میزگرد طب اسلامی – بخش چهارم – طیف گسترده بیماریهایی که بر مبنای “طب اسلامی و احادیث طبی” درمان شده‌‌اند

طیف گسترده بیماریهایی که بر مبنای “طب اسلامی و احادیث طبی” درمان شده‌‌اند/ مبارزه‌ امروز با “حجامت” قطعاً کاری سازمان‌یافته‌ است

“مبنای سکولار تفکر منکران طب اسلامی، بیماریهای مختلفی که به‌مدد روایات طبی درمان شده‌اند، “طب اسلامی” چگونه می‌تواند برای بیماریهای نوظهور امروزی راهگشا باشد، آیا روایات طب اسلامی همگی ضعیف‌السند هستند؟!” از جمله موضوعات میزگرد طب اسلامی است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ مدتی است مسئله “طب اسلامی” تبدیل به عرصه کارزاری برای ابراز مخالفت یا حمایت از آن شده است و طیف‌های مختلفی در گود این منازعه قابل مشاهده است.

بخشی از چهره‌هایی که در طیف مخالفان طب اسلامی قابل ارزیابی هستند، چهره‌ها و مسئولان ارشد وزارت بهداشت و اداره‌کل طب ایرانی هستند که اتفاقاً طی یکی دو سال اخیر با تمام توان، منادی عدم وجود طبی به‌نام طب اسلامی بوده‌اند و طرح آن را جریانی انحرافی در مسیر ترویج و توسعه طب سنتی و ایرانی می‌دانند و در این مسیر تلاش وافری را نیز برای همراه نشان دادن مراجع عظام تقلید با این تلقی خود داشته‌اند.

اما سررشته جریانی از مخالفت با طب اسلامی را باید در خارج از مرزهای کشورمان جست‌وجو کرد و گاهی ظهور و بروز آن را در رسانه‌هایی مانند BBC یا چهره‌هایی مانند عبدالکریم سروش می‌توان مشاهده کرد.

در نقطه مقابل و در طیف موافقان طب اسلامی نیز حداقل دو طیف اصلی قابل رصد است؛ طیفی که چهره‌های اصلی آن برخی از حوزویان قائل به طب اسلامی هستند که صرفاً با تکیه و استناد به آیات و روایات اسلامی شاید به‌نوعی مروج دیدگاه اخباری در طب اسلامی هستند؛ چهره‌های اصلی این طیف، چندان قائل به لزوم استفاده از مبانی طب سنتی و اصول درمانی طب نوین نیستند و منابع اسلامی موجود در حوزه طب اعم از آیات، روایات و احادیث طبی را برای ترسیم و ایجاد شاکله مکتب مستقل طبی به‌نام طب اسلامی کافی می‌دانند.

اما در نهایت میان طیف موافقان طب اسلامی، جریانی از چهره‌های برجسته حوزوی، اساتید مطرح طب سنتی و برخی پزشکان مسلط به مبانی طب ایرانی قائل به “طب اسلامی” هستند و طب اسلامی را مجموعه‌ای از آموزه‌های مرتبط با حفظ سلامت و درمان بیماریهای روان و جسم می‌دانند که با استنباط و تحقیق و پژوهش از منابع وحی به دست می‌آید.

این طیف از موافقان طب اسلامی ضمن برشمردن برخی انحرافات موجود میان منادیان حال حاضر طب اسلامی،‌ طب اسلامی اصیل را مسیری میان‌بر برای جامعه گرفتار امروز و حتی مردم اقصی‌نقاط عالم می‌دانند که با تکیه بر مبانی دینی و روایی، عقل و تجربیات دانش طبی نوین، می‌تواند نظام سلامت مستقل اسلامی را ترسیم کند که با تکامل و تکمیل خود با سرعت و قدرت، سطح سلامت عموم مردم را ارتقای چشمگیری خواهد داد.

چهره‌های این طیف تأکید دارند که علت مخالفت برخی با طب اسلامی نه برخاسته از ادله عقلی و اشراف به مسئله بلکه به‌واسطه برخی سوءتفاهمات و طرح مصادیق ناقصی از طب اسلامی در جامعه امروز بوده است.

