باید با الگو سازی صحیح موج معکوس ایجاد کنیم
گفت و گو با حجت الاسلام والمسلمین صابر اکبری جدی
با وجود بالارفتن سطح معلومات، چرا رد پای رسم و رسومات جاهلی هنوز در زندگی امروزی ما دیده میشود؟
بر خلاف مسایل ملموس اقتصادی و فیزیکی که به تعبیر امروزیها سخت افزاری است، موضوع فرهنگ، بخش نرم افزاری جامعه است. بنابراین هم دیر موضوعی به فرهنگ تبدیل میشود و هم دیر فرهنگ غلطی از بین میرود. حال اینکه چرا این قبیل رسوم جاهلی در جامعه مدرن دیده میشود به طور حتم ریشه و عللی دارد. من معتقدم بخش عمدهای از این آداب، رسوم و سنن به نوعی در نتیجه ابتکار و یا خلاقیت و نوآوری است که آحاد جامعه میخواهند به خرج دهند. یعنی افراد در مسایل فرهنگی سعی میکنند موضوع تازهای را ابداع کنند. البته طبیعت مسایل فرهنگی این چنین است. اما این اتفاق به صورت ویژه در حوزه مناسبات اجتماعی و ارتباطات خاص افراد با اطرافیان اتفاق میافتد.
یعنی افراد سعی میکند به نحوی خود را متمایز جلوه دهد که این موضوع بنیان بدعت و ایجاد رسوم تازه و یا ورود آیین جاهلی گذشته به دنیای نو را بنیانگذاری میکند. بسیاری از مشکلات در عرصه فرهنگی از این قبل طرز تفکر است که یکسری تشریفات را به صورت عرفی باب میکنند. یعنی افراد میخواهند متمایز باشند، رسمیرا اضافه میکنند و آن دیگری هم چیزی را به آن اضافه میکند و کم کم به یک فرهنگ رایج تبدیل میشود که اگر کسی بر خلاف آن رفتار کند مانند آن است که قانونی را نادیده گرفته است. من ریشه این نوع تفکر را هم در تفاخر، چشم و هم چشمیو خودنمایی میبینم که به بدعتهای تازه دامن میزند و الزامات بیمنطقی را در فرهنگ ما ایجاد میکند.
در جامعه امروزی ما که برخی از ارزشها با ضد ارزشها جایگزین شده است، چرا راجع به این موضوع اطلاع رسانی نمیشود؟
من خیلی اعتقاد ندارم که هیچ اطلاع رسانی نمیشود. اما فشار اجتماعی در این قبیل مسایل به قدری زیاد است که اگر کسی بخواهد در برابر این رفتار بایستد و حرف بزند زیر این فشار له میشود. لذا کسانی که خودشان بالای منبر این صحبتها را میکنند زمانی که در جامعه درگیر برخی رسوم میشوند، مجبور میشوند تغییر رویه دهند چون خانواده و جامعه تاثیر خود را گذاشته است.
من باز معتقدم باید بارها گفته شود و اطلاع رسانی صورت گیرد. اما به نظر من بالاتر از اطلاع رسانی الگوسازی است. یعنی افرادی که مردم به آنها نگاه میکنند و برای جامعه الگو هستند به این سمت بروند که در عمل پایبند به آیین و رسوم ایرانی-اسلامیباشند. در شهر من اردبیل در عزاداری، رسمیبه نام پس مایه وجود داشت که مرحوم آیتالله مروج امام جمعه اردبیل در زمان فوت همسرش این رسم پس مایه را حذف کرد و گفت ما این مراسم را نمیگیریم. همین کار باعث شد در اردبیل این رسم تقریبا از بین رفت. همه مردم گفتند آقای مروج این کار را کرد و ما هم دنبال رو او هستیم. بنابراین این رسم در اردبیل از بین رفت. یعنی عمل بسیار مهم است اگر افرادی که برای جامعه الگو هستند در عمل مقید به رسوم ایران اسلامیباشند میتوانند موج معکوسی را شروع به راهاندازند که فرهنگ را به مسیر اصلی باز میگرداند.
