تبعیت محض از دستورات سازمان جهانی بهداشت و حماقتی که گریبانمان را گرفته!
خاطرم هست زمانی که به عنوان داوطلب با سپاه و بسیج میرفتیم برای ضدعفونی کردن سطح شهر، یکی اومد از بیفایده بودن کار و حتی بد بودنش گفت!
برخورد تندی کردم و گفتم کل دنیا نمیفهمن و تو میفهمی؟! بهش خندیدم و گفتم برو پیکارت بیسواد!
اما زمان زیادی نگذشت که به حرف اون رسیدیم…
در ماجرای ضدعفونیها، در بیماریهای پوستی و تنفسی حاصل از آن، طوفانی بپا شد…
در ماجرای آزمایش داروهای WHO بر روی بیماران در جهان اول شدیم، افتخار کردیم و بعد از شکست پروژه معاون وزیر عزل شد…
در ماجرای پلاسمادرمانی کرونا نسخه WHO در دنیا اول شدیم، افتخار کردیم و امروز منسوخ شد…
در میزان تعطیلات، قرنطینه و اعمال پروتکلهای WHO اول هستیم…
در میزان واکسیناسیون رکوردار شدیم…
و ماجراهای دیگر که تصور میکردیم افتخار است اما منسوخ شد و یا لو رفت که هدف چیز دیگری بوده…
بله البته که علم نیاز به “تجربه” دارد اما “تجربه” حاصل از عملیات فکری، عقلی و… نه کپیبرداری کورکورانه و عمل به نسخهای با ریشه و هدف فاسد!