پارادایم های علم پزشکی پاسخگوی همه مشکلات نیست – بخش دوم
روش های طب مکمل
یکی از اصطلاحاتی که مدتی به اشتباه رایج شده بود، واژه طب جایگزین (Alternative Medicine) است. در واقع تنها با عبور منطقی از ساختار کنونی پزشکی و رسیدن به ساختاری جامع تر که قادر باشد معضلات پزشکی امروز را نیز حل کند، پزشکی جایگزین به معنای دقیق کلمه شکل خواهد گرفت. اما واقعیت این است که ما تاکنون فقط با برخی مشکلات و ناتوانی های پزشکی امروز و متقابلاً با فلسفه غنی و برخی نقاط مثبت و الهام بخش روش های پزشکی سنتی آشنا شده و آنها را احیاء کرده ایم که می تواند طلیعه پزشکی جایگزین را نوید دهد. اما همچنان در ساختار معمول در پزشکی که اوج اعتلای آن اواخر قرن نوزدهم بوده است، استنشاق می کنیم و به همین علت، بسیاری از مجامع بین المللی بهداشت و علوم پزشکی توصیه می کنند مادام که به یک ساختار کامل تر در پزشکی نایل نشده ایم، مناسب خواهد بود اگر از روش های سنتی و نوین درمانگری در محدوده علم متعارف پزشکی به عنوان پزشکی های مکمل (Comple mentary Medicine) بهره ببریم. اصیل ترین این روش ها عبارتنداز طب سنتی چین (T C M) طب ودایی هند (Ayurveda) و طب سنتی ایرانی –اسلامی که مکتب های بزرگ و کهن پزشکی بوده اند و تاکنون ساختار آموزشی و درمانگری آنها حفظ شده است و البته برخی سیستم های نوین مانند هومیوپاتی.
بسیاری از روش های دیگر درمانگری یا امروزه کاملاً روشن و آشکار نیستند مانند (پزشکی کهن ایرانی و مصری) و یا تلفیقی از همان سه روش قبلی هستند مانند درمانگری تبتی که تلفیقی از سنت درمانگری هندی و چینی است.
مسلماً تحقیق و بررسی عمیق این سنت های درمانگری می تواند از جهات گوناگون مانند تأثیر بر فلسفه پزشکی، یافتن مدل های جدید سلامتی و بیماری، داروسازی و غیره بسیار الهام بخش باشند. جالب این که این روش های به اصطلاح کهن در درمان و مدیریت برخی اختلالات و بیماری ها نه تنها ناتوان تر از سنت معمول و امروزی نیستند بلکه گاهی دارای ارزش های آشکار بیشتری شامل هزینه کمتر، عدم استفاده از داروهای شیمیایی و غیره نیز هستند.
در پایان تذکر سه نکته حائز اهمیت است:
الف: هر جند بر اساس فرضیه علمی کوهن، انقلاب های علمی مایه تکامل و رشد کل جغرافیای علوم خواهند شد ولی واقعیت این است که قافله علم همواره حرکتی تکاملی ندارد. همان طور که لاکاتوش به درستی این نکته را دریافته است و چنین می گوید:
«هر نظریه ای هم به دلیل توان های درونی و ذاتی خود و هم بنا به منافع و مصلحت های اجتماعی پیگیری می شود.» بنابراین رشد آگاهی جمعی در امکان حرکت کاروانِ علوم به سوی مقصودی معقول حائز اهمیتِ اول است.
