اصلاح سبک زندگی جمعیت را متعادل می‌کند

گفت‌و‌گو با حجت الاسلام زیبایی‌نژاد، رئیس دفتر مطالعات و تحقیقات زنان

پس از آن‌که سرشماری جمعیت کشور در سال ۱۳۸۵ روند کاهش رشد جمعیت را آشکار‌تر از گذشته نشان‌داد، گفت‌وگو درباره تحوّلات جمعیتی کشور در کانون‌های کار‌شناسی و مدیریتی، تا اندازه‌ای فراگیر شد و برخی از کار‌شناسان و جمعیت‌شناسان درباره کاهش رشد جمعیت هشدار دادند. رئیس‌جمهور وقت نیز با هشدار نسبت به کاهش رشد جمعیت، از ضرورتِ برداشتن گام‌های مؤثّر برای افزایش جمعیت سخن گفت.
چند سال بعد، آمارهای جمعیتی سرشماری سال ۱۳۹۰ نشان ‌داد که نرخ فرزندآوری در خانواده‌های ایرانی به کمتر از «حدّ جایگزینی باروری» رسیده‌ است. «بخش جمعیتِ اداره اقتصادی و امور اجتماعی سازمان ملل متّحد» در «بازبینی سال ۲۰۱۰ میلادی پیش‌بینی‌های جمعیت جهان» پیش‌بینی‌های آینده‌نگرانه‌ای از روند تحوّلات جمعیتی ایران در چهار دورنما پیشِ روی ما می‌گذاشت که در نگران‌کننده‌ترین دورنما، جمعیت ایران در سال ۱۴۰۵ به اوج خود یعنی ۷۹ میلیون نفر خواهدرسید و پس از‌ آن با رشد منفی روبه‌رو می‌شود و در سال ۱۴۵۰ به ۵۶ میلیون نفر و در سال ۱۴۸۰ به ۳۱ میلیون نفر کاهش خواهدیافت.
دادنِ گزارش‌های نگران‌کننده سالیان اخیر به محضر رهبر معظّم انقلاب، سبب شد که ایشان در چندین جلسه، مانند دیدار با روحانیان مجلس در اردیبهشت سال ۱۳۸۹ و دیدار با مسئولان نظام در مردادماه سال ۱۳۹۰، دیدگاه انتقادی خود را بیان‌کنند و در مهرماه سال ۱۳۹۱ در دیدار با مردم بجنورد، نگاه خود را به پیگیری سیاست‌های مهار جمعیت در چهارچوب سخنانی آشکار و استوار مطرح‌کنند و از ضرورت برنامه‌ریزی برای رشد جمعیت سخن به میان آورند.
اما چند سؤال مطرح است: جامعه کار‌شناسی و سیاست‌گذاری ما چگونه با موضوع جمعیت روبه‌رو شده‌است؟ جامعه فقاهتی ما چه تصویری از جمعیت دارد و آیا تحلیل فقهی خویش را بر نگاه خُرد به موضوع جمعیت -که بیشتر با عنوان «تنظیم خانواده» شناخته می‌شود- استوار کرده‌است؛ یا تحوّلات جمعیتی در مقیاس کلان و حکومتی را موضوع حکم قرار می‌دهد؟ چگونه می‌توان برای شناخت چنین موضوعاتی، ارتباط نهاد فقاهت با نهادهای کار‌شناسی را بر شیوه‌ای درست و روشی‌ علمی و دفاع‌پذیر استوار ساخت؟ و…
به همین جهت نزد حجت الاسلام والمسلمین دکتر زیبایی‌نژاد رئیس دفتر مطالعات و تحقیقات زنان رفتیم تا نظر وی را در این خصوص جویا شویم.