جالب اینکه چهره‌های اصلی این جریان اخیر موافق طب اسلامی، به‌خلاف طیف مخالفان طب اسلامی، استدلال‌ها، ادله و مستندات خود در اثبات و وجوب طب اسلامی را در قالب کتب مستقلی، تألیف، تدوین و به‌چاپ رسانده‌اند از جمله در قالب دو مجلد “طب اسلامی در آینه وحی” و “نظام سلامت در اسلام” به‌صورت مبسوط ضمن تشریح مبانی طب اسلامی به اشکالات و شبهات مخالفان طب اسلامی پاسخ داده‌اند.

برای بررسی برخی ابعاد منازعه بر سر مسئله طب اسلامی و تشریح مستقیم دیدگاه‌های اساتید موافق طب سلامی، میزگردی با حضور استاد ساعی‌فرد پژوهشگر در حوزه طب اسلامی، دکتر رضا منتظر پزشک، مؤلف و پژوهشگر در حوزه طب سنتی و طب اسلامی، دکتر سید سعید اسماعیلیصابر، پزشک، PhD طب سنتی و پژوهشگر در حوزه طب سنتی و اسلامی ترتیب دادیم که تا به امروز ۳ بخش آن با عناوین زیر منتشر شده است:

بخش نخستعلت مخالفت عامدانه برخی با “طب اسلامی” چیست/ ردپای “سیریل الگود” در تئوریزه کردن انکار طب اسلامی

بخش دومتفاوت زاویه نگاه “طب اسلامی” با طب نوین/ لزوم در اولویت قرارگرفتن طب اسلامی

بخش سومبازگشت به مبانی “طب اسلامی” ضروری است/ شیطنت جریانی در تحریف موضع مراجع درباره طب اسلامی

در ادامه بخش چهارم این میزگرد تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است:

تسنیم: هر مسلمانی اذعان دارد که دستورات دقیق، گسترده و همراه با جزئیات کامل در دین مبین اسلام در حوزه سلامت چه در بحث سلامت روح و چه در سلامت جسم وجود دارد و هر فردی بسته به سطح دانش و تقید عملی به این مبانی و دستورات، خود را ملتزم به آن می‌داند؛ با این اوصاف کسانی که طب اسلامی را انکار می‌کنند، در واقع چه‌چیزی را انکار می‌کنند؟

دکتر اسماعیلی: این نوعی تفکر “سکولار” است (تفکری که خود را مسلمان بداند و منکر طب اسلامی باشد)، ما نمی‌توانیم سکولار باشیم، نمی‌توانیم خط‌کشی کنیم و مسائل مربوط به جسم را به اطبا و مسائل مربوط به روح را به دین بسپاریم!

نمی‌توان گفت خواندن یا نخواندن نماز صبح، ساعات خواب، روزه گرفتن و … بر سلامت جسم تأثیرگذار نیست؛ مثلاً روزه گرفتن یک دستور شرعی است که هدف آن طبق بیان قرآن، ایجاد تقواست اما تحقیقات نشان داده که روزه در سلامت جسم نیز مؤثر است، در روایات نیز اشاره شده که روزه گرفتن جدا از تأثیرات مثبت روحی و روانی، در سلامت جسم نیز مؤثر است.

بسیاری از دستورات اسلامی ما این‌گونه است و نمی‌توانید بگویید اسلام در بخش مربوط به حوزه جسم، ورودی ندارد؛ حتماً اسلام در این بخش نیز ورود کرده است، سلامت بدن برای انجام اعمال عبادی لازم است؛ انسان باید سالم باشد تا بتواند اعمال عبادی را به‌‌‎جای بیاورد.

