سیاست «کاهش جمعیت» از کجا به مقامات کشورمان دیکته شد؟
مرحوم علامه محمدحسین حسینی طهرانی(ره) در پی اجرای سیاستهای کاهش جمعیت در دههٔ هفتاد، کتاب "کاهش جمعیت ضربهای سهمگین بر پیکر مسلمین" را تألیف کرد و به زوایای پنهان اجرای سیاست "کاهش جمعیت" در کشورمان پرداخت.
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ مرحوم علامه محمدحسین حسینی طهرانی(ره) در پی اجرای سیاستهای کاهش جمعیت در دههٔ هفتاد، در مقطعی درس خود را تعطیل کرد و به نگارش و تدوین کتاب “کاهش جمعیت ضربهای سهمگین بر پیکر مسلمین” پرداخت؛ او در این کتاب بحث کاهش جمعیت را نقشهٔ استعمار برای مسلمانان دانست.
وی در این کتاب در تبیین برنامه سازمانهای بینالمللی برای کاهش جمعیت کشورهای جهان سوم و نفوذ و تأثیر فرهنگ غربی در راستای کاهش “فرزندآوری” مینویسد:
“در طرحهای آمریکا برای کنترل جمعیت عنوان شده است که مدیریت سیاسی کشورهای جهان سوم از جمله کشورهای اسلامی، باید لزوم تقویت سیاستهای کاهش جمعیت در کشورهای خود را بپذیرند؛ آمریکا تلاش میکند سیاستهای خود برای کاهش جمعیت در کشورهای مذکور را از دو راه به اجرا درآورد؛ یکی وادار کردن مدیریت سیاسی این کشورها به پذیرش سیاست کنترل جمعیت و دیگری فعال کردن سازمانهای بینالمللی در این کشورهاست.
سازمانهای بینالمللی سیاستهای مورد نظر خود در زمینه کنترل جمعیت در کشورهای جهان سوم را بهکمک مطبوعات و رادیو و تلویزیون ترویج میکنند و از طریق همین رسانهها ارزشهای اعتقادی مردم را مورد تهاجم قرار میدهند؛ مجری سیاستهای جهانی کنترل جمعیت، تحت پوشش بهاصطلاح بالا بردن سطح آگاهی و فرهنگ مردم از عالمان دینی در کشورهای اسلامی بهمنظور توجیه دینی این سیاستهای استعماری بهره میجویند و تلاش میکنند بهکمک آنها وانمود کنند که استفاده از راههای جلوگیری از بارداری با تعالیم اسلام منافاتی ندارد!
در طرحهای آمریکایی برای کاهش جمعیت در جهان سوم اقداماتی جهت وارد شدن فشار اقتصادی بر خانوادهها پیشبینی شده است که همزمان با آنها اعلام میشود که این مشکلات ناشی از افزایش فرزندان است!
این تفکر که میان باروری زن و تحصیل، مطالعه، استیفای حقوق اجتماعی همچنین سلامت جسمی و بهداشت او تباینی وجود دارد، از دستاویزهای طرفداران کنترل جمعیت است، بدون آنکه استدلال منطقی برای اثبات مدعا داشته باشند.
آنچه باید مورد تأکید قرار گیرد، این است که متأسفانه در کشورهای جهان سوم اکثر تحصیلکردههای این کشورها به آنچه سازمانهای غربی توصیه میکنند، آنچنان معتقدند که حتی حاضر نیستند که قابلیتهایی را که قابل لمس هستند، ادارک نمایند؛ این تأسف آنگاه شدیدتر میشود که گاهی تلاش میشود پیشفرضهای موجود در همین افراد به اسلام نیز نسبت داده شود.
واقعیت این است که اگر دولتها به وظایف خود در قبال حقوق زنان باردار عمل کنند و اموری از قبیل کمکهزینه، بیمه، درمان، بهداشت، تغذیه، امکانات تحصیلی و شغلی را با برنامهریزی صحیح و دقیق رعایت نمایند، تنافی و تضادی که اکنون تلاش میشود میان بارداری زنان و استیفای حقوق آنان ترسیم شود، هرگز زمینه بروز نخواهد داشت.”