با وجود امکاناتی که جدیداً پیدا شده است بازهم نباید گوشت خوک را بخوریم، لابد خواهد گفت که نه حالا دیگر می توانید بخورید. آن روز که ما گفتیم، وسائلی برای از بین بردن آلودگی گوشت آن نبوده است و حالا که هست دیگر مانعی ندارد.
در پاسخ به این شبهه باید بگوئیم، این حرف درستی است که اگر در اسلام چیزی حرام شده دلیلی داشته و قطعاً برای انسان مضربوده است ولی ممکنست برای چیزی که حرام شده دهها خطروجود داشته باشد که امروز علم یکی از آنها را کشف کرده و مابقی هنوز مانده باشد. شما می بینید مثلاً علم، پنی سیلین را کشف و آثارش را بیان می کند و تمام مردم به آن روی می آورند. بعد از چند سال می بینید که متوجه می شوند ضررهایی هم دارد. علم گوشه ای را کشف می کند و گوشه دیگر برایش پنهان می ماند.
بنابراین نمیتوان قضاوت نمود که علت حرمت گوشت خوک تنها همین انگلی است که علم کشف کرده است. آیا میتوان یقین پیدا نمود که چند سال دیگر خطر و ضرر دیگری برای آن کشف نشود؟
مثلاً ممکنست خصائص بعضی از حیوانات در گوشتشان وجود داشته باشد بطوریکه خورنده آن گوشت،آن خصائص را بگیرد. وقتی از امام رضا علیه السلام راجع به حرمت گوشت خوک سئوال می کنند می فرماید:«لانه یذهب الغیرة»«برای اینکه غیرت را از بین می برد». این حالتی است که شما الان در اروپا می بینید، اثر گوشت خوک است که حاصلش را بروز داده است پس این نپختگی است که وقتی انسان یک فلسفه را درباره احکام پیدا کرد بگوید هرچه هست همین است…
عین همین مثال را در مورد حجامت شاهد هستیم. مخالفین آن فهمیده اند که خونگیری وریدی اثرات خوب و مفیدی دارد. از طرفی دیده اند که در حجامت نیز خون گرفته می شود و لذا فلسفه حجامت را تنها در خونگیری آن دیده و عجولانه نتیجه گرفته اند که اگر معصومین علیهم السلام نیز در زمان ما بودند حجامت نمی کردند. که در پاسخ باید همین مطلب را از آنان پرسید که از کجا به یقین رسیده اند که تنها علت سفارش دین ما به حجامت همان خونگیری است؟ و از کجا به یقین رسیده اند که حجامت هیچ مکانیسم علمی دیگری جز دفع مقداری خون و مواد زائد از بدن ندارد؟ و بر اساس کدام مدرک و تحقیق علمی می گویند که فوائد حجامت همان فوائدی است که با خونگیری وریدی حاصل می شود و نه بیشتر؟ روشن است که وقتی دو چیز از اساس با هم تفاوت داشته باشند، نمی توان آن دو را با هم مقایسه نمود و رأی به برتری و علمی بودن یکی و باطل اعلام کردن دیگری داد. البته ممکن است در مورد برخی بیماریها مثل پلی سیتمی، هم خونگیری وریدی و هم حجامت هر دو مطلوب باشند. در اینگونه موارد می توان تأثیر درمانی این دو را با هم مقایسه نمود ولی این نکته را نمی توان نادیده گرفت که حجامت تأثیر درمانی بسیار وسیعتری نسبت به فلبوتومی دارد و شاهد این مدعی هم بیمارانی هستند که سابقه چندین ساله بیماری های مزمن مثل میگرن، آکنه، پسوریازیس، دردهای مفصلی و… داشته و اهدای خون نیز داشته اند، ولی بیماریشان بهبود نیافته است. لیکن همین افراد با چند نوبت حجامت کاملاً سلامتی خود را بازیافته اند.
از طرفی دربرخی بیماریها شاهد اثرات جالب درمانی حجامت می باشیم در حالیکه نمی توانیم علت این تأثیرات را صرفا با دفع شدن مقداری خون از بدن توجیه کنیم. لذا احتمال می دهیم که در بهبود بیمار سایر فرضیه هایی که در فصلهای گذشته در مورد آن توضیح دادیم، دخالت داشته باشد.
با توجه به همه این شواهد و دلایل می توان قاطعانه اظهار نظر کرد که حجامت صرفاً یک روش خونگیری نبوده و هر نوع قیاس و نتیجه گیری که بر اساس این تصور صورت گیرد، نادرست می باشد.
حجامت یک روش درمانی است که علی رغم تکنیک ساده آن، از اصول علمی پیچیده ای برخوردار است.