تسنیم: گاهی این شبهه‌ توسط برخی از پزشکان، متخصصان طب نوین و دست‌اندرکاران نظام سلامت مطرح می‌شود که توصیه‌های طب اسلامی برای زمانی بوده که بیماری‌ها محدود به برخی امراض خاص بوده و در آن زمان، خبری از بیماریهای نوظهور و عجیب و غریب امروزی مانند انواع سرطانها، ایدز، هپاتیت و … نبوده! و این‌گونه استدلال می‌کنند که با وجود طیف گسترده بیماری‌های امروزی، این دستورات قابل استفاده و مکفی برای جامعه امروز نیست؛ برای چنین توجیه و شبهه‌ای چه پاسخی دارید؟

دکتر اسماعیلی: این حرف را راجع به خود دین نیز می‌زنند و می‌گویند اسلام برای ۱۴۰۰ سال پیش بوده است، می‌گویند چگونه با مطالب مطرح‌شده در چند صد سال پیش می‌توان زندگی کرد؟!

همین تحقیقات اندک و محدود انجام‌شده در کشور نشان ‌می‌دهد که با آیات و روایات طبی می‌توان در حوزه سلامت مردم ورود کرد و شاخصه‌های سلامتی مردم را به‌نحو احسن ارتقا داد و تأمین کرد.

از مخالفان طب اسلامی تقاضا می‌کنم جست ‌وجوی ساده‌ای در اینترنت داشته باشند، به‌طور مثال روایتی از پیامبراکرم(ص) نقل شده که می‌فرمایند “سیاهدانه شفای هر دردی است به‌جز مرگ”؛ مخالفان در مقالات علمی دنیا جست‌وجو کرده و ببینند تا چه‌اندازه راجع به سیاهدانه و تأثیر آن بر سرطان، دیابت، کم‌کاری تیروئید و… کار تحقیقاتی در آزمایشگاه‌ها و مراکز مطالعاتی انجام شده است.

فرد مسلمانِ دغدغه‌مند، احادیث صحیح‌السندی را که امروز از پیامبر اکرم(ص) به دست ما رسیده روی چشم خود می‌‏گذارد؛ ما باید متوجه حکمت فرموده پیامبر اکرم(ص) بشویم.

بسیاری از دانشمندان در خارج از کشور که تعداد زیادی از آنها مسلمان و بعضاً اهل‌سنت هستند، روی فرمایشات پیامبر(ص) کارهای تحقیقاتی گسترده‌ای دارند؛ ما چرا باید خودمان را محروم کنیم؟ هر کدام از این روایات دنیای جدیدی به‌روی ما می‌گشاید و پاسخی به نیازهای جامعه امروزی ما است.

بسیاری از بیماری‌ها در حال حاضر با استفاده از همین روایات درمان می‌شوند؛ اگر بخواهم ساده بگویم، بیماران مراجعه‌‌کننده به ما چک برگشتی‌های طب جدید هستند یعنی از آن طب جواب نگرفته و به ما مراجعه می‌کنند و با همین توصیه‌های ساده‌ای که ما از طب اسلامی آموختیم بسیاری از این بیماران درمان شده‌ و می‌شوند.

دکتر منتظر:اگر منابع طب سنتی را مطالعه کنید، متوجه می‌شوید برای سنگ کلیه حداقل ۵۰ قلم دارو وجود دارد که سیاهدانه نیز یکی از آنها است.

منِ پزشک که به طب اسلامی عقیده دارم بعد از مطالعه روایات سیاهدانه تأثیر آن را در سنگ‌کلیه به آزمایش گذاشتم؛ برای مثالفردی به ما مراجعه کرد، سونوگرافی، اندازه سنگ‌کلیه وی را یک سانتی‌متر تعیین کرده و پزشکش به او گفته بود این سنگ‌ قابل دفع نیست و باید جراحی یا سنگ‌شکن شود؛ ما به وی  ۴۰ روز دارویی که ترکیب اصلی آن عسل و سیاهدانه است، دادیم و بعد از سونوگرافی مجدد مشخص شد سنگ کاملاً حل شده و دیگر وجود ندارد!

