باید به حال متولیان طب ایرانی اسلامی گریست!

پیش از ریشه یابی مشکل عدم ارتقاء جایگاه طب ایرانی اسلامی در بخش های رسمی کشور، بهتر است چند نکته را عنوان کنم. طب سنتی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به عنوان یکی از محورهای اصلی در پیشگیری و درمان استفاده می شود. کارخانجات داروسازی برای تولید گیاهان دارویی و مشتقات آن رونق فراوانی دارند و میلیاردها دلار از قِبل آن برای آنها سودآوری دارد. در یکی از پیش بینی ها گفته شده است تا سال 2050 سهم درمانی و دارویی طب سنتی به 5 هزار میلیارد دلار خواهد رسید. کشور تایلند توانسته به یکی ا ز قطب های جهانی تولید و صادرات زالو به ارزش چند ده میلیارد دلار تبدیل شود. چین در زمان شیوع ویروس کرونا اعلام کرد که توانسته با ترکیب طب سنتی و نوین بیش از هشتاد درصد از مبتلایان را درمان کند.

آیا تعجب نمی کنید چرا در چین دیگر خبری از کرونا نیست!؟ چگونه و به چه صورت؟ مطمئناً روش های پیشگیرانه طب سنتی در چین توانسته ایمنی جمعی ایجاد کند. سهم طب سنتی و داروهای گیاهی در نظام سلامت در برخی از کشورهای پیشرفته جهان مانند کانادا بالای 50 درصد است و آلمان، استرالیا، آمریکا (قبله عالم غرب پرستان) و … نیز درصد بالایی از درمان و پیشگیری را به روش های مرتبط با طب سنتی و استفاده از گیاهان دارویی اختصاص داده اند.

گفتنی ها درباره طب ایرانی اسلامی و روش های درمانی و پیشگیرانه آن در افزایش سلامت جامعه بسیار زیاد است و کافی است جستجویی در میان هزاران مقاله و یادداشت در مجلات معتبر علمی – پژوهشی پزشکی انجام دهید.

حال در سرزمینی که خود یکی از اصلی ترین کانون های علمی جهان در گذشته در حوزه پزشکی بوده، شاهد هستیم کسانی در دستگاه های تصمیم ساز و نهادهای بهداشتی و پزشکی کشور حضور دارند که رسالت شان را دشمنی ومخالفت با طب ایرانی و سبک زندگی نیاکان مان تعریف کرده اند. آیا می توان به کسی که طب ایرانی اسلامی را به گاری کالسکه تشبیه کرده، پاسخی داد؟ فردی که در رده های بالای وزارتخانه ای مهم چندین دهه، حضور داشته و نفوذ دارد و خود را متخصص در پزشکی می داند، آیا از گنجینه طب ایرانی اسلامی ناآگاه است؟ چنین فردی طب ایرانی اسلامی را تنها لایق خواندن و تدریس در بخش تاریخ پزشکی می داند و خواهان برچیده شدن همین ته مانده دفاتر و مطب های اطبا و حکمای طب ایرانی اسلامی شده است.

سؤال اینجاست که کل دنیا دارند اشتباه می کنند و اینها درست می گویند؟ چگونه است که بسیاری از این مدعیان چشم و گوش بسته هرآنچه را در کشورهای غربی و پیشرفته و همچنین سازمان بهداشت جهانی برای درمان و پیشگیری توصیه می شود، با جان و دل می پذیرند و برای مردم ایران تجویز می کنند ولی زمانیکه به طب ایرانی اسلامی و استفاده از گیاهان دارویی می رسد، کور و کر  می شوند و دهانشان را برای تخریب و دشمنی باز می کنند!؟

برای این کوردلان عرض می کنم که طب ایرانی اسلامی توانسته به روش های قطعی برای درمان و پیشگیری از کرونا دست پیدا کند و دهها هزار نفر از سوی دست اندرکاران این طب درمان شده اند. همین ته مانده طب ایرانی اسلامی در کشور توانسته ویروسی را که بیمارستان ها و کادر درمان و پزشکی کشور را زمین گیر کرده است، به سادگی درمان کند و حقانیت خود را به اثبات برساند. حاشا که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به جای استفاده از تجویزها و روش های طب ایرانی اسلامی در درمان کرونا، هیچ ارزشی به آن نمی نهد و گوش به فرمان سازمان بهداشت جهانی است. آیا وزیر بهداشت نمی تواند تیمی را مأمور تحقیق در این زمینه کند و پس از کسب نتایج، آن را به مقامات بلندپایه کشور گزارش دهد تا در صورت تأثیرگذاری و موفق بودن طب ایرانی اسلامی در درمان کرونا، این افتخار را اعلام جهانی کنند؟ چه چیزی مانع این کار شده است؟ اقدامی که هزینه ای ندارد و با تحقیقات ابتدایی می توان به سرعت این روش ها را برای عموم جامعه به کار برد و دیگر شاهد مرگ و میر روزانه صدها نفر در بیمارستان ها نباشیم.