2-آیا منسوخ و قدیمی دانستن حجامت مصداق صحیحی برای اصل با زمانه جلو رفتن و پیروی از مقتضیات زمان می باشد؟
فکر می کنم پاسخ این سئوال با توضیحات قبلی تا حدودی روشن شده باشد زیرا توضیح دادیم که اساساً هدف از حجامت تنها خونگیری نیست که بگوئیم، حالا که امکانات و تجهیزات لازم برای گرفتن خون از ورید و جمع آوری آن وجود دارد، پس حجامت را کنار بگذاریم.
لازم به ذکر است که از همان زمان قدیم که حجامت رایج بود، خونگیری وریدی (فصد) هم وجود داشته و هرکدام از اینها کاربرد خاص خود را داشته است و پزشکانی نظیر رازی و بوعلی در مواجهه با بیماریها گاه حجامت می کردند و گاه با سوراخ کردن برخی وریدهای بدن، به خارج کردن خون از آنها می پرداختند. بنابراین نمیتوان اظهار کرد که چون قدیم قادر به انجام فلبوتومی به شکل امروز نبودند، خون خود را از طریق حجامت از بدن خارج می کرده اند و بر این اساس خونگیری وریدی را مصداق پیشرفت زمانه دانست.
و اما در این قسمت لازم است در پاسخ به آن دسته از مخالفینی که رها نمودن و کنار گذاشتن حجامت را اقتضای زمانه و لازمه جلو رفتن با شرایط زمانی می دانند، چند مطلب را عرض می نمایم:
1-اولا مفهوم اقتضای زمانه این نیست که هرچه چیزی جدیدتر باشد بهتر و مطلوب تر است. به قول شهید مطهری:«هیچ چیزی را به دلیل نو بودن نمی شود پذیرفت. کما اینکه هیچ چیزی را صرفاً به دلیل قدمت نه می شود پذیرفت و نه می شود رد کرد. نه نو بودن دلیل خوبی یا بدی است و نه قدمت دلیل خوبی یا بدی است. مقیاس خوبی و بدی، نوبودن و قدیمی بودن نیست. ای بسا یک چیز قدیمی خوب باشد و باید آن را گرفت و ای بسا چیزی که نو است، بد باشد و باید آن را رد کرد.»
از دیدگاه شهید مطهری نباید فریب کلمه مقتضیات زمان را خورد زیرا هنوز خیلی فاصله دارد تازمان به جایی برسد که تمام تغییراتش صحیح باشد. مخصوصاً در عصر ما که اگر چه عصر علم است ولی باید آن را عصر بردگی علم نامید یعنی عصری که علم را آزاد نگذاشته، در جهت منافع خود از آن سوء استفاده می کنند. بنابراین یک پدیده ای ممکنست کاملاً علمی و نو باشد ولی چون محصول علمی است که، دربند هوی و هوس بشر است قابل قبول نباشد که به عنوان مثال می توان به بمب اتمی هروئین و…اشاره نمود
البته منظور ما مقایسه نمودن خونگیری وریدی با محصولات علم اسیر و برده نیست. بلکه می خواهیم بگوئیم دفاع کردن از آن و بخصوص جایگزین حجامت دانستن آن تنها با این توجیه که همراهی با زمانه است، صحیح نمی باشد.
2-آنچه مطلوب است برخورداری از مقتضیات زمان به مفهوم حاجتهای زمانه است مثلا زمانی برای شخم زدن زمین نیاز به گاوآهن بود ولی در شرایط زمانه احتیاج به تراکتور جای آن را گرفته است یا زمانی برای گرم نمودن اتاق از منقل و ذغال استفاده می شد ولی در شرایط حاضر بخاری گازی و شوفاژو… جای آن را گرفته است.
اصولاً دین، اهداف را تعیین می کند ولی راه رسیدن به آنها با بشر است. بنابراین چنانچه تغییر دادن ابزار رسیدن به یک هدف به خود آن هدف لطمه ای وارد نسازد امری پذیرفته و مقبول است.
و از قضا در مورد حجامت با همین تحول ابزاری روبرو می باشیم به این معنا که زمانی برای حجامت از شاخ گاو استفاده می شد و حجام از یک نشتر برای همه استفاده می کرد ولی در حال حاضر از تیغ بیستوری که استریل می باشد و از یک لیوان یک بار مصرف و دستگاه Suction استفاده می کنیم.