با استفاده از این داروی ساده تا چه‌میزان هزینه‌های درمانی پایین می‌آید؟

بنده خاصیت سیاهدانه را با مطالعه و تحقیق به‌روی یک روایت به دست آوردم، داروهای زیاد دیگری نیز برای سنگ‌کلیه وجود دارد اما بنده به‌خاطر آن روایت سراغ سیاهدانه رفتم، مقام معظم رهبری می‌فرمایند که “شما راه‌های میانبر را پیدا کنید”، در بحث علم ما معتقدیم که طب اسلامی راه میانبر است؛ طب اسلامی، طب سنتی را نفی نمی‌کند بلکه آن را زیر ذره‌بین قرار داده و در تحقیقات برای مواردی از آن که در روایت آمده است، اولویت قائل می‌شود.

تسنیم: آیا منظور شما از “راه میانبر” این است که اگر روی منابع روایات اسلامی، دینی و وحیانی، وقت گذاشته و کار تحقیقاتی انجام شود، تحول و نتایج درمانی بسیار بزرگی را شاهد خواهیم بود؟

دکتر منتظر: اصلاً فرض کنیم که سند برخی روایات طبی، صحیح نباشد یا ضعیف باشد؛ اشکالی ندارد چون ما در نهایت با ابزار تشخیصی مثل سونوگرافی اثر درمان را ارزیابی می‌کنیم؛ من به‌عنوان یک محقق اثر سیاهدانه را روی سنگهای‌ کلیوی بررسی کردم، سایر محققان می‌توانند این موضوع را در قالب یک مقاله تحقیقاتی اثبات و به دنیا اعلام کنند.

حال آیا بنده که با الهام گرفتن از یک روایت، اثرات سیاهدانه را بر سنگ‌کلیه به دست آوردم، حق ندارم آن را به اسلام نسبت دهم؟! وقتی از احادیث و منابع اسلامی به این نتیجه رسیدیم، آیا باز هم می‌توانیم مدعی شویم که طب اسلامی وجود ندارد؟!

امکان دارد برخی انتقاد کنند که سیاهدانه عوارضی نیز دارد و نمی‌شود برای همه تجویز کرد؛ بله همین طور است، باید بدانیم سیاهدانه را برای چه‌کسی تجویز کنیم، مثلاً خانم باردار نباید سیاهدانه بخورد یا مثلاً اگر فرد گرم‌مزاج باشد و سیاهدانه زیاد مصرف کند ممکن است دچار درد و التهاب گلو شود؛ در این موارد سیاهدانه باید با مصلح آن تجویز ‌شود، برای این منظور سیاهدانه را باید چند روز در سرکه خیساند و بعد آن را در سایه خشک کرده و مصرف می‌کنیم؛ یعنی زمانی که کار توسط طبیب مسلط به مبانی طب ایرانی ــ اسلامی انجام شود که به تمامی جوانب موضوع آگاهی دارد و مشکلی پیش نمی‌آید.

دکتر اسماعیلی: بنده از رژیم غذایی که در رساله ذهبیه امام رضا(ع) مطرح شده در پایان‌نامه دکترای خود استفاده کردم؛ نحوه غذا خوردن در این رژیم غذایی مطرح شده، این رژیم غذایی را به یک گروه از بیماران مبتلا به سندروم متابولیک دادیم؛ سندروم متابولیک مجموعه‌ای از بیماریهای فشار خون، چربی و قند خون است که طبق آمار رسمی اعلام‌شده توسط  منابع علمی، حدوداً ۳۰ درصد افراد در کل دنیا مبتلا به آن هستند یعنی از هر سه نفر یک نفر مبتلا به این بیماری می‌شود، در کشور ما نیز تقریباً همین آمار وجود دارد البته این آمار برای کشورهای توسعه‌یافته آمریکا و اروپا است.

این دسته از بیماران در معرض دیابت،‌ فشار خون، سکته‌های قلبی و مغزی هستند، رژیم غذایی استخراج‌شده از رساله ذهبیه امام رضا نشان داد که بسیاری از مشکلات مبتلایان به این بیماری را می‌توان با یک رژیم غذایی یکی دو ماهه کنترل کرد و مشکلات این افراد با انجام این رژیم غذایی بسیار کاهش پیدا کرد.

