تهدیدات زیستی (بیوتروریسم)، تهدیداتی دائمی و خاموش
در فضای پدافند غیرعامل، با این مسئله ای به نام تهدیدات زیستی در فضای کشاورزی مواجه هستیم. معمولاً این مفهوم را با اصطلاح «اگروتروریسم» مطرح می کنند.
در این اصطلاح، اگرو از (agriculture) کشاورزی گرفته شده و تروریسم هم که اصطلاحاً به افراد یا گروه هایی اطلاق می شود که با داشتن مقاصد سیاسی و امنیتی در جهت ارعاب کشور، مردم و دولتی در راستای منافع خودشان اقداماتی را انجام می دهند. اینجا در راستای اهدافشان، از ابزار تهدیدات زیستی (بیوتروریسم) استفاده می کنند.
به نظر من، تهدیدات زیستی در فضای کشاورزی استفاده یا جهت دهی و سازماندهی عامدانۀ تهدید زیستی در بستر موجود زنده است که این موجود زنده می تواند نباتات، ویروس ها، باکتری ها، پریون ها، سموم و امثالهم، یعنی در واقع عناصر شش گانۀ تهدید باشد که عامدانه دستکاری و مسلح شده است.
ممکن است اینجا بگوییم دو علت عامل این دستکاری است: اول آنکه ممکن است جهش مولکولی رخ بدهد و دستکاری منظم و آگاهانۀ انسان در آن، دخیل نباشد.
دسته ای از تهدیدات این گونه هستند و ما هم این تهدیدات را تهدیدات طبیعی قلمداد می کنیم، تهدیداتی که سیر طبیعی خودش را طی کرده است؛ مثل تأثیرات اقلیمی، گرم شدن و سرد شدن، حرارت و.. که باعث شده اند در این موجودات، جهش مولکولی رخ دهد.
دستۀ دوم از این تهدیدات آنهایی هستند که مهندسی شده اند و در واقع، آن ژن ها و مولکول ها در موجودات زنده و نقش ژنوم آنها، در راستا و به نفع اهداف تعیین شده، سازماندهی شده اند؛ مثلاً اگر دشمنی بخواهد در کشوری تأثیرات اساسی بلندمدّت بگذارد، از طریق دستکاری موادّغذایی می تواند این کار را انجام بدهد.
اینجا، دیگر تروریسمی در کار نیست؛ بلکه کشوری، بخشی از کشورها یا چند کشور جهان را تحت تأثیر خودش قرار می دهد؛ مثلاً از طریق افزایش یا کاهش IQ، افزایش یا کاهش نرخ باروری، افزایش یا کاهش ویژگی های غذایی که در دستکاری غذا می تواند انجام بشود و تأثیر روی شخصیت افراد، اقدام کند.
ما در اسلام هم داریم که حلال و حرام بودن غذا در نسل انسان، تربیت انسان، باطن و ماهیّت انسان اثر می گذارد. حتی اینکه مادران در دوران بارداری لقمۀ حرام یا شبهه ناکی خورده باشند، این لقمه در فرزندانشان هم اثر می گذارد.
پس این غذا، کیفیتش و ماهیتش در سلامت انسان اثر می گذارد. امروز هم علم ژننیک، این مسئله را اثبات کرده است که می شود با ضعیف سازی یا غنی سازی موادغذایی، در افزایش یا کاهش قابلیت های مثبت و منفی انسانی دستکاری کرد.
وقتی این چنین موضوعی پیش می آید، دیگر اصلاً کاربرد مفهوم تروریسم در فضای کشاورزی، کاربرد درستی نیست؛ بلکه ما باید روی بحث «تهدیدات زیستی» در بخش کشاورزی تأیید کنیم، یعنی آن تهدیداتی که در شش حوزۀ زیستی با شش عنصر زیستی(باکتری ها، ویروس ها، پریون ها و..) انجام می شود و لذا ما باید اوّل مفهوم تهدیدات زیستی در بخش کشاورزی را داشته باشیم تا بدانیم با چه موضوعی و با چه چارچوبی می خواهیم بحثمان را دنبال کنیم.
تهدیدات بخش کشاورزی، خاموش، دائمی و به سختی قابل کنترل است/ دشمنان برای کاهش نرخ باروری در کشورهای مسلمان با برنامه عمل کرده اند.
· آیا کشورهایی هستند که بخواهند با دستکاری در موادّغذایی و کشاورزی، اهداف خاصّی را در جامعۀ مخاطبشان دنبال کنند؟
طبیعتاً پاسخ مثبت است. برای اینکه اسنادی وجود دارد که رژیم صهیونیستی و بعضاً اروپایی ها این کار را انجام داده اند. ببینید اروپا در بیست تا سی سال گذشته، سیاستی را تحت عنوان سیاست کنترل جمعیت اتّخاذ کرده است.