آیا در اسلام ما توصیه‌هایی برای امری که امروزه به تنطیم خانواده معروف شده داریم؟ به طور کلی رویکرد دین نسبت به موضوع جمعیت چگونه است؟
برای دستیابی به رویکرد دین به موضوع جمعیت، در گام نخست باید آموزه‌های دینی را در چهارچوب برخی مقدّمات و قواعد دسته‌بندی کنیم. در نگاه دینی ما، تحوّلات اجتماعی قاعده‌مندند و سنّت‌های الهی، هم بر جهان طبیعت و هم بر تحوّلات اجتماعی حاکم‌اند. یکی از این سنّت‌ها آن است که انسان و اراده‌های انسانی در تحوّلات اجتماعی مؤثّرند؛ بر همین اساس، باور داریم که باید در مقیاس خُرد و کلانِ اجتماع برنامه‌ریزی کنیم. آموزه‌هایی که به میانه‌روی اقتصادی و برنامه‌ریزی در زندگی سفارش می‌کنند دلیلی بر این مدّعا هستند.
در نگاه اسلام، سبب و علّت پدیده‌ها تنها در عوامل مادّی خلاصه نمی‌شود و روابط گیتی پیچیده‌تر از آن است که در چهارچوب نظریه‌های مادّی بگنجد و توضیح یابد.

در خصوص بحث رزّاقیت خداوند هم می‌شود به همین مادّی نبودن علل پدیده‌ها اشاره کرد؟ یعنی وقتی خداوند تاکید می‌کند که رزاق است ما هم باید در کشور اسلامی و در برنامه ریزی‌هایمان این صفت الهی را سرلوحه قرار دهیم.
قطعاً همین طور است. یکی از سنّت‌های الهی که الگوهای اسلامی توسعه باید بنا بر آن تدوین شوند، رزّاق‌بودن خداوند است. خداوند تأمین روزی بندگان را پذیرفته و در برابر، از آنان می‌خواهد که با کلیدهای تلاش و دعا و تضرّع و استغفار، درهای روزی را به روی خود بگشایند. تنگی در روزی -که برخی جوامع به آن گرفتار می‌شوند- بیشتر برآمده از ضعف تدبیر، گسترش ستم و تبه‌کاری‌های اجتماعی، سستی در ارتباط با خداوند، ویرانی طبیعت، برگزیدن الگوهای سبک زندگی اسرافی و فردگرایانه، و تنبلی و کم‌کاری است؛ البتّه گاهی هم تنگی در روزی و سختی در زندگی، آزمایشی الهی و برای افزایش رابطه میان انسان و خداست. برخی آیات الهی به موضوع روزی‌دهندگی خداوند اشاره‌کرده‌اند:
«وَ کَأینْ مِنْ دابَّه لا تَحمِلُ رِزقَ‌ها اللهُ یرزُقُ‌ها وَ إیاکُمْ»؛ «و چه بسا جنبنده‌ای که [از ناتوانی] روزی خود را بر نمی‌گیرد؛ خداوند او و شما را روزی می‌دهد.»
«وَ ما مِنْ دابَّه فِی الأرضِ إلّا عَلَی اللهِ رِزقُ‌ها»؛ «و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست، جز آنکه روزی‌اش بر خداست.»
به گفته علّامه طباطبائی (ره) گزاره «عَلَی اللهِ رِزقُ‌ها» و آیاتی دیگر با همین معنا، نشانگرِ این‌ هستند که روزی ‌دادن به آفریدگان بر خداوند متعال واجب است؛ زیرا روزی‌رسانی به آن‌ها از کارهایی است که تنها ویژه خدا است و حقّی از سوی آفریدگان بر خداوند متعال است. لذا از این‌جا می‌توان نتیجه‌گرفت که سیاست‌های توسعه‌ای باید با در نظر گرفتنِ رزّاق‌بودن خداوند تدوین شود.

در خصوص افزایش جمعیت، مبانی دینی چه نظری دارند؟
یک‌سری آموزه‌ها هستند که به طور مستقیم به جمعیت ارتباط دارند و افزایش جمعیت را سفارش می‌کنند. این آموزه‌ها چند دسته‌اند.
دسته نخست آموزه‌هایی که با آگاهی‌دادن به رزّاق‌بودنِ خداوند، نگرانی از فرزندآوری را می‌زُدایند مانند:
«و فرزندانتان را از بیم تنگ‌دستی نکُشید؛ ما آنان و شما را روزی می‌دهیم.»
این آیه و متون همسان آن، درباره سقط جنین و فرزندکُشی است؛ امّا علّتی که برای آن آورده شده، یعنی رزّاق‌بودنِ خداوند، نسبت به همه انسان‌ها عمومیت دارد. البتّه از این آیه نمی‌توان تشویق به فرزندآوری را برداشت‌کرد؛ امّا می‌توان دریافت که ترس از نداری و تنگ‌دستی نباید بازدارنده از فرزندآوری باشد.