به عقیده ما معصومین علیهم السلام در کلام خود اثرات درمانی متعددی را برای حجامت نام برده اند که در عمل نیز شاهد این اثرات هستیم. حال اگر مخالفان حجامت مدعی هستند که خونگیری وریدی نیز چنین اثراتی را دارد و علاوه بر آن آسانتر و بهداشتی تر است، ادعای خود را اثبات نمایند و تحقیقات خود را ارائه دهند. اگر بتوانند این ادعا را ثابت نمایند ما با جرأت از حجامت در جهت پیروی از مقتضیات زمانه دست خواهیم کشید.
و اما در انتها در پاسخ به این ایراد که حجامت امری قدیمی و منسوخ است باید بگوئیم که آری حجامت امروز روشی منسوخ است ولی منسوخ بودن آن بنا به دلایلی که مفصل ذکر کردیم، هیچ دلیل علمی ندارد بلکه علل آن را باید در خود باختگی ما و زیرکی و فرصت طلبی استعمارگران جستجو کرد. اگر شما فصل مربوط به بیان حقایق تاریخی را مطالعه فرموده باشید، به خوبی ریشه های فراموشانده شدن حجامت راخواهید یافت و در بحث مربوط به تاریخچه حجامت نیز به نقش تصویب قانون نظارت بر درمان در سال 1334 هـ.ش که منجر به دستگیری حجامتگران در سراسر کشور شد و در نهایت باعث حذف این رفتار درمانی اسلام گردید، اشاره نمودیم. لذا در اینجا تنها یک جمله ذکر می کنیم و آن اینکه:«حجامت گنج ارزشمندی است که استعمار آن را مدفون ساخته و جداره های جهل و بی اعتقادی به دستورات دینی روی آن را پوشانده و ناباوریهای فرهنگ ملی، جسارت نزدیک شدن به آن را به افراد نداده است.»
3-دور ریخته شدن خون در حجامت:
یکی از مواردی که مخالفان حجامت به کرات در سخنان خود به آن اشاره می کنند اینست که در حجامت خون گرفته شده، دور ریخته می شود ولی در خونگیری وریدی می توان این خون را نگهداری نموده و به افراد نیازمند اهدا نمود.
به عقیده ما این مقایسه غلط ناشی از همان تصور اشتباه اولیه است که حجامت را با خونگیری برابر دانسته، عجولانه قضاوت می نماید که روشی بهتر است که طی آن بتوان خون را نگهداری نمود.
بر اساس توضیحاتی که قبلاً دادیم چون فرض اولیه ای که این مقایسه بر آن استوار است نادرست می باشد نمی توان اهدا خون را بهتر از حجامت معرفی کرد و چون اساساً این دو، دو چیز متفاوتند و شباهتی با هم ندارند. علاوه برآن ترکیب بیوشیمیایی خون حجامت به گونه ای است که به علت غلظت بسیار زیاد مواد زائد در آن، حتی اگر جمع آوری و نگهداری شود، قابل استفاده برای بیماران نیازمند به خون نمی باشد.
به عقیده بنده از عوامل اصلی مخالفت با حجامت حداقل در میان مسئولین سازمان انتقال خون، این نگرانی است که مبادا با رواج یافتن آن، مردم دیگر خون اهداء نکنند و با کمبود فاکتورهای خونی مواجه شویم. البته این نگرانی را به صراحت در کلام خود عنوان نکرده و می گویند: در حجامت خون دورریخته می شود و بهتر است که با اهداء خون آن را برای همنوعان خود نگهداری کرد. به عقیده ما این نگرانی چندان پایه و اساس صحیحی ندارد چون:
اولاً بسیاری از مردم به علت عقاید مذهبی و نیات انسان دوستانه به اهداء خون می پردازند و روشن است که حجامت کردن آنها را از اقدام خیر خواهانه باز نخواهد داشت.
ثانیاً همانطور که می دانید خون بسیاری از بیماران برای اهداء کردن مناسب نمی باشد که از آن جمله می توان افراد مسن، افراد مبتلا به آسم، دیابت، بیماری های خونی و سایر بیماریهای مزمن را نام برد. سازمان انتقال خون، خون این افراد را نمی گیرد. در صورتیکه این عده را می توان به راحتی حجامت نمود و چنانچه بیماریشان بوسیله حجامت درمان شود،آنگاه می توان به آنها اجازه اهدای خون را نیز داد.
ثالثاًدر موارد متعددی شاهد هستیم که پزشکان شاغل در مراکز حجامت، به برخی بیماران از جمله کسانیکه غلظت خون بالا داشته اند، توصیه می کنند که علاوه بر حجامت، یک یا دو واحد خون نیز اهداء نمایند تا سیردرمان سریعتر گردد. بنابراین انجام حجامت هیچ منافاتی با اهداء خون نداشته این تصور که ترویج حجامت باعث می شود تا در کنار انتقال خون اختلال ایجاد شود، مبنای صحیحی ندارد.