سویا؛ تقلبی بزرگ در تولید مواد غذایی جهانی – بخش چهارم
آرژانتین اوِّلین لابراتوار آزمایشات جمعی روی انسانها
دراواخر سالهای 80 میلادی با سرمایه گذاری MANHATAN BANK و ایده راکفلر کشور آرژانتین به یک آزمایشگاه بزرگ تبدیل شد و زمینهای کشاورزی و مردم این کشور بصورت خوکچه های آزمایشگاهی برای تولیدات محصولات GMO در آمدند.
تغیرو تحولات بنیادی و زیربنایی عظیمی که در آرژانتین در رابطه با مزارع کشاورزی GMO رخ داد بسیار منحصر به فرد بود و در هیچ کشور دیگری تکرار نشد، تاریخچه انقلاب سویا نشان دهنده عواقبت نا خوشایندی است که در انتظار آن کشورهایی است که با بهانه “پیشرفت” از خود کفایی کشاورزی فاصله میگیرند. در اوائل دهه 80 زمینهای آرژانتین مشهور به حاصلخیزترین زمینهای آمریکای جنوبی بودند، سیستم کشاورزی آن کشور که ناشی از اصلاحات قبل بود با نظام مربوط به خرده مالکها و اداره خانوادگی از پویایی و کارآمدی خوبی برخوردار بود. خصوصیات کشاورز معمولی سالهای 70 میلادی این کشور بدین صورت بود که او با کارکرد ده ساله، قادر به احراز مالکیت قطعه زمین کوچک خود بود؛ در زمینی که انواع مختلف صیفی جات و گندم را کشت می کرد، مشغول بود به پررورش طیور، گاوداری و تولید گوشت با کیفیت بسیار بالا که قابلیت رقابت با تولیدات گوشت تگزاس که از بهترین نوع خود در دنیاست را داشت. در سالهای 80 زمینهای زراعی و تولیدات کشاورزی علاوه بر رفع تقاضای داخلی قابلیت صادرات بالایی نیز داشتند؛ در این رابطه همینقدر کافیست بدانیم که کشاورزان آرژانتینی علیرغم عدم دریافت سوبسید از دولت، هیچگونه بدهی دیگری هم نداشتند.
محصولات کشاورزی GMO که به عنوان دوّمین انقلاب سبز تلّقی می شدند، در پی استفاده از تکنیکهای مدرن کشاورزی بخصوص الزام استفاده از ارقام هیبرید گندم و کودهای شیمیایی در کشورهایی مثل مکزیک و هندوستان و کشورهای رو به رشد ارائه و بعنوان عامل پیشرفت و افزایش درآمد معرفی می شد.
زمینهای تحت کشت با محصولات GMO در سال 2004 میلادی در سطح جهانی به 167 میلیون هکتار می رسید که افزایش 40% نسبت به آغاز این نوع کشت را داشت، این رقم معادل 25% از تمام اراضی زیر کشت در دنیاست در حالیکه مسئولین این پروژه پیش بینی می کردند که در ده سال اوّل موفق به پوشش تمامیت اراضی کشاورزی دنیا بشوند. حدود 106 میلیون هکتار از این زمینها توسط شرکتهایی که دفتر مرکزیشان در آمریکا می باشد اداره می شوند، کشوری که بالاترین محصولات ناشی از دستکاری ژنتیکی و شیمیایی را در دنیا تولید می کند. به عقیده مسئولین این پروژه این امر ناشی از اطمینانی بود که دولت آمریکا، مصرف کنندگان و در نهایت کشاورزان آمریکایی به عملکرد محصولات کشاورزی GMO و تفاوت عملکرد آنها نسبت به انواع سنّتی خود داشتند و همین اعتقاد باعث می شد که این تقلّب و حقه بازی بزرگ جهانی را موجه جلوه بدهند.
