نقدی بر فیلم تحریف آمیز پزشک با ارائه مستندات تاریخی و اجتماعی عصر ابوعلی سینا(ره) – بخش اول

 

 این چهره کریه کارگردان یا نویسنده فیلم تحریف شده (پزشک) است یا ابن سینای عالم که همواره مایه فخر و مباهات ایرانیان بوده است؟!

نقدی بر فیلم سینمایی پزشک ساخته کارگردان آلمانی با همکاری هالیوودی های آمریکا

در این فیلم سعی بر این بوده است تا چهره مفلوکی از ابن سینا و زیبایی و ذکاوت پسر یهودی که مرتباَ دین خود را بسته به شرایط تغییر می دهد، نشان داده شود که در فیلم به زور به عنوان استاد ابن سینا جا زده می شود.

اهمیت دادن به خانم ربکا و تخریب لباس و عمامه علمای شیعه و شخصیت شاه شیعه (علاءالدوله کاکویه) و اتهام شراب خواری به ابن سینا و علاء الدوله شیعه و انگ بی سوادی به ایرانیان مسلمان از نقاط پررنگ این فیلم است.

طبیب (The Physician) محصول سال ۲۰۱۳ سینمای آلمان با هزینه ی ۲۶ میلیون دلار ساخته شده است، بخشی از زندگی حکیم ابوعلی‌سینا را با بازی (Ben Kingsley)، روایت می‌کند و جوانی مسیحی به قصد آموختن علم پزشکی به نزد او در اصفهان می‌رود. منظور از Physician یا پزشک در این فیلم، اصلاً ابن سینا نیست.  در این فیلم شخصیت ابن سینا خالی از هر نوع ذکاوت و خلاقیت به تصویر کشیده می شود که فقط به تکرار عقاید ارسطو و بقراط و دیگر فلاسفه ی غربی مشغول است و در نهایت با خوردن سم خودکشی می کند. در طول فیلم تا حد امکان زندگی دانشمند بزرگ ایرانی ابن سینا مورد تحریف قرار گرفته است و همچنین شدیدا با تحریف واقعیات تاریخی سعی در سیاه نمایی تمدن اسلامی و مسلمانان دارد و مسلمانان را افرادی جنگ طلب، مخالف توسعه علم و جاهل نشان می دهد. تحریف زندگی ابن سینا و رابطه ی خوب او با علاء الدوله (حاکم وقت اصفهان)، داشتن شاگرد انگلیسی!!، معاصر دانستن ابن سینا با سلجوقیان (با اینکه ابن سینا در دوران غزنویان زندگی می کرده است)، کشتن یهودیان و مسیحیان به دست مردم مسلمان اصفهان، خودکشی ابن سینا با زهر!! و

 

 امپریالیستهای غربی در برابر عظمت فرهنگی ایرانیان احساس حقارت می کنند ! خصوصاً آنگلوساکسن های انگلیسی[1] !بروز عقده حقارت را برای چنین کشورهایی پدید آورده است.

پشت پرده ساخت فیلم بوعلی سینا, دستاندرکاران سیاسی و درباری انگلیس حضور دارند؛ زیرا آلمانی های اصیل دارای نژاد آریایی بوده, رعایت و حرمت نژاد آریایی ایرانی و دستاوردهای انسانی,علمی و تاریخی آنان را بدقت می نمایند. بلاخره هر کشوری افرادی مستعد هستند که خیانت کنند و این خیانت تعدادی آلمانی – انگلیسی و آنگلوفیلی علیه تاریخ آریایی و ایرانی بوده است.

در این فیلم آلمانی ها با زیرکی خود, انگلیسی ها را عیاش و لاابالی و خیانتکار واقعی نمایش داده اند و راب کارکتر اصلی فیلم ضمن تظاهر به یهودی بودن و دروغگویی آشکار, با رابطه غیر مشروع خود؛ همسر مرد یهودی را حامله کرد؛ بدینسان آلمانی ها با زیرکی خود, دوباره انگلیسی ها را خیانتکار و متجاوز نمایش داده اند که بی گمان واقعیت دارد, ولی فرهنگ و تاریخ ایران ر ا هم قربانی منویات پلید سیاسی و ضد بشری خود قرار داده اند که عقده حقارت انگلیسی را در باب فقر فرهنگی و تاریخی آنگلوساکسن ها التیام بخشند.