سیاست کنترل جمعیت باعث شده است که نسل اروپا به شدّت پیر بشود و در اثر این سیاست، الگوی زندگی اروپا به الگوی زندگی تک فرزندی یا بی فرزندی یا زندگی با یک حیوان خانگی یا زندگی همجنس بازانه تبدیل شده است.
این چیزی است که خودشان هم اعلان کرده اند. نتیجۀ این الگو چیست؟ کاهش نرخ باوری کشور. هر کشوری برای اینکه بتواند کف نرخ باروری خودش را داشته باشد، به صورتی که جمعیت خودش را ثابت و با قابلیت های فعلی حفظ کند، باید نرخ باروری اش بالای 2/1 باشد وگرنه نسل به سمت انقراض می رود.
نرخ رشد جمعیت در کشورهای مسلمان، عموماً (متأسفانه به جز ایران که البته در مورد ایران هم به تدریج در حال ترمیم است) بعضاً تا 4/5 است، یعنی تا 2/5 برابر.
اروپایی ها در یک برآورد استراتژیک گفته بودند اگر اروپا با همین نرخ رشد جمعیت و کشورهای مسلمان هم با همین نرخ رشد جمعیت بمانند، در سی سال آینده، بیش از سه چهارم (75%) اروپا در اختیار مسلمانان قرار خواهد گرفت. در «آلمان»، «ایتالیا»، «فرانسه» و سایر کشورهای اروپایی این اتفاق رخ می دهد.
وقتی این چنین فضایی وجود دارد، اروپایی ها دو کار انجام می دهند: اول سیاست های تشویق جمعیتی است که شما امروز می بینید در «ایتالیا»، «اسپانیا» و… اعمال می شود.
دوم کاهش نرخ رشد جمعیت جامعۀ رقیب است که مسلمان باشند. براین اساس، در کدام چارچوب و با چه روشی جلو می روند؟ با روش دستکاری موادغذایی.
یعنی کاهش نرخ باروری جمعیت کشورهای مسلمان، استراتژی ای جدّی برای رقبای ما، یعنی اروپایی ها و برای دشمنان ما، یعنی آمریکایی ها و رژیم صهیونیستی است.
استراتژی دیگر، تسلطّ اقتصادی است؛ به این معنی که کشور بازار موادّغذایی و تولید و پرورش گونۀ گیاهی (اعم از مدل و نسل آن گیاه) یا موادّغذایی خاصّی را در اختیار بگیرد و گونه های رقیب را از بین ببرد و خودش را در زمینۀ آن نوع خاص انحصارگر کند.
مثلاً فرض کنید حملۀ مگس زیتون به زیتون رودبار در خوشبینانه ترین حالت، این گونه توجیه می شود که رقیبی به زیتون های ما حمله کرده است که زیتون را به ما بفروشد و در نگاه بدبینانه، توجیه ما حملۀ دشمنی برای از بین بردن صنعتی از ما خواهد بود. حمله به ماهیان سردابی هم از همین حیث است.
. بسترهایی وجود دارد که می تواند این سه مؤلفه را برای ما هم به فرصت تبدیل کند و هم به تهدید. این بسترها کدامند؟
بستر مهم، دانش بیوتکنولوژیکی است. دانش بیوتکنولوژیکی در حوزۀ کشاورزی، عموماً فرصت ساز است و در کنارش تهدیدات خاصّ خودش را هم دارد که باید به تهدیداتش هم توجه کرد.
اینکه تراریختگی که یکی از مباحث در حوزۀ بیوتکنولوژی است، به معنای دستکاری ژنتیکی گیاه در جهت اصلاح و برطرف کردن اشکالات، برای ما یک فرصت است؛ ولی اگر سازوکار یا توان لازم را برای تشخیص تهدیداتی که در فرآیند اصلاح ژنتیکی گیاهانی که به عنوان اصلاح شده به ما عرضه می شود، نداشته باشیم، این قضیه کاملاً تهدیدزاست، یعنی نمی شود که اینجا خوش خیال باشیم که گندممان را از آمریکا می خریم یا فلان محصولمان را از جای دیگر و بعد اینجا، هیچ کنترل و سپر دفاعی نداشته باشیم و بعد بگوییم اینجا همه چیز خوب است و هیچ مشکلی نداریم. سازمان دارو و غذای آمریکا، FDA، دو استاندارد دارد. استانداردی برای داخل و استانداردی برای خارج از آمریکا. استاندارد داخل، یعنی بررسی استاندارد محصول برای مصرف داخل و استاندارد خارج، یعنی اینکه من تأیید می کنم، ولی کسی داخل آمریکا نخورد. اوّلاً این استاندارد دو گانه، تبعیض و اهانتی به سایر کشورها است؛ مثل اینکه شما گندم تراریخته را که برای دام خودت استفاده می کنی و مهر FDA می زنی، به کشورهای دیگر بفروشی، این یعنی کلاس استاندارد سایر ملت ها در حدّ حیوانات خودتان است.