همه ما امر به معروف و نهی از منکر را از واجبات میدانیم اما به نظر میرسد این بحث فقط به حجاب در جامعه ما محدود شده است. چگونه میتوان امر به معروف و نهی از منکر را درباه رسوم جاهلی و جلوگیری از ترویج آن بین مردم نهادینه کرد؟
شاید علت این آن باشد که موضوع حجاب فراتر از یک بحث فرهنگی و اجتماعی برای ما اهمیت ویژهای پیدا کرده است. امروز موضوع حجاب نمادی از اسلامیت مردم و گرایشهای دینی مردم جامعه و به نوعی پیغام برای مردم دارد که جامعه به کدام سمت گرایش دارد. اینکه حجاب اینقدر شاخص شده، به این دلیل است که حجاب یکی از مسایلی است که در طول تاریخ معاصر ما و از 150سال قبل که موج روشنفکری وارد جامعه شد و سلطه فرهنگی غرب گسترش پیدا کرد حجاب یک مسئله کلیدی شد. رضاخان هم برای این که شتاب غربی شدن را بالا ببرد کشف حجاب را راه انداخت. این نشان میدهد که حجاب عنصر کلیدی و چشم اسفندیار قضیه است.
حجاب مسئله بسیار جدی برای جوامع اسلامیاست. اگر داشبورد فرهنگی برای جامعه ترسیم کنیم یکی از اصلی ترین عقربههای داشبرد فرهنگی ما حجاب است که به راحتی با این عقربهها که بالا و پایین میرود میتوان گرایش دینی مردم را سنجید. لذا مبارزه با حجاب در بیشتر کشورهایی که به نوعی درگیر گرایشهای اسلامیهستند بروز دارد. جریان اسلامیبا این نماد خودش ر ا نشان میدهد. بنابراین همه نسبت به حجاب حساس هستند. اما درباره فرهنگهای نادرستی که رایج است این حساسیت بنا به دلایلی که مطرح شد کمرنگتر است.
حال برای اینکه از قطبی شدن حجاب دور شویم و فضای امر به معروف و نهی از منکر را تعمیم دهیم به همه معروفها و منکرهایی که در عرصه اجتماعی وجود دارد باید در باره معروفها و منکرها اولویت بندی و یک طیف بندی انجام دهیم. مثلا در معروفها چند مورد را به عنوان اولویتهای اول و دسته دیگری را به عنوان اولویتهای دوم برای جامعه تعریف کنیم. درباره منکرها هم باید همین دسته بندی صورت گیرد. در این زمان اگر روی اولویتها متمرکز شویم، میتوانیم در کنار حجاب دو تا سه اولویت دیگر اضافه کنیم. بعد کم کم اولویتهای دیگر را اضافه کنیم تا دامنه آن گسترش پیدا کند. این کار نیازمند کار رسانهای و تبلیغی گستردهای است تا کم کم به پشتوانه رسانه اولویتهایی را همردیف حجاب برای جامعه تعریف کنیم تا در عرصه اجتماعی مورد حساسیت قرار گیرد.
مقام معظم رهبری چندی پیش درباره بازگشت «تبرج» که از جمله رسوم جاهلی است، تذکر دادند چگونه میتوان از ترویج آن جلوگیری و رشد آن را کند و در نهایت متوقف کرد؟
ما در عرصه مسایل فرهنگی باید یکسری خطوط را پر رنگ مطرح کنیم. ما اگر خطوط قرمز را پر رنگ نکنیم دچار آشفتگی میشویم. به عنوان مثال اگر در ادارهای ساعت شروع کار پر رنگ نمایان باشد همه کارمندان مجبورند راس ساعت سرکار باشند اما اگر در شروع کار، زمان شفافی را در نظر نداشته باشیم، شکل گیری کارها مبهم میشود. یعنی در ابتدا باید شکل گیری کارها قاعده مند شود و مرزها مشخص باشند تا بتوان موضوع را مدیریت کرد. باید مرزها پررنگ باشد تا کم کم در داخل این مرزها انظباط را اعمال کنیم.