اگر با یک رژیم غذایی بتوانیم وضعیت ۳۰ درصد افراد را که در معرض دیابت، فشار و چربی خون هستند، اصلاح کنیم، دیگر از طب نوین چه می‌خواهیم که طب اسلامی آن را ندارد؟!

تسنیم: جناب آقای ساعی‌فرد! برخی از منکران یا معاندان طب اسلامی می‌گویند بخش عمده‌ای از احادیث و روایات طبی که امروزه به دست ما رسیده (که بخشی از این احادیث در کتاب دوجلدی “دانشنامه احادیث پزشکی” گردآوری شده) احادیث صحیح السندی نیست؛ به‌طور مثال برخی از دست‌اندرکاران اداره‌کل طب سنتی وزارت بهداشت به‌صراحت می‌گویند که بخش زیادی از این احادیث طبی جمع‌آوری‌شده، صحیح‌السند نیستند و نمی‌توانند امروز دستمایه ما در حوزه طب قرار گیرند و شاکله طب اسلامی را پی‌ریزی کنند!

اینجا این سؤال پیش می‌آید چه‌میزان از این احادیث طبی که امروز به دست ما رسیده، صحیح‌السند و قابل استناد هستند؟ اگر حدیثی امروز دست ما رسید که سند رجالی محکمی برای آن نداشتیم، آیا باید آن را کنار بگذاریم و بگوییم در حوزه طب قابل اتکا و استناد نیست؟ یا اینکه همان طور که آقای دکتر منتظر اشاره کردند می‌توان رویکرد دیگری داشت و بگوییم درست است که فلان حدیث سند روایی محکمی ندارد اما در حوزه تجربه آن را آزمایش کرده و می‌بینیم نتیجه مثبت دارد یا خیر؛ به‌نظر شما چه رویکردی در مواجهه با احادیث طبی صحیح است؟

استاد ساعی‌فرد: بحث ضعف سند، مختص روایات طبی نیست و تمامی روایات ما در مباحث مختلف لزوماً صحیح‌السند نیستند یعنی با ورود به فِقه می‌بینیم برخی از روایات ما سند صحیح اصطلاحی ندارد، سند سنجه‌ای است که با آن روایت را بررسی می‌کنیم اما ملاکهای دیگری نیز وجود دارد که می‌توانیم از طریق آنها، اعتبار روایات را بررسی کنیم.

به‌عنوان مثال یکی از اصلی‌ترین کتب روایی ما، کتاب “کافی” مرحوم کلینی است؛ این کتاب در رتبه نخست  از کتب اربعه شیعه است و بر سایر کتب اصلی روایی ما (من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار) از نظر زمانی و جامعیت و اعتبار، مقدم است، از منظر شخصیت نیز محدثین شیعه به شیخ کلینی اضبط و اثبت می‌گویند یعنی وی از نظر دقت و ضبط، نخستین فرد است.

کتب کافی هشت جلد است؛ جلد یک و دو مربوط به اصول و اعتقادات، پنج جلد بعدی فروع و فقه و جلد آخر نیز روضه کافی است؛ این مجموعه شامل اعتقادات، فقه، تاریخ، اخلاق و طب است و تمام سندهای آن نیز تقریباً مشابه هم است یعنی نمی‌توانید بگویید که سند روایات طبی در کافی با روایات اعتقادی آن فرق می‌کند؛ سندها مشابه‌اند، برخی بسیار قوی، برخی متوسط و اسناد غالباً مشترک هستند یعنی کسی که روایت طبی نقل کرده روایت اعتقادی و فقهی نیز دارد.

با این توضیحما روایت ضعیف کافی را دور نمی‌ریزیم، کافی نیز روایت ضعیف‌السند دارد اما بسیاری از آنها از نظر متن جزو معتبرترین روایات است، همیشه این‌گونه نیست که سند روایت صحیح باشد؛ “سند” یکی از موضوعاتی است که می‌توانیم اعتبار روایت را با آن احراز کنیم بنابراین افرادی که می‌گویند روایات طبی، روایات ضعیفی است، مطالعه ندارند و آن دقت لازم را به‌خرج نداده‌اند.

ممکن است در طب، دو یا سه رساله کوچک داشته باشیم که در سندیت آن عده‌ای بحث داشته باشند، در فقه و اعتقادات نیز چنین کتابهایی وجود دارد، استناد طرفداران طب اسلامی منحصر به آن دو، سه جزوه نیست؛ بر سر آن دو، سه رساله‌ای که در آن اختلاف است (طب النبی(ص)، طب الائمه(ع) و طب الرضا(ع)) همیشه دعوا بوده چون سند آنها ضعیف است و نیاز به شاهد دارد البته بسیاری از مطالب عنوان‌شده در این رساله‌ها با سند معتبر در کتب دیگر وجود دارد، کل روایتهای این سه کتاب به ۴۰۰ تا ۵۰۰ روایت نمی‌رسد در حالی که ۶ تا ۱۱ هزار روایت طبی بنا بر نقلهای مختلف داریم.

عده‌ای از ضعف این چند روایت سوء استفاده کرده و می‌گویند کل روایات طبی ما ضعیف است؛ در کتاب کافی حدود یک‌هزار روایت داریم که مرتبط با مباحث طبی است، در کل کتب کافی حدود ۱۶ هزار روایت وجود دارد، یک‌شانزدهم روایات، مرتبط با مباحث طبی است پس افرادی که می‌گویند روایات طبی ما ضعیف است، حرف درستی نمی‌زنند.

به‌طور مثال ما بسیاری از مباحث غیرطبی را با روایت ضعیف ثابت می‌کنیم؛ با وجود این‌که روایت از نظر سند ضعیف است اما متنش آن‌قدر قوی است و قرائن خارجی دارد که اصلاً نیازی به سند ندارد، مثلاً می‌گویند “زیارت شعبانیه” سند نمی‌خواهد نه اینکه سند ندارد، دارد، اما آیا فردی به‌غیر از وجود امیرالمؤمنین علی(ع) می‌تواند حتی دو خط از آن را بگوید؟

در روایات طبی نیز همین‌طور است، به‌روشنی می‌بینیم فردی غیر از معصوم نمی‌تواند این روایت را گفته باشد، مثلاً راجع به سیاهدانه که عنوان شد، چه‌کسی می‌تواند بگوید که سیاهدانه درمان تمام بیماری‌هاست یعنی بیماری‌های موجود و بیماری‌هایی که خواهد آمد؟ اگر بقراط  چنین حرفی بزند کسی قبول نمی‌کند، مگر می‌داند که در آینده چه بیماری‌ای بروز می‌کند؟ پس غیر از معصوم کسی نمی‌تواند چنین حرفی بزند و این نیاز به سند ندارد البته راجع به سیاهدانه روایتهای بسیار محکمی، هم توسط شیعه و هم توسط اهل‌سنت نقل شده که جزو سندهای بسیار محکم و قوی است.

آنهایی که می‌گویند روایات طبی، ضعیف است یا بی‌اطلاع‌اند یا مغرض مثلاً در مورد سند حجامت تشکیک می‌کنند که روایات حجامت ضعیف است، این‌گونه نیست، بیش از ۶۰۰ روایت داریم که تواتر معنوی بر ضرورت حجامت دارند، هم اهل‌سنت نقل کرده‌اند و هم شیعه، مبارزه‌ای که امروزه به‌اشکال مختلف با حجامت می‌شود قطعاً کاری سازمان‌یافته است چون از نظر روایات معتبر، تأکید فراوانی بر حجامت شده و متأسفانه عده‌ای با لباس روحانیت و گروهی به اسم طب سنتی یا مدرن در حال مبارزه با حجامت هستند… .

(پایان بخش چهارم)

کدمطلب:97051804

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

برای برقراری امکان تعامل با شما کاربر محترم خواهشمند است شماره همراه خود را در فیلد مربوطه وارد نمایید.شماره موبایل شما در سایت منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا