اعتقادات شیخ صدوق در اعتقاد در احادیث وارده در طب
باب چهل و چهارم کتاب اعتقادات شیخ صدوق در اعتقاد در احادیث وارده در طب:
ابن بابویه رحمة الله علیه گوید:
اعتقاد مادر باب احادیثی که در طب وارد شده اینست که آنها بر چند وجه است. بعضی است که بنابر هوای مکه و مدینه وارد شده پس جایز نیست استعمالش در غیر آن هوا.
و قسمتی هست که امام علیه السلام آنرا فرمود بنابر آنچه شناخته از طبیعت شخص معین و مکان آن شخص را اعتبار نفرموده و تجاوز از موضعهای معین آن علاج نبایست نمود چون طبع آن شخص را بهتر از خودش می شناخته.
و نوعی هست که مخالفان درکتابها غلط انداز کرده اند که صورت مذهب حق را زشت نمایند در نظرها و بعضی سهو راوی شده و پاره ای آن است که راوی ناتمام به خاطرش مانده و ناقص نقل نموده: و آنکه بخصوص عسل وارد شده که شفاء هر دردی است صحیح است و معنیش آن است که شفا هر دردی است که از برودت باشد. و آنکه برای بواسیر استنجاء بآب سرد وارد شده در صورتیست که از حرارت باشد و آن که در باب بادنجان وارد شده که شفاست مخصوص فصل رطب است برای کسی که خرما می خورند نه سائر اوقات.
و اما آنچه صحیح می باشد از ائمه علیهم السلام از دواهای مرضها آیات قرآنی و سوره های قرآنی است و دعاها بآ« نوعهایی که وارد شده بسندهای قوی و طریقهای صحیح و حضرت صادق علیه السلام فرمود : که در ایام سلف طبیب را معالج می گفتند ، موسی عرض نمود پروردگارا درد از کیست؟ حقتعالی فرمود از من، عرض نمود دوا از کیست؟ فرمود از من، عرض نمود پس مردم معالج را چه می کنند؟ فرمود تطیب بذلک انفسهم دلشان به آن خوش می شود
پس از این جهت نام طبیب طبیب شد و اصل معنی طب مداوا کردن است
و حضرت داود چنان بود که هر روز در محرابش گیاهی می روئید و آن گیاه به داود می گفت مرا بگیر که برای چنان دردی خوبم تا آنکه در آخر عمرش دید که در محراب گیاهی روئید داود علیه السلام نام آن گیاه از آن پرسید آن گیاه گفت من (خرنوبه) هستم داود علیه السلام گفت خراب شد محراب و دیگر آنجا گیاهی نروئید.
و جناب نبوی فرمود: هرکه او را حمد شفا ندهد خدا او را شفا ندهد.
.
.