ب: برخورد سنت متعارف پزشکی با روش های طب مکمل باعث بوجود آمدن ده ها روش و تکنیک سردرگم و مبهم مانند رنگ درمانی، جواهر درمانی، رایحه درمانی و غیره شده است. در این که رنگ ها و یا رایحه ها دارای تأثیراتی بر روی ذهن و احساس ما هستند هیچ بحثی نیست و نیازی هم به ارائه منابع تحقیقاتی وجود ندارد. آنچه اهمیت دارد این است که یک پزشک می داند چگونه و چه موقع از دارودرمانی و یا جراحی استفاده کند ولی جزئی کردن مطالعاتِ درمانگری مکمل برای سهولت تحقیق و فراموشی ساختار پایه ای چون آیورودا، طب سنتی چین و ایران که جایگاه، زمان و علت استفاده از هر کدام از روش های رنگ یا جواهر یا … درمانی را عمیقاً تحلیل و بررسی می کند، این روش ها را برای عده ای که وقت بیشتری دارند، به سرگرمی تبدیل کرده است و ارزش درمانی و جایگاه آنها را در جریان درمانگری روشن نمی سازد.
این امر یکی از خطرات تعلیم و تربیت به طور کلی است. یعنی وقتی ما آنچنان در دام تخصص گرفتار می شویم که نمی توانیم دانسنتی های خارج از تخصص خود و رابطه آنها را با هم درک کنیم. ولی در این مورد، قضیه از این هم پیچیده تر است، زیرا ما به دام تخصصی گرفتار می شویم که برای تبیین بیرونی و کاربردی کردن آن، نه آگاه از سنت های دیرین هستیم و نه سنت متعارف علمی چنین امکانی را در اختیار ما
می گذارد.
نیچه به زیبایی این مطلب را در “اندیشه های نابهنگام” خود بیان کرده است: «دانشور متخصص بیشتر از یک کارگر ساده کارخانه نیست که تمام عمرش را صرف چرخاندن پیچ و مهره خاصی می نماید و یا ابزار و دستگاه ویژه ای را جابه جا می کند و در آن تبحر کامل می یابد. نتیجه این می شود که زمینه عمومی فرهنگ هر چه بیشتر به دست روزنامه نویس ها می افتد. و روزنامه نویس که در خدمت مسائل آنی روز است پای در جایگاه نوابغ می نهد.»
ج: در طی قرن بیستم تئوری های ارزنده ای در رابطه با تغییر مدل سلامتی در پزشکی ارائه شده است مثل دیدگاه جورج انگل مبنی بر اصالت الگوی زیست- روان- اجتماعی که قدر مسلّم تنها رمانی حاکم بر جامعه پزشکی خواهند شد و تحقیقات علمی را در زمینه ای گسترده تر سامان بخشی می کنند که ما پیشاپیش بر موانع بزرگی فائق آمده باشیم از جمله عاملی که در بند الف مطرح شد.
ضمناً این فرضیه ها که عموماً مورد قبول اغلب درمانگران و محققین امروزی نیز هستند و البته مفهومی نو و متفاوت از الگوهای کلیِ درمانگری در طب های سنتی هم ندارند، فاقد راهکارهای عملی و کاربردی برای مطالعه میدانی جسم- ذهن- اجتماع هستند. بنابراین ما همچنان در ارائه یک روش کاربردی و سیستم عملی که سلامتی را هم زمان در جسم، ذهن و محیط ارزیابی و تحلیل کند، الگویی غیر از مدلِ عنصری سلامتی، طرح شده در روش های سنتی شرقی نداریم.
