زندگی چه زمانی لذت بخش می شود؟
سبک زندگي اسلامي جايگاه مهمي در رسيدن به تکامل مادي و معنوي انسانها دارد. يکي از رسالتهاي دين اسلام آموزش مهارتهاي زندگي به پيروانش ميباشد و قرآن کريم در اين زمينه آموزههاي مهمي دارد، با کمي دقت در سيره و رفتار رسول خدا صلياللهعليهوآله وسلم درمييابيم که ايشان در کنار تعاليم ملکوتي و قدسي خود مهارتهاي زندگي را نيز به پيروان خود آموزش ميدادند. و اين روش را حضرت علي عليهالسلام و ديگر پيشوايان معصوم عليهمالسلام نيز داشتند. بسيار ديدهايم کساني را که فاقد امکانات زندگياند اما از احساس رضايت برخوردارند و برعکس بسياري از افرادي که با داشتن امکانات فراوان در زندگي احساس خوشبختي را تجربه نميکنند.
توجه داشته باشيد که رضايت از زندگي يک احساس دروني است که ميتواند تحت تأثير واقعيتهاي بيروني باشد، اما وابسته به آن نيست؛ بهطوري که ميتوان در بدترين شرايط، از زندگي احساس رضايت داشت.
ممکن است که اين سؤال در ذهن هر يک از ما شکل بگيرد که با اين وجود سرچشمهٔ احساسات انسان کجاست يا اينکه چه چيزهايي در شکلگيري احساسات نقش دارند؟
پاسخ اين است که احساس، ناشي از تفکر انسان است پس احساسات نتيجهٔ مستقيم افکارند و ما آنگونه که ميانديشيم احساس ميکنيم. در واقع بدون داشتن افکار خشمگينانه نميتوان احساس خشم کرد، بدون داشتن افکار افسرده نميتوان احساس افسردگي نمود و بدون داشتن افکار حاسدانه نميتوان احساس حسد کرد و…. بنابراين احساس رضامندي يا نارضايتي از زندگي ريشه در چگونگي تفکر ما دارد و براي رسيدن به رضايت از زندگي بايد در تفکراتمان تجديد نظر کنيم نه اينکه فقط به تهيه و تأمين امکانات فراوان بيانديشيم.
بايد گفت که تغيير در تفکرات اولين گام جهت رسيدن به احساس رضايت در زندگي است و در اين مسير ابتدا بايد تصور خود را از دنيا تصوري واقعبينانه کنيم نه خيالي به عبارت ديگر، شناخت واقعيتها و گريز از تخيّلات و توهّمات يکي از مهارتهاي رضامندي و راز شاد زيستن در زندگي است. اما آيا با وجود واقعيتهاي زندگي کهگاه بسيار سخت و تلخاند و نميتوانيم آنها را انکار کنيم باز هم ميتوان به شادماني و رضايتمندي رسيد؟
حقيقت اين است که براي مقابله با سختيها و مشکلات احتياج به مهارتهايي است که آنها را ابتدا بايد شناخت و سپس بکار برد.
حضرت علي عليهالسلام ميفرمايند: کسي که دنيا را بشناسد به خاطر مصيبتهاي آن غمگين نميشود. (1)
خوب به اين سخن گهربار توجه کنيد که حضرت علي عليهالسلام ميفرمايد: دنيا بايد جاي خوشيها باشد و يا اينکه تصور کنيد دنيا پر از خوشي و راحتي است بلکه ميفرمايد اگر دنياشناسيتان واقعي باشد با وجود سختيها و با اقرار به وجود آنها باز هم احساس ناراحتي و نارضايتي به شما دست نخواهد داد. دقت داشته باشيد آموزههاي زندگيساز دين، انسان را به گونهاي تربيت ميکند که در اوج سختيها و در عمق گرفتاريها نيز نااميد و افسرده نخواهد شد. پس همانگونه که گفتيم احساس رضايت از زندگي هنگامي شکل ميگيرد که انتظار ما از زندگي واقعگرايانه باشد و دنيا را آنگونه که هست بشناسيم و اينگونه ميتوانيم با وجود مشکلات به راحتي زندگي نمائيم. اما بدانيد که رضايت از زندگي را با بازنگري در تفکرات و اصلاح آنها ميتوان بدست آورد.
توجه داشته باشيد که اگر از دنيا انتظار بهشت داشته باشيم نگاه ما واقعبينانه نخواهد بود، چون اينجا دنيا است و بهشت نيست زيرا در بهشت آنچه را ميخواهيم ميشود اما در دنيا آنچه را ميشود بايد خواست پس بايد آن را آنگونه که هست بشناسيم و بپذيريم و براساس شرايط موجود به برنامهريزي و فعاليت بپردازيم. با خواندن اين جملات پرمعنا از اميرالمؤمنين عليهالسلام ميتوان فهميد که چگونه انسان ميتواند در يک آرامش خاص زندگي کند. حضرت اينگونه ميفرمايند: هرگاه آنچه را خواستي نشد آنچه را شد بخواه.
