الگوی نمایان عدالت در ساختار اداری
گفت و گو با دکتر علی آراسته
بازکاوی چگونگی حاکمیت سیاسی و سیره اجتماعی امام علی(ع) در دوره پنج ساله حکومت، از آن روی که آن بزرگوار، به گونه مستقیم، با جریانها، گزارهها و مقولههای اجتماعی سروکار داشته و خواستههای مردم و چگونگی برآوردن آنها، دغدغه او بوده و در این میان، دین و عدالت و محور بودن آنها در هدایت جامعه و قوام بخشیدن به آن، مهمترین و بلندپایه ترین جای را در اندیشه، برنامه و رفتار او، به خود اختصاص داده بودند، برای ما که پیرو مکتب آن حضرت و در شرایط و جایگاهی کم و بیش همسان وی قرار داریم، میتواند الگو و راهگشا باشد.
برای بررسی بیشتر مقوله عدالت و اقتدار در اندیشه امام علی(ع) با دکتر علی آراسته راد به بحث مینشینیم.
تحلیل و تعریف شما از مفهوم قدرت و اقتدار سیاسی چیست؟
قدرت و اقتدار، دو مفهوم اساسی و از عناصر حیاتی و جدایی ناپذیر در نظریههای جدید سیاسی است. به دست آوردن و نگهداری قدرت و چگونگی کاربرد آن، هسته سیاست و کانون بررسیها در حوزه مطالعات سیاسی، به شمار میرود. با آنکه مفهوم قدرت و مفهوم اقتدار، با هم پیوند دارند، ولی بین این دو تفاوتهایی وجود دارد. قدرت، توانایی دارنده آن است برای واداشتن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود به هر شکلی. وجود اقتدار، یعنی قدرتی که مشروعیت آن براساس سنت یا قانون پذیرفته شده است. اگرچه پژوهشگران سیاسی، بسته به اندیشه و باورهای بنیادین خود در سیاست، تعریفهای گوناگون از قدرت و اقتدار، به دست دادهاند اما همه، تفاوت را که در تعریف بالا میان قدرت و اقتدار نهاده شده، پذیرفتهاند
به باور بسیاری از اندیشه ورزان سیاسی، اقتدار، حق مشروع برای به کار بستن قدرت، نفوذ و هدایت رفتار دیگران است. به دیگر سخن، اقتدار، قدرت نهادی و چارچوب داری است که به وسیله آن رهبری و مدیریت صورت میگیرد و بر خلاف قدرت، پایه آن زور یا تنبیه و کیفر نیست، بلکه مشروع بودن، رضامندی و قانون گرایی است. وقتی توانایی بر رهبری سیاسی و حق نفوذ بر جامعه را تنها جایگاه قانونی شخص تعیین کند، اقتدار معنا پیدا میکند
امیرالمؤمنین علی(ع) برای حفظ اقتدار شیعیان آن هم در عصر چپاولگرایی امویان چه دیدگاههایی داشتند؟
برای روشن شدن موضوع خوب است بدانیم در فلسفه سیاسی اسلام، سخن از مبنا بودن «عدالت» است. قدرت سیاسی، نماد نظامی است که به گونه حکمت حق و حکومت حق در قرآن جلوه گر است. در این فلسفه، زنجیره مشروع بودن قدرت و حکومت، آن گاه نهایی میشود که امامی عادل و عدالتخواه، همواره فرایند عدالت را در جامعه پاس بدارد و این کار، از راه برابرسازی قانونهای اجرایی با وحی اسلام صورت میگیرد. برای بیان و روشنگری این مقوله در فرهنگ دینی، راه اطمینان بخش و روشن، درنگ در سخنان و سیره امام علی(ع) است. هم از آن روی که امام است و تفسیر کننده و روشنگر وحی، هم از آن روی که تجربه حکومتی آن حضرت در راه برقراری و استواری عدالت، بسی ارجمند است و در تاریخ سیاسی اسلام به عنوان یک حرکت مقتدر اصلاحی، بی گفتگو مورد اتفاق است. اما عدالت خواهی، که در اسلام، بنیادی ترین ویژگی برای رفتارهای فردی و اجتماعی شمرده شده است، به عنوان زیرساخت راهبردهای سیاسی و بن مایه موضع گیریهای سیاسی امام علی(ع)، الگویی نمایان از حکومت دینی و آرمان سیاسی دین را در عرصه جامعه و مردم نشان میدهد. در نگاه امام علی(ع) حکومت و اقتدار، بهترین و کارآمدترین وسیله برای اقامه حق و اصلاح جامعه است. حضرت، ضرورت حکومت و پیدایی اقتدار سیاسی در میان مردم را امری روشن میداند از این روی، با فکر و شعار خوارج که مدعی بودند با بودن خدا، نیازی به حکومت نیست، مبارزه کرد و در برابر این تفکر، از کاربریهای مفید حکومت و دستاوردهای شیرین اقتدار سخن گفت که مردم را حاکمی باید نیکوکردار یا تبهکار، تا در حکومت او مرد با ایمان کار خویش کند و کافر بهره خود برد، تا آنکه وعده حق سر رسد و مدت هر دو در رسد. در سایه حکومت او مال دیوانی را فراهم آورند و با دشمنان پیکار کنند، و راهها را ایمن سازند و به نیروی او حق ناتوان را از توانا بستانند، تا نیکوکردار روز به آسودگی به شب رساند و از گزند تبهکار در امان ماند. از نگاه امام علی(ع) قدرت و اقتدار فردی نیز، خوشایند و بایسته است، زیرا ناتوانی در مسایل مادی و معنوی، انسان را آسیب پذیر میکند