پی نوشت و منابع:
- برای مطالعه عمق تحولات حاصله در طبیعیات در دوره رنسانس می توانید به منابع زیر مراجعه کنید:
الف- فلسفۀ علم، نیکلاس کاپالدی ترجمه: علی حقی (1377) انتشارات سروش
ب- تاریخ و فلسفۀ علم، لویس ویلیام هلزی هال ترجمه: عبدالحسین آذرنگ (1369) انتشارات سروش
همچنین
Pauli- Wolfgang, ›The Influence of Archetypal Ideas on The Scientific Theories of Kepler‹ London, Routledge & Kegan Paul, Ltd, 1955
- رنه دکارت (1596-1650) به عنوان یک دانشمند، ریاضیدان و فیلسوف تأثیر شگرفی بر تفکر مدرن گذاشته است. برای مطالعه مجموعه آثار او می توانید رجوع کنید به:
Haldane and Ross, The Philosophical Works of Descartes Cambridge University Press, 1931, 2 Vols
همچنین آثار ترجمه شده او به ویژه
تأملات، رنه دکارت/ ترجمه: احمد احمدی نشر دانشگاهی (1369)
- توماس کوهن (؟- 1922)، مورخ امریکایی تاریخ علم با اثر مشهور خود ساختار انقلاب های علمی (1962) تأثیر فوق العاده ای بر تاریخ و فلسفه علم گذاشته است. برای درک نگرش او رجوع کنید به:
Thomas Kuhn, the Nature and Necessity of Scientific Revolutions, University of Chicgo Press, 1962
- مارمادرمانی (Marma Chikitsa) یکی از روش های ارزشمنددر سنت درمانگری آیوروداست که برای درمان اختلالات جزئی و کلی از آن استفاده می شود. مارماها نقاط انرژیابی ویژه ای هستند که با تحریک برخی نقاط خاص در بدن می توان آنها را تحریک کرده و انرژی های مسدود شده را راه اندازی کرد. برای اطلاعات بیشتر به آثار زیر مراجعه کنید:
1- Thalte, Dr.D.G. Acupuncture, Marma and Other Asian Theraputic Techniques. Delhi, INDIA: Chaukhamba Orientalia, 1976
2- Ros, Dr. Frank. Ayurvedic Acupuncture. Lotus Press 1993
3- Dr. David Frawley, Dr. Subhash Ranade, Dr. Avinash Lele, Ayurveda & Marma Therapy. Lotus Press, 2003
- برای درک بهتر ماهیت انقلاب های علمی همچنین رجوع کنید به آثار:
1) کتاب تردید، بابک احمدی نشر مرکز (1375) قصل نهم.
2- T.S.Kuhn, The Essential Tension: Selected Studies in Scientific and Change, University of Chicago Press, 1977
- تأثیرات سوءِ تمدن بر اکولوژی و پزشکی مدرن بر بدن و ذهن انسان موضوع گسترده ای برای مطالعه محققین در سال های اخیر بوده است. به عنوان نمونه به منابع زیر رجوع فرمایید:
1- Meadows, Donella & Jorgan Randers. Limits To Growth: The 30 year Update, Chelsea Green, 2004
2- Renner Michael, State of The World 2005:Redefining Global Security. New York. Ww Norton 2005 3-Markel, Jim. Radical Simplicity. New Society Publishers, 2003
Sessions, George, Deep Ecology for The 21 4-th Century, Shambala Publications, 1995
- برای آشنایی با مدل زیست روان- اجتماعی (Biosychosocial model)
جرج. ل. انگل (G.I.Engl) می توانید به فصلنامه سلامت برتر (سال دوم- شماره 2 و 3) مراجعه کنید. نکته مبهم در این روش و راهکارهای علمی، تغییری در مدل درمانگری ایجاد نخواهد شد. و اصولاً وجود تخصص های پزشکی، روان پزشکی، روانشناسی اجتماعی به طور ضمنی نشان دهنده ضرورت تمامی این تخصص هاست.
- مدل عنصری سلامت، مدل بنیادین درمانگری در هر سه سنت درمانگری هندی، چینی و ایرانی-اسلامی است. به طور خاص در این سنت های درمانگری صحبت از یک شعور عالی و مدل تجلیِ شعورِ عالی شده است، که معمولاً بر پایه تئوری عناصر تبیین می شود. (البته عناصر در این سه سنت دارای اختلافاتی است.) عناصر هم زمان بر جسم، ذهن و میدان انرژی ما حاکم هستند و در نتیجه ابزار متعددی برای ایجاد تعادل عنصری به طور همزمان در هر سه لایه وجود قابل تجویز است.