خسروپناه: تمسخر “طب سنتی” و چشمبستن بر قراردادهای جنایتبار “مافیای دارو”
خسروپناه نوشت: "سیاستمداری از مسئولان نظام پزشکی با تمسخر و بدون دانستن ظرفیتهای طب سنتی، آن را تجویز علفی مینامد و اما چشم بر قراردادهای جنایتبار مافیای دارو و درمان و پولهای زیرمیزی میبندد!
به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری تسنیم؛ حجت الاسلام “عبدالحسین خسروپناه” استادتمام حکمت اسلامیو مؤلف 50 جلد کتاب در حوزههای مختلف علوم انسانی در قالب یادداشتی به تحلیل چرایی مخالفت برخی از مسئولان کشور با طب سنتی پرداخت و تأکید کرد: “سیاستمداری از مسئولان نظام پزشکی با تمسخر و بدون دانستن ظرفیتهای طب سنتی، آن را تجویز علفی مینامد و اما چشم بر قراردادهای جنایتبار مافیای دارو و درمان و پولهای زیرمیزی میبندد!
مدیر دیگری هم بیباکانه از تجویز پیوند مدفوع انسان دم میزند و در ادامه سیاست دولت منحوس پهلوی اول و با همکاری افراد مدعی علم و فقیر در فلسفه علم به ستیز حداکثری با طب سنتی میپردازد و نسبت به قرارداد کلان و ورود داروهای غیرمصوب جهانی به کشور جهت تست بر مردم مظلوم ایران ساکت میماند و مشارکت میکند و ننگ بهداشتی بر پیشانی بهداشت ایران میزند!”
در ادامه مشرح این یادداشت آمده است:
مدتی است بازار مخالفت با طب سنتی رونق گرفته و بسیاری از منتقدان بدون اطلاع و آگاهی از طب سنتی ایرانی به نقدهای غیرعلمی و گاه غیراخلاقی و طعنگونه میپردازند؛ شاید توجه به فلسفه طب و تبیین پارادایمهای آن پاسخ به چالش را روشن سازد.
پارادایم طب مدرن در برابر باکتریها و ویروسها عبارت از تولید داروهای دفاعی از جمله داروهای آنتیباکتریال و آنتیویرال برای نابودی آنها است یعنی رویکرد تهاجم را در پیش گرفتند و لکن ویروسها و باکتریها هوشمندانه جهش یافته و در برابر داروهای آنتیباکتریال و آنتیویرال مقاومت نشان میدادند و خطرناکتر وارد صحنه مبارزه با انسان میشدند!
پاستور، پارادایم دیگری در برابر این آسیبها پیش گرفت و آن پارادایم مقاومسازی بدن از طریق واکسن و ورود باکتری و ویروس ضعیف به بدن بود، این رویکرد بهدنبال مرگ و نابودی ویروس نبود و لکن ویروس جدید، زحمت دیگری در تولید واکسن جدید برای بشر فراهم میساخت.
پارادایم طب سنتی بدون جنگ با ویروس و باکتری، مقاومسازی بدن از هرگونه آسیب است؛ با توصیههای سبک زندگی و چگونگی خوردن و آشامیدن و تجویز داروهای گیاهی تقویت و کمککننده طبیعت مدبره بدن که هم توان و مقاومت بدن را مقابل هرگونه آسیب میکروبی بالا میبرد و هم عفونتها را زایل میسازد.
این سه پارادایم مبتنی بر مبانی هستیشناختی و طبیعتشناختی و معرفتشناختی و انسانشناختی است. (رک به: فلسفه علوم انسانی و روششناسی علوم اجتماعی)
این مبانی در طب سنتی اجازه نابودی مخلوقات الهی را نمیدهد و همزیستی مسالمتآمیز بین همه موجودات زنده را با نظریه مقاومت فراهم میسازد و از جنگ و ستیز با طبیعت و حتی شرور طبیعی پرهیز میکند.
این رویکرد، نوعی تسخیر طبیعت است که باعث کنار آمدن موجودات طبیعی با بدن انسان میشود؛ نقش دعا هم در کنترل امور طبیعی و تقویت روحیه انسان در برابر بیماری در چارچوب این مبانی معنا پیدا میکند.
طب سنتی در برابر آسیبها نه تساهل را میپسندد و نه تهاجم را بلکه مقاومسازی کلان را از طریق کمک به طبیعت مدبره بدن دنبال میکند.
غلبه طبیعتگرایی و تجربهگرایی در طب مدرن، باعث شده نهتنها تصرف بلکه بهتعبیر هایدگر، تعرض و تهاجم بر طبیعت بالا رود و طبیعت هم جنگ جهانی علیه بشریت راه بیندازد.
نظریه مقاومت در طب سنتی از مبانی عقلانی و اسلامی بهدست آمده است و جا دارد در باب آن گفتگوی بیشتری صورت گیرد.
مخالفان طب سنتی بهجهت ناآگاهی از فلسفه طب و حتی فلسفه طب مدرن، خود و جامعه را از بهره طب سنتی محروم میسازند.
یک حوزوی معممی گمان میکند “مدرن” یعنی جدید و “سنت” یعنی قدیم لذا استفاده از طب سنتی را بازگشت به عصر بوق میخواند(!) در حالی که نه مدرن بهمعنای جدید است و نه سنتی بهمعنای قدیم است.
معنای مدرن و سنت را باید در مبانی پیشگفته یافت (رک به: کلام نوین اسلامی و تاریخ فلسفه کاپلستون) و به همین جهت بین علم بهمعنی ساینس و حکمت تفاوت هست. (رک به: فلسفه فلسفه اسلامی)
سیاستمداری از مسئولان نظام پزشکی با تمسخر و بدون دانستن ظرفیتهای طب سنتی، آن را تجویز علفی مینامد و اما چشم بر قراردادهای جنایتبار مافیای دارو و درمان و پولهای زیرمیزی میبندد!
مدیر دیگری هم بیباکانه از تجویز “پیوند مدفوع انسان” دم میزند و در ادامه سیاست دولت منحوس پهلوی اول و با همکاری افراد مدعی علم و فقیر در فلسفه علم به ستیز حداکثری با طب سنتی میپردازد و نسبت به قرارداد کلان و ورود داروهای غیرمصوب جهانی به کشور جهت تست بر مردم مظلوم ایران ساکت میماند و مشارکت میکند و ننگ بهداشتی بر پیشانی بهداشت ایران میزند!
اما همین مدیر اجازه تحقیق و هزینهکرد نسبت به داروهای طب سنتی را نمیدهد و بعد با ترفند فرار به جلو و با ادبیات متبخترانه و ظاهراً بعد از عزل، استعفا میدهد.
این وقایع اخیر نشان از فقدان حکمرانی طب و طبابت در کشور دارد که باید مجمع تشخیص مصلحت نظام آن را جدی بگیرد.
ناگفته نماند بشر باید از تجربه بشری بهره ببرد و مجموعه دستاوردهای مثبت طب مدرن و سنتی ایرانی و غیرایرانی را برای پیشگیری و درمان بهکار گیرد.
میدان کرسیهای نظریهپردازی و نقد و مناظره برای گفتگوی علمی و آزاد باز است و هیئت حمایت از کرسیها آمادگی دارد جلسات گفتگو برپا کند تا حقیقت برای طالبان معرفت روشن گردد.
خداوندا، منجی بشریت را برسان که بهشدت منتظر و محتاجیم.