پس اسلام حتی در زمینه فرزندآوری و جلوگیری از فرزند هم نظر مستقیم دارد؟
بله، «بکر بن صالح» می‌گوید: «به امام موسی بن جعفر (ع) نوشتم که من پنج سال است که از فرزندآوری خودداری می‌کنم؛ زیرا همسرم آن را نمی‌پسندد و می‌گوید: به دلیل کم‌چیزی، پرورش آنان بر من سخت است! نظر شما چیست؟ امام (ع) در پاسخ به من نوشتند: «فرزند بیاور که خداوند عزّوجلّ آنان را روزی می‌دهد.»
یا اینکه امام صادق (ع) فرمود: «هر کس ازدواج را از ترس تنگ‌دستی‌‌ رها کند، به خداوند گمانِ بد برده‌است.»
در این حدیث به روشنی سخن از فرزندآوری به میان نیامده؛ امّا ترس از تنگ‌دستی هنگام ازدواج، هم درباره هزینه‌های همسر و هم درباره فرزندان پیش می‌آید و امام (ع) این نگرانی را از مخاطب زدوده و او را از برآوردهای مادّی بازداشته‌است. روایتی دیگر، آشکارا به همین موضوع پرداخته‌است:
امام صادق (ع) فرمود: «روزی [ویژه خانواده] همراه با زنان و فرزندان است [و می‌رسد].»