در سال 2004 آرژانتین با 34 میلیون هکتار زیر کشت GMO در جایگاه دوّم بعد از آمریکا قرار داشت، کشور برزیل که با افزایش تصاعدی زمینهای تحت کشت GMO مواجه بود در سال 2005 قانون منع کشت GMOرا لغو کرد؛ چون ادعا داشتند که GMO آنقدر متداول شده که از کنترل خارج می باشد. کشورهای کانادا و آفریقای جنوبی و چین نیز برای گسترش GMO پروژه های بزرگی در برنامه داشتند. به همین ترتیب ولی با ابعاد محدودتری کشورهای رومانی، بلغارستان، لهستان و تمام کشورهای بلوک شرق که از زمینهای کشاورزی فراوان و قوانین محدود کننده ناقصی برخوردار بودند به این گروه پیوستند؛ و کشورهایی مثل اندونزی، فیلیپین، هندوستان، کلمبیا، هندوراس و اسپانیا از مقادیر بسیار زیادی مزارع کشاورزی GMO بهره برداری می کردند. در مورد کشورهای فقیرتر آمار صحیحی در دسترس نیست ولی خیلی از منابع از آنها به عنوان بازارهای مناسب محصولات GMOیاد می کنند؛ البته به نقل از
PIO FONDATION شرکتهای بسیاری در اشاعه این نوع کشاورزی و محصولات شیمیایی وابسته به آن نقش فعالانه ای به عهده دارند. PIO FONDATION در سال 2004 معادل 85% از کشاورزان مشغول به کشت محصولات GMO را با امکانات محدود ترسیم می کرد و آنها را متعلق به کشورهای رو به رشد می دانست، یعنی کشورهایی که مجبور به استفاده از اصلاحات تحمیلی FMI (بانک جهانی پول) بوده و بدهی خارجی بسیار بالایی داشتند.
چگونگی مقروض شدن آرژانتین و تبدیل شدن آن کشور به هیولای سویا
همه چیزبعد از بحران مالی و مقروض شدن کشور آرژانتین در دهۀ 80 میلادی دگرگون شد. بعد از افزایش بیش از حد قیمت نفت در دهه 70میلادی بانکهای مهم نیویورک و دنیا نظیر BARKLY شروع به ارائه قرض های سهل الوصول با نرخ بهره ی بسیار پایین به کشورهای رو به رشد علی الخصوص آرژانتین کردند. هدف این وامها در وحله اوّل حمایت از واردات نفت به این کشورها بود که بدان بسیار نیازمند بودند و تا جائیکه نرخ بهره وامها پائین بود از آنها در جهت افزایش رفاه عمومی استفاده می شد با گذشت زمان میزان بدهی افزایش یافته و در همین دوره بانک مرکزی آمریکا برای جلوگیری از سقوط واحد ارزی آمریکا در اکتبر 1979 میلادی تصمیم به افزایش نرخ بهره معادل 300% را گرفت، که ضربه شدیدی به اقتصاد کشورهای مقروض مثل کشورهای رو به رشد و آرژانتین وارد می کرد، چرا که بدهی آنها را به نحو وحشتناکی بالا می برد. در سال 1982 میلادی کشور آرژانتین خود را در “دام قرض” نظیر آنچه کشور انگلستان در سال 1880 میلادی برای کشور مصر وقت گسترده بود (که متعاقباً توانست کنترل کانال سوئزرا در اختیار خود بگیرد) می دید؛ فی الواقع بانکدارهای نیویورکی به سرکردگی آقای راکفلر درس امپریالیزم مبتنی بر قرض را بخوبی از انگلیسی ها فرا گرفته بودند.
در هم شکستن روحیه ملّی گرایی آرژانتینی ها
یکی از علائم مشخصه ای که در اوائل پرونیزم بسیار آشکار بود، همزیستی یک جنبش سندیکایی قوی با دولت مرکزی خیلی فعّال در بخش اقتصاد بود که هر دوی آنها با شرکتهای خصوصی در قالب یک چهارچوب از استانداردها و مقررات محکم دولتی مشغول به کار بودند. نتایج حاصله از توسعه اقتصادی کشور را به سوی مدل سوسیال دموکرات از نوع اسکاندیناویایی سوق می داد، مضافاً به اینکه دولت حاکم موفق به ایجاد روحیه ملّی گرایی قوی خصوصاً بین اقشار مستضعف و پایین جامعه شده بود.
در سال 1976 میلادی یورگه ویدلا به بهانه مبارزه با تروریسم و کمونیسم که در کشور طرفداران بسیاری پیدا کرده بود با کودتای نظامی خونین هدایت شده توسط واشنگنتن رژیم دیکتاتوری خود را جانشین پرونیزم کرد ؛ در اکتبر همان سال طی نشستی درواشنگتن با وزیر امورخارجه آمریکا هنری کی سینجر و نلسون راکفلر (معاون رئیس جمهور) (طبق مدارک موجود در دیپارتمانت دولت آمریکا) تصمیم به برکناری یورگه ویدلا و تعقیب اهداف بخصوصی ( اعمال اختناق بنحو گسترده، دستگیری لااقلّ پانزده هزار از بین افراد روشنفکر، رؤسای سندیکا و مخالفان رژیم)؛ گرفته شد.
برادران راکفلر آمریکای لاتین را از آغاز سالهای 40 زمانیکه نلسون راکفلر نظارت بر سرویسهای مخفی آمریکا را در آمریکای لاتین در دوره ریاست جمهوری روزولت بعهده داشت جزئی از سرزمین شکار خود می دانستند، که از منابع نفت ونزوئلا گرفته تا زمینهای کشاورزی برزیل را در بر می گرفت. آنها بحران سالهای 70 میلادی آرژانتین را فرصت مناسبی جهت تحقق اهداف خود دانسته و از هیچ اقدامی جهت تغییر رژیم کوتاهی نکردند. وزیر اقتصاد رژیم نظامی که از ملّاکین بزرگ آرژانتین و از دوستان نزدیک دیوید راکفلر که رابطه تنگاتنگی با بانک مانهاتان داشت، در دوره وزارت خود برای جذب سرمایه های خارجی رفرم های ریشه ای بسیاری را به تصویب رساند، که دقیقاً اهداف بانکهای آمریکایی را مد نظر داشت و به همین دلیل بود که مقادیر هنگفتی پول از خزانه های این بانکها برای مستحکم کردن قدرت در کشور آرژانتین بکار گرفته شد. وی در پی افزایش قیمت ارزاق عمومی، نه تنها حقوق کارمندان را اضافه نکرد، بلکه با حذف مالیات بر واردات، باعث ورود بدون کنترل اقلام مشابه خارجی آنها در کشور شد. برنامه اقتصادی (ریاضت) او به شرح زیر بود: کاهش هزینه های دولتی، افزایش تعرفه سرویسهای دولتی، افزایش نرخ ارزش افزوده و….. در واقع تعین نرخ تعویض پزو (واحد پول آرژانتین) به دلار از سهمگین ترین عواقب شوم برخوردار بود؛ بدین ترتیب نرخ تورم 335% سال 1975 میلادی به 87.6% در سال 1980 میلادی تنزل پیدا کرد. در حقیقت نرخ یگانه تعویض پزو به دلار باعث فرار سرمایه از کشور و اختلال در بیلان پرداختی دولت و در نهایت سقوط سیستم اقتصاد کشور می شد؛ و این خود دعوتی برای ورود سرمایههای سودگرانه بانکهای خارجی به سرکردگی
CITY BANK , MANHATAN BANK بود که اوّلین بانکهای خارجی فعّال در کشور شدند. طبیعتاً با نقش فعّالانه سندیکاهای پرونیستی اعتراضات مردمی بسیاری صورت گرفت که با تأیید دیوید راکفلر سریعاً توسط رژیم نظامی سرکوب شدند.
در سال 1989 میلادی پس از یک دهه اختناق، با به روی کار آمدن CARLOS MENEN فاز جدیدی از فرسایش استقلال ملّی شروع شد، در این دوره جورج بوش (پدر) در کاخ سفید بود و برای بیان رابطه نزدیک این دو شخصیّت کافیست بدانیم که
CARLOS MENEN بطور رسمی هشت بار میهمان کاخ سفید بود.
هنگامی که نارضایتی های مردم بالا گرفته بود و رسوایی های عناصر ارتشی نظام از شمار خارج شده بودند ؛ سیاستمداران آمریکا و بانکداران نیویورک برای کنترل بیشتر اقتصاد کشور تصمیم به وارد کردن شرکتهای چند ملّیتی در بازار اقتصاد آرژانتین گرفتند. در این بٌرهه نیز وزیر اقتصاد وقت (معتمد بانکهای یانکی) نقش کلیدی ایفا می کرد، او علاوه بر اینکه از دوستان بسیار نزدیک خانواده راکفلر به شمار می رفت، دوست خیلی صمیمی یکی از مهمترین رؤسای دستگاه بوش نیز بود؛ شخصی که خود مسئول تنظیم بدهی های کشورهای آمریکای لاتین بود.
برنامه اقتصادی برای برقراری ثبات ارزی به خواسته صندوق بین المللی پول و دیکته شده توسط دولت آمریکا، خانواده راکفلر و بانکهای نیویورکی به شرح زیر ارائه می شد:
-اولویت بر آزاد سازی و خصوصی سازی در بخش اقتصادی و تخریب سیستماتیک کلّیه ضوابط و استانداردهای دولتی در بخش بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، صنایع؛ اجازه ورود کالاهای خارجی خیلی وحشیانه تر از تدابیر رژیم قبلی
– شوک اقتصادی برای دریافت وام 2.4 میلیارد دلاری با بهره بالا در مرحله اوّل و متعاقباً موجی از خصوصی سازیهای وحشیانه،که با کمپانیهای ملّی مخابرات شروع و تا شرکتهای بزرگ نفتی و سیستم بازنشستگی و… ادامه پیدا می کرد.
بدین ترتیب بخشهای مهم صنعتی که تا چندی پیش در انحصار دولت بودند، به شرکتهای چند ملّیتی خارجی که اغلب با وامهای بانکهای راکفلرکار می کردند واگذار شدند. در پی تدابیر فوق و هجوم سرمایه گذارهای خارجی خیل عظیمی از کارمندان دولتی از کار بیکار شدند، که از تمامی این فجایع MENEN بعنوان ” شاهکار آرژانتینی ” یاد می کرد.
در سال 2001 میلادی وزیر اقتصاد با همکاری بانکهای محلّی و نیویورکی بطور محرمانه اقدام به کودتای دیگری کرد که با بلوک کردن ذخایر و اندوخته های آرژانتینی ها در بانکهای خصوصی آن کشور ضامن منافع دوستان نیویورکی و برخی کشورهای خارجی میشد؛ در آن زمان بدهی خارجی آرژانتین معادل 132 میلیارد دلار بود.
انقلاب ارضی راکفلر در آرژانتین
در سال 1995 میلادی شرکت مون سنتو یک رقم سویا بنام ROUND UP READY (تهیه شده از طریق دستکاری ژنتیکی) را وارد بازار کرد که در مقابل ROUND UP علف کش بسیار قوی محصول همین شرکت مقاوم بود، عامل فعّال ROUND UP (گلیفوسات)، فرآورده شمیایی است که از طریق تماس هر نوع گیاهی را از بین می برد و از طریق هوا نیز منتشر می شود. دولت واشنگتن با استفاده از این علف کش در کلمبیا برای از بین بردن مزارع کوکایین موجب انهدام کامل تمام مزارع نزدیک شد و زارعین بخت برگشته را وادار به خرید بذرهای مقاوم به ROUND UP می کرد ؛ امری که سودهای کلانی را به جیب شرکت مون سنتو سرازیر می کرد. در سال 1996 میلادی شرکت مون سنتو بزرگترین تولید کننده سویای تراریخته در دنیا با رقم READY ROUND UP بود. با کشت آن از جانب کشاورزان ترس از بین رفتن محصولات به جهت مقاومت آن به علف کش مذکور از بین رفته ولی مصرف علف کش سال به سال افزایش پیدا می کرد (مقاوم شدن علفها و انگل ها به راند آپ). در سال 1991 میلادی شرکت مون سنتو موفق به کسب مجوز انحصار تجارت GMO در تمام آرژانتین شد؛ و متعاقب آن دریایی از راند آپ ردی وعلف کش راند آپ به کشور سرازیر شد. در پی این دگرگونی رادیکال که شاهد آن بودیم، زمینهای مرغوب آرژانتین مورد توجه شرکتهای بزرگ چند ملّیتی فعّال در کشت GMO قرار گرفت، در اینجا نوبت بانکها و کمپانیهای اعتباری که در پی بحران اقتصادی وامهای سهل الوصولی اعطا کرده بودند فرا می رسید که زمینها را با قیمت فوق العاده ای به شرکتهای چند ملّیتی و….. بفروشند، زمینهایی را که با قیمت بسیار نا چیزی از چنگ زارعین آرژانتینی در آورده بودند و در مواردی که آنها برای فروش مقاومت می کردند با استفاده از نیروهای پلیس و پارامیلیتاری آنها را مجبور به واگذاری املاک خویش می کردند. بدین طریق میلیونها هکتار از زمینهای آرژانتین به کشت ROUND UP READY اختصاص داده شد و از آنجاییکه برای کشت مکانیزه آن از ماشین آلات سنگین و اختصاصی گران قیمت استفاده می شد میتوانست فقط مختص شرکتهای چند ملّیتی خارجی و نئو فئودالهای وابسته به MENEN باشد. دولت او شرایطی فراهم کرد که مردم تنها محصولات GMO تولیدی مون سنتو را خریدار باشند و خود مون سنتو با در اختیار گذاشتن ROUND UP READY تحت شرایط بسیار آسان کشاورزان را ترغیب به سرمایه گذاری در GMO می کرد و با تبلیغات بسیار زیاد از این فاجعه بعنوان دوّمین انقلاب سبز آرژانتین یاد می کرد.
سویا برای آرژانتینی ها
اقتصاد کشاورزی آرژانتین در کمتر از یک دهه به طور کامل دگرگون شد. در دهه 70 میلادی فقط 9500 هکتار به سویا اختصاص داشت، در سال 2000 میلادی که تنها چهار سال از ورود مون سنتو به کشور می گذشت این رقم به بیش از 10 میلیون هکتار و در سال 2004 میلادی متعاقب دخالت شرکتهای AGRI BUSINESS مبتنی بر اخراج بومیان از جنگلها و جنگل زدایی به 14 میلیون هکتار افزایش یافت. کشاورزی تک محصولی باعث از بین رفتن تنوع زیست کشاورزی آن کشور شد دقیقاً به همانگونه که برای کشت پنبه در دهه 80 میلادی در مصر اتفاق افتاد و بخش کشاورزی آن کشور را به نابودی کشاند. کشاورزی تک محصولی سویا سال به سال زمین را فقیرتر و محتاج به میزان بیشتری از کودهای شیمیایی می کرد که عیناً نقشه مون سنتو را پیاده می کرد. مزارع سنتی گندم، عدس، نخود فرنگی، لوبیا برای کشت سویا از بین رفتند، همانطور گاوهای پرواری مشهور آرژانتینی به دامپروری های صنعتی با روش آمریکایی تبدیل شدند.
در سال 2004 میلادی؛ 48% از زمینهای کشاورزی آرژانتین زیر کشت سویا بوده که در این میان 90 الی 97 در صد آنها به سویای GMO مون سنتو تعلّق داشتند. بین سالهای 1998 و 2003 میلادی دامداری های کشور به نصف رسیدند و برای اوّلین بار در تاریخ مجبور به وارد کردن شیر از کشور اوروگوئه با قیمت خیلی بالاتر از تولید داخلی شدند. با افزایش تدریجی رژیم تک محصولی و رانده شدن کشاورزان از اراضی خودشان، فقر و سوء تغذیه افزایش پیدا می کرد. در سالهای 70 میلادی قبل از ورود بانکهای نیو یورکی، آرژانتین از بالاترین رفاه زندگی در آمریکای لاتین برخوردار بود، در حالی که فقط 5 در صد مردم زیر خط فقر بود، در سال 1998 این رقم به 30 % و در سال 2001 میلادی به 51 % رسید. پدیده سوء تغذیه که هرگز در کشور وجود نداشت چیزی معادل 11 % الی 17 % مردم 37 میلیونی را در بر می گرفت.
بالأخره مردم آرژانتین در مقابل بحران اقتصادی کشور مرتبط با بدهی های خارجی سنگین دولت، دریافتند که کشاورزی سویای GMO دیگر جوابگوی احتیاجات غذایی آنها نیست.
Branford Sue, “Why Argentina can,t Feed Itself” , The Ecologist, Vol. 32, n. 8, 2002.
Branford Sue, Argentina,s Bitter Harvest”, New Scientist, 17 aprile 2004.
Carman Judy, ” The problem with the Safety of Roundup Ready Soybeans”, Flinders University, Australia del Sud, http://www.biotech-info.net.
Dipartimento per Ia Qualita dell, Michigan, “Soil Movement Advisory, Environmental Assessment Iniziative” , Information Bulletion # 3, giugno 2003.
Ferrara Jennyfer, “Revolving Doors: Monsanto And the Regulators”, The Ecologist, settembre-ottobre 1998.
Governo dell,Argentina, Ministero dell,Educazione, “La dictatura military en Argenttina: 24 de marzo de 1976-10 de diciembre de 1983”, http://www.me. Gov.ar/efeme/24demarzo/dictatura.html, senza data.
GRAIN, “Monsanto,s Royalty Grab In Argentina”, http://www.grain.org, ottobre 2004.
ISMIAsad,”Cry for Argentina”, Briarpatch, settembre2000.
Jenkins Cate,”Criminal Investigation of Monsanto Corporation- Cover-up of Dioxin Contamination in Products-Falsification of Dioxin Health Studies”,USEPA, Regulatory Development Branch, novembre 1990.
Joensen Lillian e semino Stella, “Argentina,s Torrid Love Affair with the Soybean”, Seedling, ottobre 2004.
Kemp Tage,”Report of Tage Kemp to the Rockefeller Foundation”, RF RG 1.2, Ser 713, Box 2, Folder 15, 17 novembre 1932.
Lawrence Geoffrey, Agribusiness, Capitalism and the Countryside, Pluto Press, Sydney, 1987.
Organic Consumer Association, “New Study Links Monsanto,s Roundup to Cancer”, Little Marais,MN, 1999.
Plawiuk Eugene w., “Background on Cargill Inc., the Transnational Agribusiness Giant”, Corporate Watch: GE Briefings, http://www.archive.corporatewatch. org, novembre 1998.
RBGH Bulletin,”Hidden Danger in Your Milk: Jury Verdict Overturned on Legal Technically”, http://www.foxrBGHsuit.com, senza data.
Sharpless John B., “The Rockefeller Foundation, the Population Council and the Groundwork for New Population Policies”, Rockefeller Archive Center New sletter, inverno 1993.