گرمی و سردی، تئوری همه چیز نیست! بخش اول
گرمی و سردی، تئوری همه چیز نیست! (بخش نخست)
?بقلم دکتر مجید انوشیروانی، PhD طب سنتی ایران، استادیار دانشکده طب سنتی و مکمل مشهد
در رشتهنوشتارهای زیر به برخی مفاهیم پیچیده و مصادیق متناقضنما درباره گرمی و سردی میپردازم. انگیزه من در نوشتن این مطلب، مواجهه روزمرّهام با کسانی است که گمان میکنند لیستهای گرمی و سردی، شاهکلید حل همه مسائل تغذیهای و بدنی است. در باره این سوءتفاهم و مروّجان آن در دو سه دهه گذشته، گفتنی بسیار است ولی من وقت و مجالی برای پرداختن به آن ندارم، اما امیدوارم این نوشتارها در تصحیح ساده انگاری عمومی درباره میراث علمی حکما، و کاهش بی پروایی در علاج بیماری ها اثربخش باشد.
اما بپردازم به اصل مطلب:
۱. همه عملکردهای خوردنیها و نوشیدنیها، به تاثیر طبع آنها (گرمی، سردی، تری، خشکی) رخ نمی دهد. بخش مهمی از عملکردهای خوردنیها و نوشیدنیها از وجوه دیگر آنها سر می زند. (حکما آن وجوه دیگر را «مادّه» و «صورت نوعیه» میدانستند).
مثلاً میزان «غذائیت» یک خوردنی و تولید خلط خون از آن، از طبع آن ناشی نمیشود. انگور و لوبیا و گوشت گوسفند و زرده تخممرغ همه گرم و تر شمرده میشوند و همه آنها درخور تولید خلط دم هستند اما میزان خون حاصل از اندازههای یکسانِ آنها در فرد واحد، برابر نیست (و همینگونه نه قوام و نه پایداریِ زمانیِ خون حاصل از آنها در بدن فرد واحد، یکسان نیست).
مثالی دیگر: عموماً تصور میشود که از خوردنیِ خونسازِ گرم نسبت به خوردنیِ خونسازِ سرد، مقدار ِخون بیشتری در خورِ تولید است؛ در حالی که گوشت گاو (که بین گوشتها، سرد و خشک است) غذائیت بیشتر و پایدارتری نسبت به گوشت گوسفند و گوشت مرغ دارد (که هر دو گرم و تر هستند)؛ اما این امر ناشی از ویژگیهای «مادّه» گوشت گاو است، نه کیفیت سردی و خشکی آن. (البته نیروی گوارش فرد باید بقدر کافی برای هضم گوشت گاو قوی باشد).
– همچنین اختلاف داروها و غذاها در میلِ ویژه به اعضای مختلف، و اثرات اختصاصیشان بر روی آنها، مربوط به گرمی و سردی و تری و خشکی آنها نیست، بلکه منشا آن، «صورت نوعیه» دارو یا غذا است. مثلاً رُزماری (اکلیلالجبل) گرم و خشک است، و کرفس هم گرم و خشک است ولی اولی به سیستم عصبی و عروقی تمایل دارد، و دومی به کبد و کلیه مایل است.
مثال دیگر: رازیانه و زنجبیل هر دو گرم و خشک هستند ولی یکی بر هورمونهای زنانه اثر میگذارد و روانکننده شیر است، و دیگری اثری بر هورمونهای زنانه ندارد و میتواند موجب کاهش شیر شود. اولی میل جنسی را در مرد کاهش میدهد و دومی آن را زیاد میکند.
مثالی پیچیدهتر: گاهی دو گیاه گرم و خشک با «میل یکسان» به «یک عضو» در آن «اثر متضادّ» ایجاد میکنند: مثلاً سیر گرم و خشک است، و بادرنگبویه هم گرم و خشک است و هر دو به قلب تمایل دارند، اما اولی موجب تحریک قلب میشود و دیگری سبب آرامش قلب میگردد.
– همچنین گاه گیاهانی با طبیعت یکسان را نمیتوان در یک گونه مرضِ واحد، مانند هم دانست مثلاً عدس و ماش و جو، هر سه سرد و خشک هستند ولی حکم مصرف آنها در بیماریهای سوداوی کاملاً متفاوت است. (اولی منع جدی دارد، دومی منع ندارد، سومی سودمند است).