مبدأ علم طب
برخى از دانشمندان بر اين باورند كه علم طب، مبدأى الهى دارد و متّكى به وحى است.
انديشمند و محقّق بزرگوار شيخ مفيد رحمه الله در اين باره چنين می فرمايد:
طب، [دانشى] است درست كه آگاهى از آن، امرى ثابت است و راه دسترس بدان نيز وحى است.
آگاهان به اين دانش، آن را تنها از پيامبران بهره گرفته اند؛ چه آن كه نه براى آگاهى يافتن از حقيقت بيمارى، جز به كمك سمع (ادّله نقلى)، راهى هست، و نه براى آگاه شدن به درمان، راهى جز توفيق.
بدين سان، ثابت می شود كه يگانه راه اين آگاهى، شنيدن از همان خدايى است كه به همه نهفته ها آگاه است.
تصحيح الاعتقاد، ص 144، بحارالأنوار، ج 62، ص 75
به نظر می رسد نياز انسانهاى نخستين، ايجاب می كرد كه «وحى»، برخى از دانش هاى تجربىِ ضرورى براى زندگى را در اختيار آنان قرار دهد.
مؤيّد اين نظريه، مطلبى است كه سيّد بن طاووس نقل كرده است:
إنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالى أهبَطَ آدَمَ مِنَ الجَنَّةِ، و عَرَّفَهُ عِلمَ كُلِّ شَيءٍ، فَكانَ مِمّا عَرَّفَهُ النُّجومُ وَ الطِّبُّ.
خداوند، آدم را از بهشت، فرو آورد و او را از آگاهى به همه چيز، برخوردار ساخت. نجوم و پزشكى، از جمله چيزهايى بود كه خداوند، وى را از آنها آگاه كرد.
ر. ك: ج 1، ص 35، ح 6
بنابراين، می توان گفت كه سرآغاز علم طب، آموزه هاى وحى بوده؛ امّا تجربه دانشمندان نيز بدان افزوده شده و تدريجا اين دانش، گسترده تر شده و می شود؛ ليكن اين ادّعا كه وحى، تنها راه رسيدن به اين دانش است، علاوه بر اين كه متّكى بر برهان عقلى و يا شرعى نيست،
بطلان آن به وسيله تجربه ثابت شده است و آنچه از مرحوم شيخ مفيد نقل شده كه راه رسيدن به دانش طب، «السمع عن العالم بالخفيّات» است، اگر مقصود، يكى از راههاى رسيدن به اين دانش باشد، صحيح است؛ و گر نه نمی تواند صحيح باشد.