این‌ها همه بر روزی رسان بودن و عدم ترس در این مورد اشاره داشتند. تشویقی هم در این خصوص از طرف شرع انجام شده است؟
این‌هایی که ذکر شد همگی زیرمجموعه دسته اول بودند. دسته دوم روایاتی‌اند که بیانگرِ مباهات پیامبر اسلام (ص) بر دیگر امّت‌ها به دلیل فزونی جمعیت مسلمانان است و به نوعی تشویق حضرت در این زمینه هستند.
روایتی از امام صادق (ع) رسیده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «با دوشیزگان ازدواج‌کنید… [و فرزند بیاورید!] آیا نمی‌دانید که من روز قیامت به [جمعیت] شما [مسلمانان] حتّی به سقط‌شدگان [از شما] بر [دیگر] امّت‌ها مباهات می‌کنم؟!»
روایتی از امام باقر (ع) رسیده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «با دوشیزه فرزندآور ازدواج‌کنید و با زنِ خوبِ زیباروی نازا ازدواج نکنید؛ زیرا من در روز قیامت به [زیادی] شما [مسلمانان] بر [دیگر] امّت‌ها مباهات می‌کنم.»
در این دسته از روایات، به چند نکته باید توجّه‌کرد:
۱. پیامبر اکرم (ص) این روایات را زمانی فرموده‌اند که مسلمانان بیشتر در تنگنای اقتصادی بوده‌اند و گشایش اقتصادی مسلمانان در زمان خلفا و پس از کشورگشایی سرزمین‌های ثروتمند پیش آمد.
۲. در این روایات از مطلوب‌بودنِ ازدواج یا فرزندآوری سخن رفته‌است؛ نه مطلوب‌بودنِ زیادی فرزند! امّا از پایان روایت که درباره هم‌سنجی عددی امّت اسلام با دیگر امّت‌ها سخن می‌گوید، می‌توان نتیجه‌گرفت که بیشتر بودنِ جمعیت مسلمانان مطلوب است.
۳. اطلاق روایات نشان می‌دهد که پیامبر (ص) به همه مسلمانان بر دیگر امّت‌ها مباهات می‌کند؛ نه با افراد شایسته! یعنی افراد عادی امّت هم در این ارزش‌گذاری شریک‌اند. گزاره «حتّی به سقط‌شدگان هم مباهات می‌کنم!» به روشنی نشان می‌دهد که شایستگی کنونی، ملاک مباهات نیست و با توجّه به دیگر دلیل‌ها، تنها گروهی را که شاید بتوان از این عمومیت بیرون‌کرد، گروهی از مسلمانان‌اند که ادّعای ایمان می‌کنند؛ امّا ایمان‌شان هیچ سودی برایشان ندارد. حتّی مسلمانان گناه‌کاری که رده‌ای از ایمان را دارا هستند و سرانجام به بهشت خواهند رفت، در روایات این دسته جای می‌گیرند؛ بنابراین، ادّعای این‌که مؤمنان گنهکار و آسیب‌دیده اجتماعی مایه مباهات پیامبر (ص) نیستند، هیچ گواهی ندارد.
۴. مباهات پیامبر (ص) مربوط به جهان آخرت است؛ چنان‌که برخی روایات به روشنی گفته‌اند: «فردا روز در قیامت، با زیادی [جمعیت] شما بر [دیگر] امّت‌ها مباهات می‌کنم!» بنابراین، میان این دسته از روایات و آیاتِ پرهیز دهنده از مباهات به تکاثر و فزونی‌خواهی فرزندان و خاندان -که بیانگرِ فخرفروشی دنیایی نادانان است- ناسازگاری دیده نمی‌شود. افزون بر آن، مباهات پیامبر(ص) مباهات به مسلمان و مؤمن بر غیر مسلمان و غیر مؤمن است؛ نه مباهات به خاندان و دودمان.
دسته بعدی برخی از روایاتند که فرزندآوری مسلمانان را به دلیل آن‌که زمینه‌ساز تسبیح بیشتر خداوند و زنده‌کردن یاد اوست، مطلوب می‌دانند:
روایتی از امام باقر (ع) آمده که رسول خدا (ص) فرمود: «چه چیز مؤمن را از این‌که [همسر و] خانواده‌ای برگزیند، باز می‌دارد؟! امید است خداوند فرزندی به او روزی‌کند که زمین را با [گفتنِ] لا إلهَ إلّا الله سنگین‌کند.»
در این‌جا نیز، توجّه به این نکته مهمّ است که گزاره سنگین‌کردن زمین به لا إلهَ إلّا الله یا تسبیح، می‌تواند کنایه از فرزند شایسته باشد؛ چنان‌که می‌تواند کنایه از فرد مسلمان باشد؛ زیرا هر مسلمانی بی‌گمان، تهلیل‌گو و تسبیح‌گو نیز هست، هر چند گناه‌کار هم باشد!  دسته آخر نیز برخی روایاتند که فرزندان نابالغ و حتّی جنین را شفاعتگرِ پدر و مادر و دارای سود معنوی برای آنان دانسته‌اند یا برای نگهداری از فرزند پاداش‌هایی برشمرده‌اند:
امام صادق (ع) فرمود: «همانا فرزندان [نابالغ] مسلمانان در نزد خداوند، شفاعتگر و شفاعت‌ پذیرفته‌شده نام‌گرفته‌اند.»
امام علی (ع) درباره بیماری‌ای که به کودک می‌رسد، فرمود: «همانا آن [بیماری]، کفّاره‌ای برای [گناهان] پدر و مادر اوست.»
از مجموع چند دسته روایات پیش‌گفته، هم مستحبّ‌بودنِ فرزندآوری و هم مطلوب‌بودنِ زیادی فرزند به‌دست می‌آید و چنان‌که گذشت، ترس از تنگ‌دستی هم این مطلوب‌بودن را از میان نمی‌برد.

برخی مدعی‌اند که آموزه‌هایی هم درباره کاهش جمعیت وجود دارد. آن‌ها چگونه با روایاتی که گفتید قابل جمعند؟
این آموزه‌ها هم چند دسته‌اند:
دسته نخست. برخی روایات کم‌شمار بودنِ افراد خانواده را زمینه‌ساز راحتی می‌دانند مانند این‌که امام صادق (ع) فرمود: «کمی [افراد] خانواده یکی از دو راحتی است.»
این روایت بیانگر راحتی سرپرست خانواده کم ‌تعداد است؛ نه مطلوب‌ بودنِ کمی فرزند؛ از این‌رو، هیچ امر و نهی‌ای از آن دریافت نمی‌شود و به همین دلیل، نمی‌تواند در برابر روایاتی که به گونه استحبابی به فرزندآوری یا زیادی فرزند امر می‌کنند، قرار گیرد.
افزون بر آن، واژه «عیال» در روایت، هر نان‌خوری، چه زن و فرزند و چه میهمان و هم‌خانه و خدمتکار، و حتّی حیوان خانگی را در بر می‌گیرد؛ در نتیجه، پیام این روایت عامّ است و روایات مطلوب‌ بودن فرزندآوری و زیادی فرزند، پیامی خاصّ دارند که بر آن مقدّم می‌شوند.
دسته دوم. برخی روایات، در جایگاه نفرین به کافران، برای آنان زیادی فرزند را از خداوند خواسته‌اند.
امام صادق(ع) گفت که رسول خدا(ص) فرمود: «خداوندا به محمّد(ص) و آل‌محمّد(ص) و به هر که محمّد(ص) و آل‌محمّد(ص) را دوست می‌دارد، پاک‌دامنی و بسندگی [و مال به اندازه نیاز] روزی‌کن و به هر که محمّد(ص) و آل‌محمّد(ص) را دشمن می‌دارد، مال و فرزند روزی‌کن!» این روایت که برای دشمنان آل‌محمّد(ص) فرزند از خدا می‌خواهد، این نکته را می‌رساند که فرزند به خودی خود، مطلوب نیست و برای کافران و دشمنان اهل‌بیت(ع) رنجِ دنیا یا آخرت است و این معنا با مطلوب‌بودن فرزند برای مؤمنان ناسازگاری ندارد.
روایات دیگری هم هستند که مانند روایات فوق کاملاً از جهت محتوا با مدعای ما متفاوتند و لذا از جمع‌بندی و بررسی مجموع آموزه‌ها چنین به‌دست می‌آید که آموزه‌های دینی به فرزند‌آوری و افزایش نسل تشویق می‌کنند و نگرانی‌های اقتصادی کاهنده گرایش به فرزندآوری را می‌زُدایند.

پس چطور شد که با این همه تأکید روایی ما در جمهوری اسلامی مدتی بحث تحدید نسل را مطرح نمودیم؟
اگر فرزندآوری و افزایش نسل را مستحبّ و دارای مصلحت بدانیم، این احتمال پذیرفتنی است که در برخی بازه‌های زمانی یا مکانی بر اثر شرایطی ویژه، تجدید نسل هم دارای مصلحت شود و به بیانی علمی، در این‌جا نتیجه تابعِ قواعد باب تزاحم و تقدیم اهمّ بر مهمّ است.
ضمناً آن‌چه تا این‌جا به‌دست آمد، بیانگرِ حکم فرزندآوری برای افراد بود؛ امّا این‌که درباره مهار جمعیت، دولت‌ها هم پیروِ همین حکم ترجیحی هستند یا نه، سخن دیگری است که با افسوس باید گفت که فقیهان و دانشورانی که فراوان در موضوع جمعیت نوشته‌اند، چندان به آن نپرداخته‌اند و جای بحث فراوانی دارد.

وظیفه حکومت اسلامی برای پشتیبانی از خانواده‌هایی که در این حوزه هماهنگ با سیاست‌های کلی نظام می‌شوند چیست؟
هم‌اکنون، بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته که زنگ خطر کاهش جمعیت را به گوش خود شنیده‌اند، سیاست‌های تشویقی نسبت به فرزندآوری را در پیش گرفته‌اند. اسپانیا و کره‌جنوبی برای هر نوزاد، به ترتیب ۲۵۰۰ یورو و ۳۰۰۰ دلار به پدر و مادر می‌پردازند.
مشوّق‌ها در برخی کشور‌ها، تا چند سال پیگیری می‌شود و دل‌آسودگی بیشتری به پدر و مادر می‌دهد؛ برای نمونه، در فرانسه امکان حضور مادر در کنار فرزند خود با گرفتن مرخّصی، تا سه سالگی فرزند فراهم است و پس از سه سالگی، کمک‌هزینه دولتی برای حضور در دوره پیش‌دبستانی و مدرسه و دانشگاه در نظر گرفته می‌شود و افزون بر آن، به پدر و مادر سبد کالای رایگان داده می‌شود و از تخفیف مالیاتی بهره‌مند می‌شوند و اگر نیاز داشته‌باشند، کمک‌هزینه خدمتکار را نیز دریافت می‌کنند. در ژاپن نیز، خانواده‌هایی که فرزند زیرِ ۱۵ سال دارند، ماهیانه یارانه‌ای دریافت می‌کنند. کشور روسیه نیز، بخشش‌های مالیاتی فراوانی برای خانواده‌های دارای فرزند در نظر می‌گیرد.
نکته چشمگیر آن‌که بسیاری از این سیاست‌های تشویقی نتوانسته تأثیر چندانی در گرایش به مادری ایجاد کند و این نشانگرِ آن است که نداشتن گرایش نسبت به فرزندآوری، برآمده از تحوّلات فرهنگی و فشارهای ساختاری است. به هر حال، مشوّق‌های دولتی باید به گونه‌ای باشد که از نگرانی‌های پدر و مادر نسبت به فرزندآوری و مشکلاتِ پس از آن بکاهد. مشوّق‌های زودگذر تأثیرات کمی بر جای می‌گذارند؛ امّا تشویق‌هایی مانند گشایش پس‌انداز دولتی برای تأمین آینده فرزندان و برای حمایت از کار و مسکن پسران و جهیزیه دختران می‌تواند مؤثّر‌تر باشد. البته در خصوص نوع بسنه‌های تشویقی و این‌که باید عمومی باشند یا برای برخی خانواده‌ها، مشوق‌ها باید پیروِ سیاست‌های منطقه‌ای باشند و… نکات دیگری وجود دارد که از حوصله این بحث خارج است.

