دیدگاه علما و بزرگان درباره طب اسلامی – بخش ششم: این قسمت دیدگاه امام خمینی رحمه الله
دیدگاه امام خمینی رحمه الله درباره ی طب اسلامی
غرب همه چیز استعماری دارد: طب استعماری، فرهنگ استعماری که برای کشورهای عقب افتاده صادر می کنند. آنها می خواهند ما وابسته باشیم و چیزهایی که به ما می دهند وابستگی می آورد. اگر می خواهید رشد حقیقی پیدا کنید و مستقل شوید، اول این وابستگی فکری و قلبی را کنار بگذارید.
یکی از دکترهای امروزی می گفت: برما و بر دکترهای بزرگ این کشور ثابت شده که کاری از طب اروپاف جزجراحی بر نمی آید و داروهای اروپایی معالج نیست، بلکه مُسکنی است که ما به کار می بریم و انتظار آن داریم که دورۀ خود را طی کند و به خوبی یا به هلاکت منجر شود. گفتیم پس چرا دکترها این مطلب را به مرم نمی گویند، گفت : کسی قدرت این گفتار را ندارد، و درست گفت.
می دانیم که علومی که در شرق بود، دسیسه ها اسباب این شد که عقب بزنند آن ها را و به جای آن علوم غرب را بیاورند. دانش هائی که در شرق بود و اروپا از آن تقلید می کرد، دستهائی آمد آنها را عقب زد و محتوی را از ما گرفت، و الان وضع ما وضعی شده است که خیار می کنیم هر چی هست در غرب است و ما هیچ چیز نداریم… اروپا از طب بوعلی تا همین آخر استفاده می کردند. کتاب بوعلی تا همین آخر شاید حالا هم مورد نظر آنها باشد.
امروز همه چیز کشور ما با هم جور است و تا یک شجاعت ادبی در نویسندگان ما پیدا نشود، اصلاح نخواهد شد. امروز اگر کسی ازطب اروپایی یا زندگی اروپا مآبی انتقادی کند، مور دهجو و جنجال بسیار واقع خواهد شد و از نظر جوانان تحصیل کرده ما ساقط می شود. لین با همه حال ممکن است در بین آنان کسانی به فکر بیفتند و سنجشهایی کرده، راهی به خطا کاریهای خود پیدا کنند و برای دوره های بعد از این زمان، طرفدارانی هم برای این مسلک پیدا شود و قدمهایی برای سعادت نسل آتیه برداشته شود.
هان! ای نویسندگان به خود آیید و از بی خردان نهراسید و گفتنی ها را بگویید و زندگی پر آشوب اروپا چشمتان را از حقایق نبندد.
همه شنیدید درزمان تصدی رضاخان، همین شاه کنونی به تیفوئید مبتلا شد؛ وقتی که تمام دکترهای درجه اول کشور از درمان آن مأیوس شدند، طبیب طالقانی با دستور طب قدیم او را معالجه کرد. خوب بود با چننی امتحانی رضاخانیا زمامداران آن روز، به فکر یان بیفتند که طب کشور خود ما نیر باید دست کم در حساب بیاید، لکن به قدری اینها خود را باختند و انگاره را ازدست دادند که حاضر نیستند برای خود جزیی فضیلتی قائل شوند؛ با حسن و هوش خود هر طور شده است مبارزه می کنند که مبادا بر خلاف اروپا سخنی بگویند.
«سابق این طور بوده است که کتب طبی شرق در اروپا رفته است. اروپا را طبیب کرده و آن طبیب های بزرگ را دست کرده. کتب شرق بوده است، کتاب شیخ الرئیس بوده، کتب رازی بوده است، و اینها کار کردند. حالا چه شده است که ما بعد از اینکه تمدن از شرق طرف غرب رفته است، شرق تمدن را صادر کرده به غرب، حالا ما به واسطه یک کارهای ناشایسته ای باید عقب افتاده باشیم و دستمان راطرف غرب دراز کنیم؛ باید شرق سرپای خودش بایستد و خودش را بیابد.»[1]
[1] کشف الاسرار و خبرگزاری فارس 17/07/1394.
کدمطلب:Dr97041801