آشنایی با لغات و اصطلاحات طب اسلامی ایرانی: عنبر (Ambergris)
عنبر(Ambergris):ماده ای است چرب و خوشبو. کدر و خاکستری رنگ و رگه دار که از روده یا معدۀ ماهی عنبر (کاشالو) گرفته می شود. این ماده در عطر سازی به کار می رود. تولید عنبر در داخل دستگاه گوارش ماهی عنبر به واسطۀ ترشحات سیاه رنگ جانور نرم تنی به نام ماهی مرکب است که مورد تغذیۀ این حیوان است. بوی مطبوع این مادۀ سیاه رنگ در داخل دستگاه گوارش ماهی عنبر حفظ می شود و حتی پس از مرگ ماهی عنبر، بوی مطبوع عنبر در داخل دستگاه گوارشش محفوظ می ماند. و پس از شکافتن شکمش از داخل معده و روده اش عنبر استخراج می نمایند. نوعی از بوی خوش و آن سرگین ستور «حیوانات چارپا خاصه اسب و استر» بحری است یا چشمه ای است آن را در آن. گویند که نوعی از موم است که به مرور ایام روان گردد و به دریا افتد وموج دریا بر کنار اندازد. گرم و خشک است در دوم، مقوی دماغ و حواس و اعضای بدن. (از منتهی الارب) و صحیح آن است که مومی است خوشبو که در کوهستان هند و چین از زنبور عسل که انواع گیاه خوشبو می خورد بهم می رسد و سیل آن را به دریا می برد و شست وشو می دهد، و اکثر جانوری بحری آن را فرو می برد نتواند که هضم کند، آن را بیندازد. و از آن جهت بعضی گمان برند که سرگین آن جانور است نوعی خوشبو است و آن ماده ای است سخت که نه طعمی دارد نه بویی. و هر گاه مالیده شود یا سوزانده گردد بویی تند از آن بر خیزد هر گاه پرنده ای عنبررا نوک بزند، منقارش درآن می ماند و هرگاه برآن بیوفتد ناخن هایش جدا شده در عنبر باقی می ماند، و بسا اتفاق می افتد که دریانوردان و عطاران منقار و ناخن پرندگان را درعنبر می یابند. (ز مخشری از تاج العروس). رطوبتی است که مانند مومیایی منجمد می شود. و از جزیره های دریای عمان و مغرب و چین در وقت جزر و مد دریا داخل بحر می گردد، و صاف او بر روی آب از تحریک موج مجتمع و مایل به تدویر می شود، و او را شمامه نامند و بهترین او اشهب مایل به سفیدی است، و بعد از آن مایل به ازرقی و زردی، و بعد از آن مایل به سبزی. و زبون ترین او سیاه صفایحی و بلعی «نوعی از انواع بد عنبر» است. و حافظ ارواح و قوتها، و بغایت مفرح و محرک اشتها وباه، و مفتح سدد و اعاده کنندۀ قوت هایی که از شُرب دوا و از جماع شده باشد، و پادزهر سموم، و مقوی فعل معاجین و تراکیب، و بالطبع رافع امراض بارده دماغ و بالخاصه رافع امراض حاره آن، و جهت جنون و نزلات و امراض سینه و غیره نافع است. و مداومت او با ماءالعسل جهت اعادۀ باه مایوسین، و شرب یک دانگ او هر روزه تا سه روز جهت درد معده و فم معده جدید و قدیم مجرب است. بوییدن آن در جمیع امور مذکوره قوی الاثر و باعث غلیان خون و رقت آن باشد.و یک مثقال او که با دو چندان بنفشه و نیم مثقال صمغ عربی به سه دفعه در یک روز خورده شود، تفریح او بحد مستی می رسد و بدلش به وزن او مشک و زعفران است. (از تحفه حکیم مومن). عنبر خاکستری. شاهبویی. سید الطیب. موم عسل دریایی شمامه قندید. عنبر را انواعی است از قبیل فستقی و خشخاشی و اشهب. و از انواع بد آن، مبلوع و بلعی و صفایحی و تخته ای است (از دهخدا).