با توجه به نکاتی که بیان داشتید بیش از مشوّق‌های مادی، نیازمند مشوّق‌های معنوی هستیم.
قاطعانه می‌توان گفت که تا خانواده‌ها به باوری جدید درباره افزایش جمعیت نرسیده‌اند، سیاست‌های تشویقی چندان کارساز نیست. هم‌اکنون، خانواده‌ها در چند زمینه نیازمند تغییر نگرش‌اند.
در گام نخست، باید نگاه آنان به زندگی دگرگون شود و مسئولیت اجتماعی و تاریخی خانواده را در پایداری نسل بشر و استواری پایه‌های جامعه و مهار آسیب‌های اجتماعی، به درستی بشناسند.
در گام دوم، باید پذیرای تغییر سبک زندگی خود به سبک‌های بناشده بر قناعت و بردباری و آینده‌نگری شوند. هم‌چنین باید آثار مثبت فرزندان در افزایش پایداری خانواده، حمایت از پدر و مادر، و افزایش شادابی و هم‌بستگی به آنان گوشزد شود و پیامدهای کاهش بُعد خانوار به درستی برای آنان بیان شود.
در گام سوم، با دادن اطّلاعات و تحلیل‌ها و مهارت‌های بایسته، نگرانی پدر و مادر از تربیت فرزند در فضای پیچیده کنونی کاهش یابد تا آنان بتوانند سررشته تربیت درست فرزندان را به‌دست گیرند.
تحوّل در نگرش‌های خانواده آنگاه تحقّق می‌یابد که جمعیت به دل‌مشغولی همگانی تبدیل شود و مبلّغان و سازمان‌های مردم‌نهاد و گروه‌های مردمی افزایش جمعیت را تبلیغ‌کنند. از آن‌جا که فرزندآوری کاری انتخابگرانه در حریم خصوصی است، نباید فضایی ایجاد شود که پدران و مادران احساس‌کنند حکومت یا نهادهای دیگر، برای فرزندآوری به آنان فشار می‌آورند؛ در این‌جا، تأکید بیش از اندازه بر فرزندآوری می‌تواند نتیجه‌ای وارونه بر جای گذارد و ایستادگی اجتماعی را افزایش دهد.
در گذشته نزدیک، اگر خانواده‌ها به فرزندان کمتر گرایش یافته‌اند، به دلیل آن بوده که استانداردهایی از زندگی بهتر برای آنان تصویر می‌شده که با افزایش بُعد خانوار ناسازگار می‌نموده‌است؛ از این‌رو، هم‌اکنون باید استانداردهایی متفاوت به خانواده ایرانی پیشنهاد کرد و نشان‌داد که می‌توان راه‌های کم‌هزینه‌تری را برای برخورداری از سودهای بیشتر در زندگی خانوادگی پیمود.
به بیانی دیگر، نقش اصلی نهاد‌ها ایجاد گفتمان جدید در برابرِ گفتمان فردگرایانه و مصرفی است؛ اگر این تحوّل گفتمانی تحقّق یابد، بیشترِ مردم راه درست را در موضوع بُعد خانوار پیدا می‌کنند.

منبع: مجله 42 – پیش شماره 1 – دی ماه 1392

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

برای برقراری امکان تعامل با شما کاربر محترم خواهشمند است شماره همراه خود را در فیلد مربوطه وارد نمایید.شماره موبایل شما در سایت منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا