آشنایی با با لغات و اصطلاحات طب اسلامی ایران: قُولَنج (Colic- bellyache- ileus)
- قُولَنج (Colic- bellyache- ileus): مرضی است دردناک معده را که با آن خروج فضولات بدن و باد سخت و مشکل می شود. (اقرب الموارد). دردی که غفلتاً در ناحیۀ شکم خصوصاً نواحی مجاور به قسمت های مختلف قولون ها حاصل می شود و در صورت شدت ممکن است به مرگ منتهی گردد. عارضۀ قولنج به طور کلی مربوط به ضایعات قسمت های مختلف احشاء است و ممکن است مربوط به عفونت یا سوراخ شدن آپاندیس باشد که در این صورت دردها بیشتر درناحیۀ تحتانی راست شکم و حول و حوش ناف است و ممکن است مربوط به انسداد کیسه صفراوی یا ضایعات کبدی باشد که باز دردها در طرف راست شکم و قسمت های زیر حجاب حاجز و نواحی ستون فقرات احساس می شود. همچنین قولنج ممکن است سبب ناراحتی های رحمی و دردهای شدید آنی مربوط به قاعدۀ «ماهانه» زنان و یا مربوط به ضایعات کلیوی باشد.در هریک از انواع قولنج ها در صورت تشخیص ضایعه نام مربوط را می برند، مثلاً قولنج کبدی، قولنج کلیوی، قولنج روده ای (که مربوط به انسداد یا تداخل قسمتی از رودۀ باریک است)، قولنج کیسه صفرا و غیره. در هر حال قولنج با دردی شدید و ناراحت کننده همراه است. (فرهنگ فارسی معین) بیماری است روده را دردناک که بر آن خروج ثُفل و ریح دشوار باشد صاحب آنرا.(دهخدا). مرض است آلی، که دررودۀ غلیظ بهم می رسد با درد شدید که دشوار گردد بر آمدن فضولی که بالطبع بر می آید و دفع میگردد. و گاه است که به سبب شدت درد هلاک می کند، به خلاف صداع که شدن آن مهلک نیست. و اسم قولنج مشتق از قولون است و از جهت شیخ الرئیس گفته: قولنج حقیقی آن است که در معای قولون تولد یابد و گفته شد که در معای غلاظ تولد می یابد به جهت کثرت وقوع آن در آن. و آنچه در معای دقاق تولد می یابد آن را ایلاوس می نامند. و سبب قولنج یا بلغم غلیظ زجاجی و یا بسیاری لزج مخلوط با اثفال و یا ریح غلیظ محتبس مختص درمیان دو طبقه روده ویا در جوف آن و یا ریختن صفرا به معده است و گاه به ندرت از ورم بلغمی. و گاه به سبب التوای روده. گاه به سبب بسیاری ادرار بول و گاه به سبب خشکی امعا و گاه از حرکات عنیفه و کثرت جماع مخصوص برپری معده بهم می رسد ویا غیر از این اسباب. و گاه مشتبه به مغص می گردد و فرق میان هردو بدان است که درد مغص اکال و لذاع است اگر به سبب خلط اکال لذا باشد و بعد مغص، و لذع طبیعت اجابت میکند که آب بسیار گرم بنوشد. و درد قولنج سنگین میل به اسفل دارد به سبب ثقل مادۀ محتسبۀ موجعه، و گاه مشتبه به درد کلیه می گردد و فروق میان هردو بدان است که صاحب آن در می یابد که گویا سیخی فرو برده اند درقطن او، و با آن بول گاه بند می گردد و یا اندک اندک می آید و چون بول می کند تکسین می یابد. و درد قولنج پهن می گردد و به بالا می رود و به طرف راست و چپ می گردد، برای آن که روده قولون از طرف بالا آمده و میل بسیاری به طرف راست کرده پس برگشته باز به طرف چپ رفته رو به پائین پس برگشته باز به طرف راست رفته به سوی پشت و از فقره قطن درگذشته… (مخزن الادویه). دردی که در ناحیۀ شکم خصوصاً ناحیۀ مجاور به قسمت های مختلف قولون ها حاصل شود و درصورت شدت ممکن است به مرگ منتهی شود.