تم فیلم، معمولاً ایده‌ی نخستینی است که در فکر هنرمند وجود دارد و به نوعی، همان غایتی است که قرار است در نهایت به مخاطب، القا شود. این تم، وقتی اثرگذار است که به صورت یک روح واحد و کلی، بر فیلم، حاکم شود. در فیلم پزشک، این روح حاکم، «تقابل علم و دین» و «مخالفت دین‌مداران با علم» است و غایت فیلم، القای این است که جریان کلیسا در دوران قرون میانه در منطقه‌ی اروپا و جریان Imam and his Mullahs در دوران بعد از قرون میانه در ایران، با علم مخالفند و به خاطر همین بوده است که روند تاریخی پیشرفت علم در ایران، شکست خورده و ادامه‌ی آن، به غرب، منتقل شده است.
منظور و مقصود اصلی در این فیلم بارز کردن شخصیت و هوش  «رابرت کول» است. و اما هدف فیلم این است که نشان دهد در ایران، علم در حال پیشرفت بود، اما سه عامل «شاهان مست»، «امام و ملاها» و «سلجوقیان وحشی»، هر کدام به طریقی، مانع و مخالف با آن شدند.

ماجرای اصلی در مورد ابن سینا از آنجا شکل می گیرد که یک پزشک یهودی اقدام به عمل آب مروارید چشم استادِ کول می کند و او در مورد چگونگی فراگیری این علم از پزشک یهودی سوال می کند. وی توضیح می دهد که این کار را نزد بوعلی سینا در اصفهان آموخته و به کول با طعنه می گوید که متأسفانه ایرانی ها پذیرای مسیحیان نبوده و در صورت ورود یک مسیحی به کشورشان، او را خواهند کشت! سپس در کنایه ای دیگر، خطاب به مسیحیان اشاره می کند که: “شما خدای اشتباهی را می پرستید!”

عشق دیدن و شاگردی ابن سینا، کول را وادار می کند تا خود را به شکل یهودیان درآورده و با نام جعلی “جسی بن بنیامین” همراه با کاروانی تجاری راهی اصفهان شود.
در این فیلم، اصفهان شهری بسیار پیشرفته و شکیل نمایش داده می شود. مردم مشغول جشن و پایکوبی هستند که ناگهان حاکم برای بازدید از شهر، وارد می شود. در اینجا حاکم فردی سفاک و خونریز معرفی می شود که علیه دین اسلام قیام کرده و آخوندها (لفظی که در فیلم به آن اشاره می شود) به عنوان حافظان دین دشمنان وی محسوب می شوند.

کول به سراغ ابن سینا می رود، ولی از طرف کارگزار وی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و رانده می شود، اما در ادامه به عنوان بیمار به نزد ابن سینا رفته و در نهایت به شاگردی وی پذیرفته می شود.

اوضاع برای کول بسیار آرمانی و خوب در حال سپری شدن است که به همراه ابن سینا به دربار احضار می شود. حاکم یکی از فرستادگان شاه سلجوقی که برای صلح به دربار وی آمده بود را گردن زده و در اثر این اتفاق دستش رگ به رگ شده و به درمان نیاز دارد!

این عمل حاکم برای کول دو پیامد را به همراه دارد: اول اینکه وی پس از این دیدار رابطه ای صمیمانه با شاه برقرار می کند! و بعد اینکه کشتن پیک شاه سلجوقی باعث می شود تا وی برای گرفتن انتقام، فردی مبتلا به بیماری طاعون را به اصفهان فرستاده و این بیماری مرگبار را در شهر گسترش دهد (نوعی جنگ بیولوژیکی به سبک قدیم)
با مشاهده علائم بیماری، کول و ابن سینا به حاکم در مورد پیامدهای وحشتناک گسترش آن در شهر هشدار می دهند، اما او بی تفاوت از کنار این هشدار گذشته و در نهایت بیماری در شهر گسترش می یابد.

درمان شهر طاعون زده تبدیل به دغدغه اصلی ابن سینا و تیم پزشکی وی می شود، اما آن ها در کنترل این بیماری حداقل موفقیت را کسب می کنند تا اینکه تحقیقات کول!! باعث می شود تا عامل انتقال بیماری کشف شده و در نهایت کنترل شود.

وجود اجساد بیشمار بیماران، کول را به این فکر وامی دارد تا به ابن سینا پیشنهاد کالبدشکافی اجساد را داده و از او بخواهد تا درمورد بیماری آپاندیس (که علت اصلی مرگ مادر وی نیز بود) تحقیق کند. اما ابن سینا با بیان معذورات دینی (هر سه دین ابراهیمی) وی را از این کار منع می کند.

در این بین، وجود یک بیمار زرتشتی و تضاد اعتقا دی وی با سه دین یهود، مسیحیت و اسلام و در نتیجه بی اهمیت بودن سرنوشت جسدش، کول را به فکر کالبدشکافی جنازه او می اندازد.

بدین ترتیب کول برای اولین بار در تاریخ!!! اقدام به کالبدشکافی کرده و این خدمت بزرگ را به جامعه بشریت می کند تا بتوانند از واقعیت درون بدن انسان آگاهی یابند!
اما از بخت بد، با جاسوسی کارگزار ابن سینا (که دل خوشی از کول نداشت) و اطلاع رسانی وی به آخوندها! کول و ابن سینا دستگیر شده و به عنوان جادوگر (کسی که قصد ارتباط با مردگان را دارد) محکوم به اعدام می شوند.

