بهت می گم یه من ماست چقدر کره داره
بهت می گم یه من ماست چقدر کره داره
یکی از مثل هایی که هم چنان در ادبیات محاوره ای مردم به کار می رود و جایگاه خویش را هنوز در میان احاد مردم از پیر گفته تا جوان حفظ کرده است ضرب المثل معروف”بهت می گم یه من ماست چقدر کره داره” است. نکته ای که در این ضرف المثل خودنمایی می کند طریقه تهیه کره است. همان گونه که می دانیم امروزه با گسترش در صنعت تغذیه و مکانیزه شدن شیوه های تولید محصولات غذایی هر روزه شاهد آن هستیم که محصولی جدید به بازار عرضه می شود
که همان اسمی را که مردم با آن می نویسند، یدک می کشد؛ مثل کره که امروزه در اکثر مغازه های سوپرمارکت در اسامی و مارک های مختلف به وفور یافت می شود.
امروزه سوال های متعددی ذهن اکثر مردم را به خود مشغول داشته است،سوال هایی از قبیل: آیا این کره همان کره ای است که در ادبیات کهن بر اساس آن ضرب المثلی ماندگار برای نسل های آینده به جا گذارده اند؟چرا در گذشته حکما و دانشمندان سرزمین بزرگ ایران تاکید فراوان بر مصرف کره به عنوان عامل از بین برنده چربی خون کرده اند؟ آیا نباید در گفته بزرگان خویش درمورد مصرف کره و ثمرات آن شک کنیم؟ مگر این کره همان کره مورد نظر دانشمندان از آباء و اجداد ما نیست؟
جواب همه این سوال ها با مطرح کردن بحثی درباره شیوه های استعماری جدید برای نابودی نسل انسان ها برای ما روشن خواهد شد.همان طور که می دانیم استکبار جهانی به مقتضای تغییر در فرهنگ و میزان روشن پذیری مردم ،سیاست های استعماری خود را تغییر داده و از راه های غیر محسوس برای عملی کردن نیات پلید خود و به سلطه در آوردن جوامع استفاده کردند. همان طور که در برنامه ریزی های سیاسی با نوعی حرکت خزنده وانقلاب نرم و رنگی توانستند بسیاری از دولت ها را بدون کوچکترین دخالت نظامی و با تکیه بر جهل مردم ساقط کنند در جبهه تغذیه نیز همین روش را پیش گرفتند.
استکبار از آنجا که می دانست که بعضی از مسایل با گوشت و پوست و خون مردم اجین شده است و نمی تواند به راحتی برای آن ها جایگزینی قرار دهد،سعی کرد با تغییر در ماهیت و باقی گذاردن اسمی که در میان مردم گیرایی خاصی دارد،جبهه های تغذیه را یکی پس از دیگری فتح کند و با حرکت نرم و آرام و با کمک عدهای جاهل و بی خبر در درون مرزهای کشور هدف توانست عملا سطله کامل بر بازار خوراک و سایر بازار ها ایجاد کند و به حق باید به پشتکار و اندیشه دقیق و توام با هدفمندی و صبر آنها آفرین گفت که چگونه با برنامه ریزی دقیق توانستند جبهه های فرهنگی در همه زمینه ها از تغذیه گرفته تا معماری و پوشش را فتح کنند.
در مورد کره باید گفت آن کره ای که مدنظر بزرگان ما بوده است همان کره ای است که از ماست تهیه می شود؛بدین ترتیب که ابتدا با اضافه کردن آب به ماست،آن را به دوغ تبدیل کرده و با تکاندن مشک یا ظرف دوغ در زمان معین از آن کره می گیرند و اگر حکمای ما گفته اند که مصرف کره به مقدار زیاد در طول وعده های غذایی موجب پایین آوردن چربی خون می شود، سخنی به گزاف بر زبان نرانده اند.
اگر شما هم چربی خون دارید می توانید امتحان کنید: روزانه 100 گرم کره محلی که از دوغ گرفته شده است را بخورید. بعد از گذشت چند ماه خواهید دید که اثری از چربی خون در بدن شما باقی نخواهد ماند، البته مشروط بر این که روغن های صنعتی مانند آفتاب گردان و کلزا و ..در نوع جامد و مایع را از برنامه غذایی تان حذف کرده و روغن های طبیعی مانند روغن زیتون،کنجد،حیوانی(محلی)،روغن پی را جایگزین کنید.
دشمنان قسم خورده نسل بشر با تغییر در ماهیت کره و معرفی محصول جدید به همان نام کره کوشیدند تاعلاوه بر به مخاطره انداختن سلامتی مردم ، آن دیدگاه صحیحی که از گذشته در دل مردم رسوخ کرده بود را خدشه دار کنند.از شما می پرسیم آیا گیاه کره دارد؟ اگر جواب “نه”است پس این محصولاتی که به عنوان کره گیاهی به مردم عرضه می کنند و در تبلیغات تلویزیونی هر روزه شاهد محصولی جدید با برندی خاص به عنوان کره گیاهی هستیم،چیست؟ تولید کنندگان بیایند و برای ما روشن کنند که این مارگارینی که بر جلد محصولات به عنوان ماده اصلی تشکیل دهنده کره گیاهی از آن نام برده شده است چیست؟ اگر واقعا می شود از گیاه هم کره گرفت برای مردم روشن کنند که از چه گیاهی و به چه طریقی این کره تهیه می شود؟!
این سوال ها و اینکه تا کنون هیچ پاسخی از طرف متصدیان مربوطه در مورد کره گیاهی و مواد اصلی آن داده نشده این مطلب را به ذهن نزدیک تر می کند که کره مورد نظر بازیافت فاضلاب انسانی است .پس زمان آن فرا نرسیده است که در آنچه می خوریم قدری تامل کنیم؟آیا جا ندارد یک تجدید نظر کلی در برنامه های غذایی خویش انجام دهیم و با تردید به محصولات کارخانه ای نگاه کنیم تا دوباره سلامتی را برای خود به ارمغان بیاوریم؟ مگر عمر ما این قدر بی ارزش است که هر چیزی را بدون کوچکترین آگاهی و تنها به صرف تکیه بر تبلیغات می خوریم؟ آیا زمان آن فرانرسیده است که به خود بیاییم و قدری هم به سلامتی خود بیندیشیم؟
از دقت در امثال این ضرب المثل می توان دریافت که حکما و اندیشمندان از پدران ما با دقت نظر و تیز هوشی خاص و جای دادن ضرب المثل ها در فرهنگ ما کوشیدند تا جامعه و نسل های آینده که فرزندانشان بودند را از خطر نابود شدن توسط دسیسه های استعماری برهانند و به حق باید به آنها دست مریزاد گفت که حتی نسل های آینده را از یاد نبرده و همه تلاش خود را یرای غنی سازی فرهنگی آنها در همه زمینه ها انجام داده اند،اما ما چه کرده ایم….