نسخهای که برای آیندگان میبینیم
جعبه کبریت، دیوار بیمارستانها، موج رادیو و… همه و همه یک پیام را می خواستند به تو برسانند، که رساندند «فرزند کمتر، زندگی بهتر» پیام رسانده شد برای نسل دوم و همچنین ماندگار شد در ذهن نسل سوم و انگار دارد فرهنگ می شود برای نسل چهارم.
ماجرا از زمانی شروع شد که آخرین نخست وزیر کشور، نسخه پرجمعیت شدن را پیچید برای ایران 35 میلیونی. زمانی که زمزمه 60 میلیونی شدن به گوش ها رسید، اولین رئیس جمهوری که اختیارات یک نخست وزیر را هم داشت، نسخه ای را پیچید برای روند معکوس این مساله.
میراث ناخوش افراط دهه شصت و تفریط دهه هفتاد، فرزند نامبارکی را برای جامعه ایران به یادگار گذاشتند که یک هرم نامتوازن بود، هرمی که به سان یک نوزاد ناقص الخلقه آینده دشواری را خبر می داد.
اینکه قبول شدن در یک رشته کاردانی دسته چندمی در دانشگاه فلان شهرستان دور افتاده برای یک جوان دهه شصتی آرزو بود و حالا زمزمه حذف کنکور برای بیش از نود درصد رشتهها به دلیل خالی بودن ظرفیت بسیاری از دانشگاهها به گوش میرسد، بزرگترین شاهد برای معضلات این فرزند ناقص الخلقه در آینده ای نه چندان دور است.
موج این مشکلات اکنون به میانه راه رسیده است: شغل و مسکن. اما زمانی که این موج پرقدرت به ساحل بازنشستگی برسد… باید ترسید از روزی که برای تخریبهای این موج فکری نکرده باشیم.
به نظر می رسد اکنون زمانی برای «اعتدال» بین افراط و تفریط های دهه شصت و هفتاد است. اعتدالی که باید توجه داشته باشد، آمدن فرزند سوم زندگی «بهتر» را «بدتر» نمی کند. همچنین باید به یاد داشته باشد داشتن 4 فرزند و بیشتر در آپارتمانهای 50 تا 60 متری یک خوابه با مادران شاغلی که باید برای 3 ماه مرخصی بیشتر هر روز چشم و گوش به اخبار بدهند و برای پدرانی که باید به خاطر دفترچه بیمه «بی خاصیت» خانواده خود هزینه های میلیونی قبل از زایمان، زایمان و پس از زایمان را متقبل شوند هیچ «شادی» را به زندگی تزریق نمیکند.
این اعتدال بیشتر از هر چیز دیگر نیازمند «عقلانیت» است. عقلانیتی که باید برنامه داشته باشد. اگر امروز می خواهیم نسخه ای بپیچیم برای آیندگان، باید بدانیم که نسل چهارم انقلاب اسلامی شغل، مسکن، امکانات ازدواج، خدمات بهداشتی و آموزشی ارزان و با کیفیت می خواهند. این کف امکاناتی است که موظفیم برای جامعه مهدوی فراهم کنیم.
میثاق بدیعی مقدم