(2) و هرگاه آنچه را خواستي نشد آنچه را هست سخت نگير. (3) و اگر آنچه را خواستي نشد اهميت نده که چگونه هستي. (4)
نکتهي مهم ديگر آن است که نبايد فراموش کرد که دنيا گذرگاه موقت است نه دائم. و حيات انسان محدود به اين دنيا نيست. و توقفگاهي است براي حيات جاويد، و اگر ما اين موعظهٔ اميرالمؤمنين عليهالسلام به فرزندشان امام حسن عليهالسلام را به گوش جان بسپاريم، هيچگاه کاستيهاي آزاردهنده دنيا برايمان غيرقابل تحمل نخواهد بود. حضرت اينگونه ميفرمايند: «… مَثَل کسانيکه دنيا را خوب آزمودهاند همانند مسافراني است که در سرمنزلي بيآب و آبادي و پرمشقّت که قابل ماندن نيست قرار گرفتهاند و قصد دارند به منزلي پرنعمت و به ناحيهاي که در آن آسايش و راحتي است کوچ نمايند. پس مشقتهاي راه و دوري دوستان و سختي سفر و ناگواري غذاها را تحمل کردند تا به خانهٔ وسيع خويش و سرمنزل قرار و آسايش خويش درآيند و از هيچيک از اين مشکلات احساس درد نميکنند و هزينههاي مصرف شده را خسارت نميشمرند و هيچ چيز برايشان محبوبتر از آن چيزي نيست که آنان را به منزلشان نزديکتر سازد و به محلشان برساند. (5)
پس اگر انسان خود را در اين دنيا غريب و ناآشنا و رهگذري بداند که لحظاتي چند را در آن سپري ميکند ناملايمات و سختيهاي آن را آزاردهنده نميبيند.
و اين سخن حضرت علي عليهالسلام را فراموش نکنيد که ميفرمايند: هر کس آرزوهايش زياد شود رضايت او کم ميشود. (6)
يکي از عواملي که باعث نارضايتي از زندگي ميشود عامل مقايسه در زندگي است، يعني سنجش موقعيت خود با وضعيت ديگران که رهآورد آن يا شادماني و رضايت از زندگي همراه با اميد و پويايي است و يا ناخرسندي و نارضايتي از زندگي همراه با نااميدي و ناتواني.
به عبارت ديگر مقايسهٔ اجتماعي مانند شمشير دولبهاي است که ميتواند باعث آرامش و يا اضطراب شود.
اشارهاي داريم به چند نمونه از پيامدهاي مضر مقايسه نمودن در کلام معصومين عليهمالسلام، امام باقر عليهالسلام ميفرمايند: هر کس به آنچه در دست ديگران است چشم بدوزد اندوه او طولاني ميگردد و خشم او آرام نميگيرد.(7)
پيامبر اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم ميفرمايند: کسي که در دنياي خود به کسي که بالاتر از اوست نگاه کند و نسبت به آنچه ندارد افسوس خورد خداوند او را نه شاکر مينويسد و نه بردبار.(8)
پيامآور رحمت و اميد حضرت محمد صلياللهعليهوآلهوسلم اينگونه سفارش مينمايد که: البته براي رهايي از اين پيامدها به کسي که پائينتر از خودتان ميباشد بنگريد و به آنکه بالاتر است نگاه نکنيد که اين کار براي آنکه نعمتهاي خدارا ناچيز نشمريد بهتر است.(9)
هنر انسان به ناديده گرفتن داشتهها و ناچيز شمردن آنها نيست، بلکه در اين است که انسان حتي با کوچکترين امکانات از روحيهاي قوي و بانشاط برخوردار باشد و در اين صورت است که او سپاسگزار نعمتهاي خدا خواهد بود و احساس نارضايتي نخواهد داشت و اين کلام امام موسي کاظم عليهالسلام راهگشاي ما خواهد بود که ميفرمايد: دنيا را ناچيز بشماريد و آن را راحت بگيريد چرا که به يقين هيچ مردمي آن را راحت نگرفتند مگر آنکه خداوند زندگي را بر آنان گوارا نمود. (10)
از ديگر موانع رضايتمندي در زندگي هوسها و آرزوهاي زيادي است که در سر ميپرورانيم. غافل از اينکه هوسها قربانگاه آسايش و آرامش زندگياند. پس کلام امام علي عليهالسلام را همواره به ياد داشته باشيد که ميفرمايند: زندگي را جستجو کردم و آن را جز در ترک کردن هوس نديدم، پس هوس را ترک کنيد تا زندگيتان لذتبخش گردد. (11)
مهدی رجب پور
پينوشت
1- غررالحکم ح2258، عيونالحکم و المواعظ ص435
2- غررالحکم ح 9007
3- نهجالبلاغه ح 69
4- غررالحکم ح 11038
5-نهجالبلاغه نامه 31
6-غررالحکم ح 7304
7- الکافي ج 2 ص315
8- کنزالعمال ج 2 ص255 ح6423
9- صحيحالمسلم ج8 ص 213
جالب بود استفاده کردم ولی جای اینگونه جملات خالی بود:
غم وشادی برعارف چه تفاوت دارد ساقیا باده بده شادی آن کین غم از اوست
وبه دنیا شناسی وخدا شناسی وخود شناسی این فرد که علامه جعفری بهش غبطه می خورد دقت کنید:
می گویند شبی که امام حسین (ع)بیعت را برداشت وگفت هرکی می خواد بره یکی جواب داد :(تو رو خدا دقت کنید)
اگر دنیا همیشگی بود وما تا آخر در این دنیا می ماندیم من شما رو ول کرده سراغ ابدیت وجاودانگی دنیا نمی رفتم.
بله
میگویند :عده ای از حور العین(که اگه یکیشون بیاد زمین اهل زمین از زیبایی اون مست میشن)از خدواند بابت عدم توجه این افراد صالح وبزرگوار به انها شکایت میکنند.
یا وقتی در بهشت رو باز میکنن میگن بیایید بروید تو عده ای دور هم نشسته وداخل نمی شن این افراد دارن درمورد اباعبدالله حسین(ع) صحبت میکنند
سلام آخه من جی بگمممممم خیلی عالییییییییییییییییییییییییییی من که در زندگیم خیلی مورد استفاده کردم الان خیلی خوشبختممممممم ممنون از آقای دکتر که آچارفرانسه هستنننن