سؤال عمده دیگر این است که استفاده از روش های طب ایرانی اسلامی برای درمان و پیشگیری بسیاری از بیماری ها، منافع چه کسانی را با خطر روبه رو خواهد کرد که دوقطبی طب نوین و طب ایرانی اسلامی راه انداخته اند و برخی شمشیر بر روی این طب کشیده اند؟ رابطه مافیای دارو و مافیای تجارت با جان و سلامتی مردم چیست؟ چه کسانی تصمیم گرفته اند تا طب ایرانی اسلامی در کشورمان منکوب و محدود شده و در نهایت از بین برود؟ چرا برخلاف تأکید رهبر معظم انقلاب برای استفاده و ارتقاء جایگاه طب ایرانی اسلامی در نظام بهداشت و سلامت کشور، عده ای آن را می خواهند تنها به یک واحد درسی تاریخ پزشکی محدود سازند؟ این افراد از چه پشتوانه ای برخوردارند که با دستور صریح رهبر انقلاب نیز مخالفت می کنند؟ این عده که در بخش های اصلی تصمیم ساز سلامت کشور پست  و مقام دارند، مانع اصلی برای ارتقاء جایگاه طب ایرانی اسلامی هستند و چند دهه است که هیچ قدرتی آنها را از جایشان تکان نداده است! نه تنها در حوزه سلامت بلکه در بخش تغذیه نیز این افراد نقش پررنگی دارند و به هزارن روش دیده وندیده سالانه میلیون ها تن محصولات تراریخته، ناسالم و ناپاک را وارد کشور می کنند و خوراک مردم را فاسد کرده اند.

نکته اصلی اینجاست که این دسته از مدیران و مقامات هم، بهانه ورود تراریخته را پیشرفت علمی و استفاده از روش های فناورانه و نوآورانه برای افزایش تولیدات غذایی اعلام می کنند! آنها می گویند که تراریخته محصول پیشرفت علمی است و نمی توان در برابر علم ایستاد!! همان کسی که طب ایرانی اسلامی را با سفر در قدیم و گاری مقایسه می کند، همان طرز فکر، تولید محصولات کشاورزی و غذایی از طریق روش های ایرانی اسلامی ولی سالم و ایمن را به گاو آهن و چنگک تشبیه می کند! و به همین خاطر واردات محصولات تراریخته به کشور را تأیید نموده و مجوز می دهند.

افسوس که تا به امروز چه فرصت هایی به خاطر نفوذی ها، تنگ نظران، مافیا و کوردلان در حوزه طب ایرانی اسلامی و گیاهان دارویی از دست کشورمان رفته و ایران هیچ سهمی در بازار بزرگ اقتصاد جهانی این حوزه ها ندارد. اما فراتر از منافع اقتصادی، روح و ذات طب ایرانی اسلامی در بهبود سبک زندگی و تغذیه سالم برای بالا بردن قوت و ایمنی بدن ایرانیان است. سبک زندگی و تغذیه سالم به صورت خودکار بدن آدمی را در برابر بسیاری از بیماری ها ایمن می سازد و تا سال ها نیازی به درمان ندارد. پیشگیری و حفظ سلامت، محور اصلی طب ایرانی اسلامی است ولی متأسفانه نباید این پیشگیری اتفاق بیفتد چرا که مافیای تجارت دارو و تجهیزات، نیاز به خوراک دارند و غذای آنها بیماری های حاد و مزمن انسان هاست. ما باید با هر روش و طریقی در مقابل این باندها بایستیم و همانگونه که ماحصل تلاش اطبا و حکما در چند دهه گذشته، افزایش بهره مند شدن مردم از آموزه ها و درمانهای طب ایرانی اسلامی شده، روشنگری و مقابله با تخریب ها می تواند دست مافیا و باندهای نفوذی را رو کند و توطئه هایشان را نقش بر آب نماید.