در باره موضوعات فرهنگی هم باید ابتدا مرزها را مشخص کرد و به هیچ وجه نباید در این باره کوتاه بیاییم. به نظر من همان که قرآن میفرماید: حدود الهی رعایت کنید را باید ملاک قرار دهیم. حدود الهی ستون جامعه ما است باید یکسری حدود را خط قرمز بگذاریم که کوتاه نیاییم. این موضع را باید تصمیم گیران و ناظران در نظر بگیرند و مشخص کنند این حد خط قرمز ما است؛ آنگاه در بین این خطوط نظم و انضباط را تعریف میکنیم. مشکلی که ما در این عرصه داریم این است که این حدود را شفاف ترسیم نمیکنیم. این راهکار را در برخی مقاطع اعمال کردیم و نتیجه گرفتیم.
زمان امام راحل ایشان فرمود راه قدس از کربلا میگذرد و اولویت اول را جنگ تعریف کرد. همه حساب کار را کردند و هر کس خواست این موضوع را به حاشیه ببرد مردم با او سخت برخورد کردند. یا درباره مصلحتهای نظام اسلامی امام(ره) حتی با آیتالله منتظری هم برخورد کرد. یعنی جایی که خط قرمز تعریف شد، همه حساب کار خود را میکنند. بنابراین لازم است این اتفاق درباره موضوعات فرهنگی هم بیافتد تا رعایت آنها الزام شود.
یعنی همین روش را باید به مسایل فرهنگی تعمیم دهیم؟
در عرصه فرهنگی چون عرصه نرم است باید تعریف حدود هم از جنس خودش باشد یعنی خط قرمز را فرهنگی تعریف کنیم و باید تمام رسانهها را به این موضوع پایبند کرد تا اگر کسی خواست این خطوط را بشکند مورد هجمه قرار گیرد. همه باید حدود را پشتیبانی کنیم تا فرهنگ ایرانی-اسلامیدچار تغییر نشود و رسوم جاهلی مانند تبرج از بین برود. اما این روزها کمتر به چنین موضوعاتی توجه میشود و حتی بیان میکنند که نباید در حوزه فرهنگ برخورد کرد. اگر منظور این باشد که باید برخوردها هم از نوع نرم و از جنس موضوعات فرهنگی باشد درست است اما اگر منظور این باشد که باید این عرصه را آزاد و بدون کنترل گذاشت حرف غلطی است. باید در این عرصه خطوط قرمز از جنس فرهنگی تعریف کرد اما باید این خطوط را هم در عرصه نرم و هم در عرصه سخت پشتیانی کرد.
برای مثال اگر درباره حجاب باندی وارد عمل شد و به صورت حساب شده موضوع حجاب را تحت تاثیر قرار دارد آیا نباید به صورت قضایی و سخت با آن برخودر کرد؟ مثلا عرصه بهداشت را درنظر بگیرید آیا کسی مطرح میکند چرا ضوابط بهداشت برای کالاها وضع میکنید؟ اگر کسی بر خلاف ضوابط بهداشتی در جامعه کالایی را وارد کند مراجع انتظامیبا او برخورد میکنند. چون تهدید سلامت جامعه است. اگر بیماری در همسایگی ما رخ دهد ما مسافران را قرنطینه میکنیم ما نمیگذاریم سلامت تهدید شود. آیا در عرصه فکری، آداب، فرهنگ و معنویت هیچ چارچوبی برای ورود و خروج به این عرصه نباید در نظر گرفت؟ کسی که این حرف را میزند اشتباه میکند. نمیتوان بهداشت روانی و فرهنگی و اخلاقی و معنوی جامعه را رها کرد. باید در چارچوب و استاندارد باشد. باید جلوی ورود ویروس به فرهنگ جامعه راگرفت.