این توهین بزرگی به ملت ها در حوزۀ کشاورزی است که مثلاً شما داروخانه می روید، دارو می گیرید و می بینید مهر FDA دارد و بعدش نگاه می کنید، می بینید نوشته external use (مصرف خارجی) یعنی برای استفادۀ خارج از کشور آمریکا است نه داخل.
وقتی برای خارج است؛ یعنی شما بگیرید، استفاده کنید، هر آسیبی داشت ما ببینیم و بعد آن مادۀ غذایی را طوری درست می کنیم که برای مردم خودمان آسیب نداشته باشد.
شما در اکثر این فیلم ها می توانید ببینید که این داروها در آمریکا تولید می شوند و بعد در سایر نقاط استفاده و تست می شوند، اشکالاتشان درمی آید و بعد در خاک آمریکا مورد استفاده قرار می گیرند.
بنابراین ما باید در کنار بهره گیری از فرصت های بیوتکنولوژی در حوزۀ کشاورزی، مثل تراریختگی، به شدت مراقب تهدیداتش هم باشیم و بدانیم این تهدیدات خاموش، دائمی و به سختی قابل کنترل هستند و اگر ما می خواهیم این تهدیدات را نداشته باشیم، باید الزامات پدافند زیستی و غیرعامل را در حوزۀ محصولات غذایی داشته باشیم؛ یعنی اینکه اولاً ما باید سامانه های تشخیصیمان را ارتقا بدهیم و به سطح کشورهایی که می خواهیم از آنها محصولی بخریم، برسانیم؛ یعنی اگر سطح آزمایشگاههای ما دو است و سطح آنها چهار، ما برای اینکه بتوانیم با تهدیدات آنها مقابله کنیم و محصولی را که می آید، بتوانیم تست کنیم، باید سطح آزمایشگاههایمان را به چهار برسانیم.
دوم اینکه، بانک اطلاعاتی داشته باشیم و در آن، تمام نقشه ها، تمام ویروس ها و تمام نمونه ها را داشته باشیم که بتوانیم کنترل خوبی اعمال کنیم و سوم اینکه، نوعی ضمانت به لحاظ بهداشتی از طرف مقابل بخواهیم که او بگوید در کار محصول تراریختگیاش، چه اصلاحاتی انجام داده است و خودمان هم قدرت تشخیص داشته باشیم؛ وگرنه باید منتظر باشیم که محصولی بیاید و ما پنج یا ده سال بعد، متوجه شویم که آن محصولی که از آنها گرفته ایم و خوردیم، سرطان زا بوده و کاهش باروری و … به بار آورده است. در مقالهای می خواندم، نوعی گندم خاص وجود دارد که اگر خانم ها بخورند، از هر بیست بار حاملگی 15˗ 16 بار به سقط ختم می شود.
پس هرکس می خواهد در حوزۀ بیوتکنولوژی حرفی بزند، اول باید ابزار کنترلش را درست کند که شامل آزمایشگاه، بانک اطلاعاتی، نمونه های تخصصی، ضمانت و سایر اسناد می باشد تا بر آن اساس بشود اطمینان داد که فلان محصول خارجی را می شود مصرف کرد و چون کشور ما مورد تهدید واقع می شود و اکثر رقبای ما، به ما، به چشم دشمن نگاه می کنند؛ لذا ما نمی توانیم در این زمینه، به آنها اتکا داشته باشیم.
بنابراین به نظر می رسد که توسعۀ ادبیات پدافندی در حوزۀ کشاورزی، یک امر جدی است و نمی شود به اتکا به دانش غربی در این زمینه، اکتفا کرد.
سامانه های تشخیصی، سامانه های کنترلی، سامانه های بانک اطلاعاتی در این زمینه باید توسعه پیدا کند و دانش بیوتکنولوژیک هم برای اینکه بتواند خوب بشناسد و خوب تولید بکند، باید پویا باشد. با این نگاه، به نظر من ما نیاز به یک دانش بیوتکنولوژیک بومی داریم.
باید بتوانیم محصولمان را خودمان تراریخته کنیم. ممکن است این تغییرات در دست خودمان هم آسیب هایی داشته باشد؛ ولی چون دست خودمان بوده است، می توانیم آسیب هایش را کنترل کنیم.
· مؤثرترین عامل کاهش آسیب پذیری در بخش کشاورزی چیست؟
منشأ آسیب ها، خود ما هستیم. اولین آسیب این است که ما سامانۀ تشخیص تهدیدات زیستی در فضای کشاورزی را به اندازۀ کفایت نداریم؛ یعنی این سامانه قدیمی است، باید ارتقا پیدا کند و اصلاح شود، به شکلی که توان تشخیص هرگونه تهدید را داشته باشد.
نکتۀ دوم این است که ما باید بانک اطلاعات جامعی از این آسیب ها که در دنیا به وجود امده است، داشته باشیم که با این بانک اطلاعاتی بتوانیم کنترل را اعمال کنیم و تشخیص بدهیم.
نکتۀ سوم در این آسیب ها، کنترل های کیفی برای کنترل کیفیت محصول است. به نظر من این کنترل ها در نظام واردات ما ضعیف است. حالا ممکن است که بخشی از آن، به دلیل تحریم باشد که ما نتوانیم از هر فروشنده ای در دنیا خرید کنیم و مجبور شویم از فروشندۀ خاصّی تهیه کنیم و این فروشندۀ خاص هم چون انحصاری است، شرط خاصّ خود را تحمیل می کند که طبیعتاً در حوزۀ خرید، ما بعضاً با این دست از مشکلات مواجه می شویم.
همین چند روز پیش هم شنیدم ریاست محترم جمهوری هم گفته بودند که تأمین اقلام مورد نیاز بخش کشاورزی مورد تأیید بنده نیستو اساساً این رویکرد درستی نیست و ما هم احساس می کنیم که این چنین مشکلی را در این بخش داریم. یک بعد دیگر، مسئله سموم هستند. سموم استفاده شده در مواد غذایی تأثیرات بدی دارند. ضمن اینکه سموم ناخالص هستند.
الآن سمومی که در مواد غذایی استفاده می شود، دورۀ عمر بالایی دارند و بعد از اینکه میوه هم چیده می شود و محصول بیرون می آید، این سموم هنوز در میوه وجود دارد. این سموم می تواند سلامت انسان را مورد تهدید قرار دهد.
پس به نظرم بایستی با یک بازنگری دز سموم شیمیایی و استفاده از سموم طبیعی نیز اقدامات کنترلی دقیق و سختگیرانه در این خصوص، صورت گیرد؛ وگرنه ما با پدیده ای، به نام رشد 400 درصدی سرطان مواجه می شویم.
این رشد، عوامل زیادی دارد که یک بخش آن، همین آلودگی است. دردنیا، تولید محصولات ارگانیک، یعنی عدم استفاده از سموم، چه در دام، مانند مرغ و گوشت و چه درحوزه های غذایی، کاملاً مورد توجه قرار گرفته است.
به نظر من هم باید رویکرد جدیای در این حوزه داشته باشیم. یعنی هم اصلاح مدیریت ها و دقت ها و هم ارتقا کیفی سیستم تشخیص.
بومی سازی و در واقع کنترل شدید روی حوزۀ سموم هم بعد مهم دیگری است که می تواند به شدت برای ما مؤثر باشد.
· آیا شما از منظر پدافند غیرعامل، قائل به خودکفائی در کشاورزی هستید؟ اگر هستید چه راهکارهایی دارید تا بتوانیم در حوزه های کشاورزی به خودکفایی برسیم؟
ما باید به الگوی بومی خودمان در خودکفایی برسیم که بر اساس استعدادها و ظرفیت های خود ما باشد. منظور این است که ما باید به یک مفهوم آمایش زمین های کشاورزی برسیم که بر استفاده از مزّیت های سرزمینی و اقلیمی، در جهت تأمین نیازمندی های اساسی و اولویت بندی آنها تأکید داشته باشد.
بحث ساماندهی آب را هم داریم. باید بدانیم مصرف آب چقدر باشد، کجا باشد و کجا چه مزیت هایی داریم؟ دربارۀ طرح آمایش سرزمینی کشت وکشاورزی هم باید به این نکات توجه کنیم که اولاً در این طرح، نیازهای اساسی را مدّنظر داشته باشیم؛ دوم اینکه تناسب اقلیم و محصول را تنظیم کنیم؛ سوم هم اینکه بتوانیم تنظیمی در تولیدات داشته باشیم که کشاورز یک سال زیاد نکارد، سال بعد کم، تا در تأمین نیازهای اساسی کشور دچار مشکل نشویم.