در نظر امام(ع)، به دست آوردن قدرت و اقتدار سیاسی، دستیابی به خواستههای مادی و زمینی نیست، بلکه قدرت ابزار خدمت است و باز حضرت در این باره میفرماید: خدایا! تو میدانی آنچه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود و نه از دنیای ناچیز خواستن زیادت، بلکه میخواستیم نشانههای دین را به جایی که بود بنشانیم، و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم، تا بندگان ستمدیده ات را ایمنی فراهم آید وحدود ضایع مانده ات اجرا گردد
عدالت در ساختار اداری حکومت اسلامی مولای متقیان چه جایگاهی دارد؟
عدالت در حوزه اندیشه و گفتار بسیار فراخ و در حوزه عمل بسیار تنگ است. این تنگنا در حوزه عمل سیاسی و اجتماعی خود را بیشتر نشان میدهد. با این همه امیرمؤمنان(ع) آن چنان در اجرای عدالت کوشید تا جان بر سر آن نثار کرد.
وی در برنامه ریزی و عمل اجتماعی و سیاسی در زمان حکومت خویش به رعایت عدالت فرمان داد و خود بشدت به آن پایبند بود. اینجا، جا دارد به بخشی از رفتار و عمل سیاسی آن حضرت اشاره کنم که عبارتند از: اول عدالت در احقاق حق، حکومت، بدون رعایت عدالت و احقاق حق، بی ارزش تر از کفش وصله دار است. عبدا… بن عباس میگوید: «در منزل ذی قار بر امیرمؤمنان(ع) وارد شدم، در حالی که حضرت مشغول وصله کردن کفش خود بود! به من فرمود: «قیمت این کفش چقدر است؟» گفتم: بهایی ندارد. فرمود: «به خدا سوگند همین کفش بی ارزش برایم از حکومت بر شما محبوب تر است، مگر اینکه با این حکومت، حقی را برپا دارم و یا باطلی را دفع نمایم… » این کلام نورانی حضرت، بیانگر آن است که احقاق حق و دفع باطل، هدف اصلی حکومت آن حضرت بوده است. از این کلام عرشی میتوان این گونه بهره گرفت که اگر در حکومتی عدالت اجرا نگردد و حق به حقدار نرسد، آن حکومت هیچ ارزشی نخواهد داشت.
نکته بعدی، عدالت در تقسیم بیت المال است که حضرت علی(ع) در برابر افرادی که در اجرای عدالت مورد ایراد قرار گرفت، فرمود: آیا به من دستور میدهید که برای پیروزی خود از جور و ستم در حق کسانی که بر آنها حکومت میکنم، ستم نمایم؟ به خدا سوگند، تا عمر من باقی و شب و روز برقرار و ستارگان آسمان در پی هم طلوع و غروب میکنند هرگز به چنین کاری دست نمیزنم. اگر اموال از خودم بود به طور مساوی در میان آنها تقسیم میکردم تا چه رسد به اینکه این اموال، اموال خداست و متعلق به بیت المال.
پس طبق این تعاریف نقش ایمان به حسابرسی روز قیامت در تحقق عدالت و جلوگیری از ظلم در جامعه در سیره زندگی امام علی(ع) به خوبی مشهود است، پیام این شیوه حکومت برای رهبران جامعه چیست؟
به موضوع مهمی اشاره کردید. نکتهای که در کلام حضرت به صراحت مشهود است، پیام بسیار سازندهای برای رهبران جامعه در ریشه کن کردن ظلم و تحقق عدالت در جامعه را در بردارد. اما این مهم محقق نمیشود مگر با بالا بردن اعتقاد و ایمان متولیان امور مردم در جامعه. زیرا ظلم بر بندگان خدا از گناهان بزرگ است و براساس هوای نفس و شهوت حیوانی از انسان سر میزند. چنانکه حضرت امیر(ع) در این باره میفرماید: هیچ گناهی از گناهان یافت نمیشود جز اینکه با تمایلات و غرایز حیوانی انسان سازگار است
از دیدگاه حضرت علی(ع) موضوع عدالت همراه و مکمل با بحث آزادی مطرح میشود، از منظر ایشان آیا تقدم و تأخری درباب جایگاه آزادی و عدالت در مناسبات با یکدیگر وجود دارد؟
در این مورد برخی از نویسندگان و روشنفکران جامعه ما معتقدند که آزادی بر عدالت، مقدم است. حتی برخی عدالت را یک فضیلت اخلاقی هم نمیدانند. اما اینکه در دیدگاه ایشان عدالت و آزادی بر دیگری تقدم دارد یا ندارد؟ آنچه که بنده از مطالعاتم به نتیجه رسیده ام این است که به نظر میرسد در فرهنگ علوی، عدالت پایه و اصل است. این نکته محفوظ که حضرت علی(ع) فرمودند خداوند پیامبران را فرستاد تا گنجینههای عقول را برای بشریت بگشایند اما در قرآن (آیه 25 سوره حدید) هم آمده است که خداوند پیامبران را فرستاد تا مردم قیام به قسط و عدل کنند. در دیگر فرمایشات امیرالمومنین(ع) میتوان چنین برداشت کرد که آزادی یک ارزش فی نفسه نیست، بلکه عدالت یک ارزش فی نفسه است. در برخی از دیدگاههای فلاسفه غربی آزادی به عنوان هدف مطرح شده است. اما در فرهنگ علوی آزادی یک وسیله است برای تحقق اصل عدالت. ایشان در برخی از سخنانشان ثمرات را مرتبط بر عدالت عنوان کردهاند.
برای نمونه ایشان میفرمایند: «خدای سبحان، عدالت را مایه برپایی انسانها و ستون زندگی آنان و سبب پاکی از گناهان و روشنی چراغ اسلام قرار داده است، هیچ چیز همچون عدالت سرزمین ها را آباد نمیسازد. عدالت، مردمان را اصلاح میکند.» این امر نشان میدهد که آزادی اندیشه برای قرارگرفتن حق در جایگاه خود و تحقق عدالت است.
آزادی بیان هم برای روشنگری و اعتراض به مواردی است که برخی بخواهند حق را ناحق و ناحق را حق جلوه دهند. بنابراین آزادی روش و ابزاری برای تحقق عدالت در جامعه است که اگر عدالت در جامعه پیاده شود، همه ارزش ها در جامعه حاکم میشود. شکوفایی عقل ها و خردها در بستر آزاد اندیشی نیز برای تحقق این اصل الهی است.
مسأله قومیت گرایی بزرگترین مانع اجرای عدالت در ساختار اداری هر کشور است. حضرت علی(ع) برای مبارزه با این آفت چه برخوردی داشتند؟
در تاریخ نقل است حضرت علی(ع) با برخورد قاطع و عادلانه خود با برادرش عقیل که متقاضی سهم بیشتری از بیت المال بود- درس مهمی به عمال و خزانه داران بیت المال داده است که امیدواریم، این درس عملی حضرت در جامعه ما به مرحله اجرا درآید. از مسایلی که موجب بدبین کردن افراد جامعه، نسبت به حکومت وقت میشود، قومیت گرایی و تبعیض بین خویشاوندان و دیگران در تقسیم بیت المال است، مگر آنکه پای امتیاز به حق در کار باشد. البته این مسأله در حکومتهایی که براساس اجرای عدالت پی ریزی شده اهمیت بیشتری دارد؛ چون انتظارات مردم در چنین جامعهای بیشتر از جوامع دیگر است. از این رو، بی عدالتی در این گونه جوامع بسیار سریع تنفر ایجاد میکند و پایههای حکومت را به لرزه در میآورد. با توجه به اینکه سرچشمه قومیت گرایی و تبعیض، پیروی از هواهای نفسانی است، باید سعی شود ابتدا سرچشمه آن را خشکاند تا تبعیض ریشه کن گردد؛ اما راه نابود کردن هواهای نفسانی را باید از مردی آموخت که هوای نفسانی را در دست خود اسیر کرده است و جرأت عرض اندام به نفس را نداده است. در نتیجه، بی عدالتی و تبعیض و قومیت گرایی را از ریشه نابوده کرده است؛ اما راه مبارزه با هواهای نفسانی که در برخورد حضرت علی(ع) با برادرش عقیل مشاهده میشود، یادآوری عذاب روز قیامت است که حضرت علی(ع) با نزدیک کردن آهن داغ به برادرش، به او فهماند، اگر تو طاقت آتش دنیایی را نداری، چه طور من طاقت آتش خشم الهی را داشته باشم؟ و حال اینکه این دو قابل قیاس نیستند. بنابراین یکی از راههای پیشگیری از قومیت گرایی در ساختار اداری کشور، تقویت ایمان و اعتقاد به حسابرسی روز قیامت در دل متصدیان امور است
راه مبارزه با بی عدالتی و تبعیض در جامعه چیست؟
راه مبارزه با تبعیض خواهی و بی عدالتی، در درجه اول، تذکر و یادآوری است. در صورت عدم پذیرش و اصرار به خواستن بی عدالتی، برخورد قاطع و جدی است که ما این برخورد را در مورد درخواست عقیل از حضرت علی(ع) کاملاً میتوانیم مشاهده کنیم و از این برخورد، درس سازندگی و ایمان بیاموزیم