درون زندان، ابن سینا با کنجکاوی از کول درخواست می کند تا در مورد حقایق درون بدن به وی توضیح دهد و او را نیز مطلع نماید.

سرانجام زمان اعدام فرا می رسد، اما پیش از انجام مراسم، حاکم به کمک آن دو آمده و آن ها را به نزد خود می آورد. در آنجا معلوم می شود که حاکم هم به بیماری آپاندیس مبتلا شده و پزشکان از وی قطع امید کرده اند. حاکم از کول می خواهد که با توجه به اطلاع دقیق وی از محتویات درون بدن! او را جراحی کرده و از بیماری نجات دهد. کول با دستیاری ابن سینا و دوست یهودیش دست به کار شده و با یک جراحی موفق، حاکم را نجات می دهد!

از طرف دیگر، دخالت حاکم در اجرای حکم آخوندها موجبات خشم آن ها را فراهم کرده و آن ها ضمن برقراری تماسی مخفیانه با شاه سلجوقی، از وی درخواست می کنند تا به اصفهان حمله کرده و آن جا را فتح نماید. همچنین آن ها به حاکم سلجوقی این اطمینان را می دهند که با شورش علیه حاکم، زمینه پیروزی وی را فراهم نمایند.

بدین ترتیب، ارتش سلجوقی به نزدیکی مرزهای اصفهان رسیده و با حاکم و نیروهایش وارد جنگ می شوند (در این جنگ حاکم و افرادش کشته می شوند و شهر به دست سلجوقیان فتح می شود.)

آخوندها هم در مورد یهودی های درون شهر و مدرسه ابن سینا اعلام جنگ کرده و با حکم جهاد علیه آن ها اقدام نظامی می کنند. آن ها کلیه عبادتگاه های یهودیان را تخریب کرده و مدرسه را به آتش می کشند.

اما حاکم پیش از رفتن به جنگ برای جبران لطف کول (که گمان می کرد یهودی است،)، یهودیان شهر را از طریق دروازه پشتی فراری می دهد. در آخرین لحظات، کول متوجه عدم حضور ابن سینا می شود و به سراغ وی می رود. او درون مدرسه نشسته و با اندوه بسیار نظاره گر نابودی آن است.
کول از او می خواهد تا مدرسه را ترک کند، اما با کمال تعجب متوجه می شود که وی با خوردن سمی قوی اقدام به خودکشی کرده است!!!

ابن سینا در آخرین لحظات عمرش کتاب خود (احتمالاً قانون!) را به کول می دهد و از او می خواهد تا آن را تکمیل و تصحیح نماید!!!
کول به انگلستان بازمی گردد و با کمک یهودیانی که همراه خود به آنجا آورده بود، بیمارستانی را دایر کرده و به درمان بیماران مشغول می شود و بدین ترتیب علم پزشکی از خاورمیانه به غرب رفته و تکمیل می شود!!![2]

تهیه کننده: هیات تحریریه احیای سلامت


[1] قلمرو پادشاهی آنگلوساکسون‌ها (۶۰۰ سال پس از میلاد مسیح) نام آنگلوساکسون‌ها (Anglo-Saxons) معمولاً برای اشاره به قبایلی از ژرمن‌ها به‌کار می‌رود که از اوایل سده ۵ میلادی در جنوب و خاور بریتانیای بزرگ نشیمن داشتند. آن‌ها ملت انگلیس را تشکیل دادند و دوره آن‌ها تا زمان تصرف منطقه به‌دست نورمن‌ها یعنی سال ۱۰۶۶ ادامه یافت.آنگلوساکسون‌ها از چند قبیله همانند آنگل، ساکسون، واندال‌ها، لمباردها و گوت تشکیل شده‌بودند.

[2] نقل به مضمون از سایتhttp://vgpostmortem.ir

 

کدمطلب: Dr98032101


نقدی بر فیلم تحریف آمیز پزشک با ارائه مستندات تاریخی و اجتماعی عصر ابوعلی سینا(ره) – بخش دوم

نقدی بر فیلم تحریف آمیز پزشک با ارائه مستندات تاریخی و اجتماعی عصر ابوعلی سینا(ره) – بخش سوم 

خط مشی احیای سلامت در بازنشر مطالب مندرج در دیگر منابع 

 

نقدی بر فیلم تحریف آمیز پزشک با ارائه مستندات تاریخی و اجتماعی عصر ابوعلی سینا(ره) - بخش اول

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

برای برقراری امکان تعامل با شما کاربر محترم خواهشمند است شماره همراه خود را در فیلد مربوطه وارد نمایید.شماره موبایل شما در سایت منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا