آموزش پیشگیری از ایدز در میان کودکان و نوجوانان کشور به قیمت ترویج بی عفتی!!!
آیا حقیقتا میزان شیوع ایدز در میان کودکان و نوجوانان کشور ما اینقدر شدید و فاجعه بار است که لازم باشد این حجم از آموزشها به تمام فرزندان یک نسل به قیمت ترویج بی عفتی و زیر پا گذاشتن حیا صورت گیرد؟
*******************************
بسم الله الرحمن الرحیم
چندی پیش خبر اجرای بی سر و صدای سند ۲۰۳۰ با تمام ظرفیت دولت در حوزه های مختلف به خصوص آموزش و پرورش در رسانه ها منتشر شد که پس از ورود جدی و قاطع مقام معظم رهبری، پس از تعلل چندروزه ی دولت و مواجه شدن با سیل اعتراضات و مطالبات مردم غیور و مومن کشور، نهایتاً توقف اجرای سند ۲۰۳۰ توسط معاون اول رییس جمهوری اعلام شد. با این وجود پیگیری واضح و اجرای مو به موی دستورات موجود در این سند در حوزه های مختلف توسط مسئولین دولتی کاملاً مشهود است و در سایه ی غفلت دغدغه مندان اسلام و انقلاب، روزانه خسارت های متعدد و جبران ناپذیری را برای کشور ایجاد می کند.
یکی از حوزه های نفوذ عمیق اسناد بین المللی از جمله 2030، حوزه ی بهداشت و درمان است. متأسفانه در کشور ما سیاست ها و برنامه های سیستم بهداشتی بر اساس چارچوب ها و برنامه های سازمان های به اصطلاح بین المللی (برنامههایی مثل «سند توسعه ی پایدار») تدوین شده و عملیاتی می شود. برای مثال بر اساس هدف ۳-۳ در سند ۲۰۳۰، «مبارزه با بیماری ایدز» به عنوان اولین اولویت در مبارزه با بیماری های همه گیر از کشورهای عضو خواسته شده است.
طبق گزارش مرکز مدیریت بیماریهای واگیر و ایدز وزارت بهداشت، براساس تعهد جهانی، ایران باید طبق برنامه های تعیین شده از سوی سازمان های بین المللی، تمام ظرفیتهای موجود در کشور را برای مواجهه با این بیماری به کار گیرد. (پیوست 1) در این راستا در اسفندماه سال۹۴ در جلسه ای با حضور رئیس جمهور و بیش از ۲۷ وزارتخانه و ارگان دولتی و غیر دولتی کشور، «چهارمین برنامه ی استراتژیک کنترل ایدز» تصویب شد تا آموزش راه های انتقال و پیشگیری از ایدز به اقشار مختلف جامعه علی الخصوص نوجوانان به صورت گسترده پیگیری شود.
در بخش برنامه های اجرایی این برنامه استراتژیک در مورد آموزش نوجوانان و جوانان آمده است: «در اين برنامه تلاش خواهد شد تا ضمن آموزش راه هاي انتقال و پيشگيري از اچ آي وي (HIV یا ایدز)، اصلاح باورهاي غلط و ترغيب براي روابط جنسي ايمن، شرايطي فراهم آيد تا در صورت تمايل بتوانند تحت مشاوره و آزمايش تشخيصي براي اچ اي وي قرار گيرند . با توجه به روش هاي دسترسي، اين گروه جمعيتي عبارتند از دانش آموزان، دانشجويان، سربازان، ورزشكاران، داوطلبين جمعيت هلال احمر و آن دسته از نوجوانان و جوانانی كه جزو هيچكدام از گروه هاي مذكور نبوده و تحت عنوان نوجوانان و جوانان سخت در دسترس نامگذاري شده اند.» (پیوست 2)
برای این منظور در یک برنامه ریزی گسترده، تمام ارگانها از جمله وزارت بهداشت، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت ورزش و جوانان، صدا و سیما، بهزیستی، شهرداری ها و… موظف شدند تا در راستای اجرای این اهداف مأموریت های تعریف شده را اجرا و عملیاتی کنند. لذا از ابتدای سال ۹۵ به خصوص در برهه ی آذر ماه _ به مناسبت روز جهانی مبارزه با ایدز _ از سوی بسیاری از سازمانها و ارگانهای دولتی و غیر دولتی با محوریت وزارت بهداشت، کارناوال های متعدد ملی عظیمی از آموزشهای مربوط به ایدز از جمله راه های انتقال و پیشگیری که در بردارنده مطالب و آموزش های جنسی با تمرکز بر کودکان و نوجوانان بود، در کشور به راه افتاد.
از توزیع چند هزار جلد کتاب آموزش مسائل جنسی در مهدکودک ها (پیوست 3) و آموزش چهره به چهره از سوی شبکه ی بهداشتی در مدارس گرفته (پیوست 4) تا برگزاری هزاران کارگاه آموزش ایدز در حاشیه ی شهرها و روستاهای استان های مختلف و توزیع میلیون ها جزوه ی آموزشی در بین مردم و یا برگزاری انواع کلاس های آموزش ضمن خدمت در استانهای مختلف برای هزاران معلم مدارس ابتدایی تا دبیرستانی که ضمن ترسیم شرایط سیاه و البته دروغینی از رواج اچ آی وی در بین نوجوانان، مدام از آنها خواسته میشد برای پیشگیری از رواج بیشتر این بیماری در بین دانش آموزان، روش های محافظت شده ارتباطات جنسی را در مدارس آموزش دهند. حتی در برخی شهرها از جمله مشهد ابتکار راه اندازی خودپرداز ارائه کاندوم در برخی مراکز بهداشتی و آموزش روش استفاده از آن برای متقاضیان، از جمله اقدامات میدانی برای مبارزه با ایدز بوده است! (پیوست 5)
در همین راستا در شهریور ماه۹۶، دکتر کازرونی، رئیس اداره ی ایدز وزارت بهداشت اعلام کرد که در برنامه ی چهارم استراتژیک کنترل ایدز در کشور، «آموزش و پرورش» جزو شرکای اصلی برنامه قرار دارد؛ چرا که یکی از گروه های هدف برای دریافت آموزشهای پیشگیری از ایدز دانش آموزان هستند. در این برنامه علاوه بر آموزش مشاوران و مربیان، خود دانش آموزان دوره دیده به عنوان سفیران سلامت انتخاب میشوند و این آموزشها (آموزش روش های انتقال ایدز و پیشگیری از ابتلا) را به سایر دانش آموزان و همچنین خانوادههای خود منتقل میکنند.
اما نکته ی مهم در این میان اینست که به دلیل اینکه تمام این اقدامات با عنوان اقدامات سلامت محور و پیشگیری کننده از بیماری ها انجام شده، در باره چند و چون این اقدامات و روند اجرای آنها نه نخبگان و علما و روحانیون و نه مردم و متدینین جامعه در جریان قرار نگرفته و حساس نشده اند.
هم چنین دکتر کازرونی تصریح کردند: جلب مشارکت بخشهای مختلف، تاکید بر برنامههای پیشگیری و کنترل ایدز در گروه نوجوانان و جوانان به صورت آموزش در مدارس و خارج از مدارس در قالب بستههای آموزشی که با هماهنگی وزارت آموزش و پرورش شروع شده نیز، در دست اقدام است. (پیوست 6)
بر همین اساس به گزارش وزارت بهداشت، ایران به عنوان اولین کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا افتخار دارد(!) در قالب طرح ابتکاری all-in، مراکز رسمی آموزش رایگان ایدز به کودکان و نوجوانان ۱۰ سال به بالا را در شهرهای مختلف راه اندازی کند که بر اساس گزارش مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت این طرح طی ۱.۵ سال اخیر تاکنون توانسته به هزاران کودک و نوجوانان در استان های مختلف کشور آموزشهای دقیقی را در زمینه نحوه انتقال و پیشگیری از ابتلا به ایدز ارائه دهد؛ به طوری که پس از برگزاری کارگاه های مربوطه، حتی کودکان کم سن و سال هم اطلاعات درستی از ایدز و راههای انتقال و پیشگیری آن به دست می آورند. (پیوست 7)
شاید تا این جا، قضیه عقلانی و بسیار متناسب با اهداف سلامت محور جمهوری اسلامی به نظر برسد، اما با توجه به اینکه به اذعان گزارش های داخلی وزارت بهداشت، این آموزش ها در مرحله ی نخست حاوی آموزش روابط جنسی سالم به نوجوانان از 13 سالگی و در بعضی مناطق از ده سالگی ست (پیوست 8)، این سوال پیش می آید که آیا حقیقتا میزان شیوع ایدز در میان کودکان و نوجوانان کشور ما اینقدر شدید و فاجعه بار است که لازم باشد این حجم از آموزشها به تمام فرزندان یک نسل به قیمت ترویج بی عفتی و زیر پا گذاشتن حیا صورت گیرد؟ و آیا اساساً راه اصولی کاهش ابتلا به این بیماری، آموزش رابطه ی جنسیِ محافظت شده(با کاندوم) است یا آموزش و ترویج خویشتن داری قبل از ورود به آستانه ی ازدواج؟ این پیروی کورکورانه از سیاست های کشورهای غربی (که خود معترفند با افزایش آموزش ها به کودکان و نوجوانان اتفاقاً میزان ابتلا افزایش یافته) بدون توجه به فرهنگ دینی و بومی، منشأ گرفته از کجاست؟ و غفلت چه کسانی زمینه ساز آن است؟
متاسفانه (یا خوشبختانه) در حالی دولت و در رأس آن وزارت بهداشت بنا به دستور نهادهای بین المللی با صرف هزینه های هنگفت از بیت المال، نسخه ی مورد نیاز کشورهای غربی یعنی آموزش جنسی به کودکان و نوجوانان را بدون هیچ ملاحظه ای در خصوص شرایط فرهنگی و بومی کشورمان در اولویت کاری خود قرار داده اند که دقیقاً طبق آخرین گزارش وزارت بهداشت، از میان حدود سی هزار مبتلا به بیماری ایدز در کشور ، تنها ۱۱۸ نفر از مبتلایان در سن ۱۱ تا ۱۵ سالگی هستند! و حدود 600 نفر از مبتلایان کمتر از 16 سال سن دارند (پیوست 9) که به گفته ی دکتر کازرونی، رییس اداره ی کنترل ایدز وزارت بهداشت، مبتلایان در این رده ی سنی غالباً از طریق انتقال بیماری از مادر به فرزند مبتلا شده اند (نه روابط جنسی محافظت نشده در دوران نوجوانی).
به طور کلی طبق گزارش وزارت بهداشت طی سالهای ۶۵ تا ۹۵ میزان آمار هریک از راههای انتقال این بیماری بدین ترتیب بوده است: ۶۷ درصد از راه تزریق با وسایل مشترک(معتادان تزریقی)، ۱۹ درصد از راه تماس جنسی، ۱.۶ درصد از مادر به کودک ،۱۲ درصد ناشناخته. (پیوست 10)
حال سوال اینجاست که چرا در حالی که فقط ۱۹ درصد از مبتلایان تا سال ۹۵ از طریق ارتباط جنسی به این بیماری آلوده شده اند_که همان هم به اذعان مسئولین مربوطه، عمدتا در چهارچوب خانواده و از فرد معتاد تزریقی به همسرش رخ داده است_ این حجم انبوه از حیاءزدایی و قبح شکنی به وسیله ی آموزش موضوعات جنسی به کودکان و نوجوانان در دستور کار مسئولین قرار گرفته است؟ این عملکردها جز ترویج فساد و فحشاء در جامعه چه توفیقی خواهد داشت؟! آیا چنین آموزش هایی به بهانه ی پیشگیری از بیماری ایدز در میان نسل جوان، جز تحریک فکر و ذهن و بیدار کردن غرایز جنسی آنان و سرازیر کردنشان به منجلاب گناه و بی حیایی و در نتیجه، ترویج سرسام آور این بیماری در نسل جدید نتیجه ی دیگری نیز خواهد داشت؟
چرا باید میلیون ها کودک و نوجوان معصوم در جمهوری اسلامی، به خاطر ابتلای تعداد محدود نوجوانان تحت آموزش روابط و مسائل جنسی قرار بگیرند؟
سوال مهم تر نیز این است که با برآورد 110 هزار فرد مبتلا به ایدز و نهایتاً 1210 مورد فوت ناشی از این بیماری تاکنون، آیا این بیماری اولویت بهداشت و درمان کشور ما محسوب می شود؟!
بر اساس اعلام دکتر رضا ملک زاده معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت در کنفرانس خبری سیمای سلامت ایران در شهریور96، تعداد مبتلایان به چاقی در کشور ۲۵ میلیون نفر است؛ که سالانه ۳۴۰۰۰ نفر در اثر عوارض چاقی می میرند و ۱۴درصد از کودکان و نوجوانان زیر بیست سال ایرانی چاق هستند. هم چنین مبتلایان به فشار خون بالا در کشور۱۰ میلیون نفر هستند و مرگ و میر فشار خون، سالانه ۸۳۰۰۰ نفر است. از سوی دیگر ۱۰درصد ایرانی ها یعنی حدود هشت میلیون ایرانی دیابت دارند. و دیابت هشتمین علت مرگ و میر در ایران در سال ۲۰۱۵ بوده است. مطلب قابل توجه دیگر اینکه به اذعان دکتر ملک زاده اختلالات روانی و مصرف مواد در سال ۲۰۱۵ باعث از بین رفتن دو میلیون سال عمر شده است، که علیرغم عدم کشندگی، دومین عامل از بین رفتن سالهای عمر در ایران بعد از حوادث قلبی عروقی محسوب می شود.
هم چنین از نظر علمی ۹۰ درصد علت سرطان ریه، سیگار و دخانیات است، ده درصد ایرانی ها سیگاری اند (هشت میلیون نفر) و سه میلیون نفر هم قلیان می کشند. (پیوست 11)
مسئولین پاسخ بدهند!
در واقع ایدز حتی جزء ده عامل مهم مرگ و میر ایرانی ها محسوب نمی شود و از بسیاری از بیماری های واگیر و غیرواگیر در کشور ما، کم اهمیت تر است؛ اما مسائل نگران کننده و قابل پیشگیری بسیاری وجود دارند که در سیستم بهداشت و درمان کشور بسیار کمتر از ایدز و آموزش های جنسی مورد توجه قرار می گیرند.
در شرایطی که امروزه از سویی بسیاری از مهدکودک ها و مدارس بی توجه به اولویت ها و به بهانه ی پیشگیری از کودک آزاری ها یا ابتلای به ایدز، کارگاه های متنوع و جذاب آموزش مسائل جنسی به کودکان راه انداخته اند و از سوی دیگر مراکز پیشگیری از ایدز یکی پس از دیگری توسط دانشگاههای علوم پزشکی راه اندازی شده و خدمات رایگان ارائه می دهند، آیا با این همه ابتلای سرسام آور و مرگ و میرهای سالیانه، باشگاه های پیشگیری از چاقی ، دیابت ، فشارخون و پیشگیری از مصرف دخانیات و مواد مخدر برای آموزش نوجوانان و جوانان تشکیل شده اند؟ و برنامه ها و اردوهای آموزشی روزانه و هفتگی رایگان دارند؟
در حالیکه در روستاها و شهرهای کوچک کشور علی الخصوص در مناطق جنوب و جنوب شرقی، بیماری های عفونی ساده تر، سوءتغذیه و کمبودهای تأسف بار تغذیه ای، حوادث و …، قربانیان بسیاری از میان کودکان و نوجوانان می گیرد و نیازمند توجه مسئولین است، آموزش ها ی جنسی گویا تبدیل به اولویت جدید دولت شده و به عنوان یک مثال، بنیاد کودک شهرستان فنوج که از دفاتر اقماری بنیادکودک زاهدان است، با همکاری آموزش و پرورش منطقه و مرکز بهداشت شهرستان، اقدام به برگزاری دوره ی آموزشی پیشگیری از آزار و سوء استفاده جنسی از کودکان برای دانش آموزان 7 تا 12سال دختر و پسر می نماید! (پیوست12)
در پایان، خواسته ی ما پزشکان انقلاب اسلامی که روزانه بیش از هر قشری شاهد عملکرد آشکار و پنهان برخی نهادهای بهداشت و درمان و سایر نهادهای دولتی (از جمله آموزش و پرورش) هستیم، از شما نخبگان دینی و امنای مردم این است که با انتقال مطالب به آحاد و اقشار مختلف مردم از طریق تریبون های مختلف، به روشنگری گسترده پرداخته تا به کمک خود مردم مسلمان و معتقد این کشور، ریشه کنی این برنامه های خیانت بار را شاهدباشیم.
هم چنین از بزرگواران عاجزاً تقاضا داریم هرگونه که می توانید، مسائل را به مسئولین دولتی و غیر دولتی (از جمله مدیران مدارس) تذکر داده و مقابله ی جدی و عملی و فوری را خواستار شوید.
یکی دیگر از مطالبات ما از علمای دینی، جهت گیری جدی نسبت به مسئله ی افزایش سن قانونی ازدواج در کشور است که اخیراً در مجلس طرح شده است. چطور است که از نظر وزارت بهداشت، به یک نوجوان می توان آموزش داد که اگر میخواهی رابطه ی جنسی با هرکسی داشته باشی فقط حواست باشد که ایمن باشد(!)، اما همین نوجوان توانایی ازدواج کردن ندارد و بچه است؟ چطور است که در روستاهای استان زاهدان به بچه های هفت ساله آموزش جنسی داده می شود، اما باید ازدواج زیر 18 سال که عرفی در این روستاهاست، ممنوع باشد؟
مطالبه ی جدی و حیاتی دیگر ما از شما نخبگان و هسته های تولید علم، این است که به بحث آموزش های جنسی در تربیت کودکان طبق آموزه های اسلام، ورود جدی بفرمایید. اگر برنامه های جامع، مدون و عملی در این خصوص و سایر مباحث تربیت کودک در کشور وجود داشته باشد و به اسناد بالادستی ورود عینی پیداکند، دیگر مجالی برای نهادها باقی نمی ماند که به بهانه های واهی از جمله مبارزه با ایدز، بحث آموزش های جنسی را به حتی مهدکودک های ما بکشانند.
و لینصرن الله من ینصره …
جمعی از پزشکان سراسر کشور
کد مطلب:M96090801