چگونگی نابودی کشاورزی ایران در دوران پهلوی + سند

طرح آمریکایی اصلاحات ارضی چگونه در ایران اجرا شد؟ آیا می دانستید به 68 درصد از دهقانان زمین های کمتر از 5 هکتار رسید، درحالی که برای بهره وری اقتصادی زمین برای یک خانوار، حداقل زمین مورد نیاز حدود 7 هکتار بود؟ برای آشنایی با ابعاد مختلف این سیاست آمریکایی با گزارش ویژه مشرق همراه شوید

 تاریخ معاصر ایران پر است از خیانت و غارت ایران توسط پادشاهان نا لایق و بیگانگانی که از این پادشاهان حمایت می کردند. حکومت پهلوی که با کمک انگستان توانست زمام امور را به دست بگیرد، مطمئناً بدون حمایت دولت های خارجی قادر به حفظ قدرت خود نبود و در طول حدود 50 سال حکومت بر ایران بارها از حمایت دولت های خارجی برای سرکوب مردم ایران برخوردار شده بود. محمد رضا شاه که یکبار تا آستانه از دست دادن قدرت در سال 1332 پیش رفته بود و با کودتایی آمریکایی توانسته بود بار دیگر در مسند پادشاهی ایران قرار بگیرد، خود را مدیون آمریکا می دانست.

او که محبوبیتی برای خود در داخل کشور مشاهده نمی کرد ، پایه های حفظ قدرت خود را در خارج از کشور می دید و برای همین عنصری گوش به فرمان آمریکا شده بود و کشور را به محلی برای تأمین منافع دولت های بیگانه تبدیل کرده بود. یکی از مواردی که شاه بدون توجه به مصلحت مردم ایران و به دستور دولت آمریکا و برای تأمین منافع این دولت، به مردم ایران خیانت کرد و باعث وارد آمدن خسارت های فراوانی به مردم و مخصوصاً دهقانان شد، طرح« اصلاحات ارضی» بود. در این گزارش نشان داده خواهد شد که چگونه به دلیل اجرای این طرح، کشاورزی ایران به سوی نابودی رفت و ایران را به بازار مصرفی برای کالاهای آمریکایی تبدیل کرد.


محمد رضا پهلوی آماده توزیع اسناد املاک و زمین ها

دکترین کندی
با روی کار آمدن کندی در ایالت متحده ی آمریکا، سیاست های این کشور برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم به کشورهای جهان سوم و وقوع انقلاب بر علیه متحدان آمریکا در این کشورها، با تغییری تاکتیکی مواجه شد. کندی برای حفاظت از رژیم های وابسته دو برنامه طراحی کرد: اول آموزش نظامی برای سرکوب جنبش های سرکوب گرایانه و دوم برنامه برای پیشرفت اقتصادی کشورهای در معرض خطر.


کندی رئیس جمهور آمریکا

آمریکا متوجه بود که مهم ترین خطر برای برتری نظامی آمریکا و هم پیمانان ناتو نه از سوی ارتش روسیه بلکه از جانب دهقانان شورش گر کشورهای توسعه نیافته ی آفریقا ، آسیا و آمریکایی است برای همین کندی دستور داد تا واحد های ضد شورش که بعداً به نیروهای کلاه سبز مشهور شدند ایجاد شود. کندی معتقد بود که علت تمایل نیروهای شورشی جهان سوم به کمونیسم فقر است. برای همین او تنها راه رهایی از کمونیسم را کمک کردن به مردم این کشورها و جنبش ها دانست تا در دامن کمونیسم قرار نگیرند.

کارشناسان کندی به این نتیجه رسیده بودند که برنامه ی وسیعی را در جنگ روانی ، توسعه ی روستاها و کمک های اقتصادی و عملیات عمرانی دنبال کنند که بیماری ها و نا بسامانی های عمده ی اجتماعی را سر و صورت دهند و تا حدودی حقانیت و مردمی بودن رژیم دست نشانده را قابل دفاع جلوه دهند. این برنامه با عنوان «اتحاد برای پیشرفت» ابتدا در کشورهای آمریکای لاتین شروع شد.

اصلاحات ارضی در ایران
طرح اصلاحات ارضی در ایران در حقیقت همان  طرح اتحاد برای پیشرفت کندی برای جلوگیری از قیامهای مردمی در جهان سوم بر ضد آمریکا بود که در ایران به صورت اصلاحات ارضی و انقلاب سفید و سپس در شیلی تحت عنوان «اتحاد برای آزادی» به منظور جلوگیری از پیروزی سالوادرو آلنده در انتخابات عمومی سال 1964 به مرحله ی اجرا گذاشته شد.


محمد رضا پهلوی و کندی رئیس جمهور آمریکا

اوضاع ایران در بین سالهای 1339 تا 1340 اوضاعی بحرانی برای شاه بود. جبهه ی ملی دوم در تاریخ 30 تیر اعلامیه ی تأسیس خود را منتشر کرد و این هم زمان بود با حملات جمال عبدالناصر به رژیم شاه و قطع روابط با ایران. از طرف دیگر حملات دولت سوریه علیه رژیم در مرداد ماه، تحصن سران جبهه ی ملی در مجلس سنا در اعتراض به تقلب در انتخابات دوره ی بیستم مجلس و میتینگ دانشجویان طرفدار جبهه ی ملی در 26 مرداد، اعتراضات مردمی به انتخابات، اعتراضات متعدد و پی در پی دانشجویان و تجمع فرهنگیان در میدان بهارستان و کشته شدن یک نفر از آنها در درگیری با پلیس بر نابسامانی اوضاع سیاسی ایران می افزود.

بر اساس یکی از  گزارشات سیا که در تاریخ نوامبر 1958 منتشر شد، تأکید گردید که اگر شاه  برنامه‌ي اصلاحات را آغاز نكند «ظرف يكي دو سال» سقوط خواهد كرد. بر اساس این گزارش شورای امنیت ملی آمریکا برنامه و رهنمودی را منتشر ساخت که خواهان تغییرات عمده در سیاست خارجی آمریکا شد.اين رهنمود اظهار مي‌داشت پايگاه عمده‌ي پشتيباني از شاه، زمين‌داران بزرگ و وابستگان تجاري محافظه كار آنها، رده‌هاي بالاي ديوان سالاري دولتي و افسران ارشد ارتش هستند و رشد نا آرامي، ناشي از بيداري مردمي براي اصلاح ساختار عتيقه شده‌ي اجتماعي، اقتصادي و سياسي ايران است. با اين دلیل كه احتمال نمي‌رود شاه به ابتكار خود دست به اصلاحات بزند، لازم است كه وي تحت فشار قرار داده شود و با گروه مخالف غير كمونيستي كه احتمال ظهور آنها وجود دارد تماس برقرار گردد. اگر شاه نتوانست اصلاحات را عملي كند، ايالات متحده آمادگي آن را داشته باشد كه يگانگي خود با وي را كاهش داده و از يك حكومت جانشين پشتيباني كند.


دیدار خروشچف و کندی

این نگرانی ها زمانی افزایش یافت که کندی با خروشچف رهبر شوروی در وین ملاقات کرد و کروشچف به تمسخر شاه پرداخت و گفت: «… به زودي ايران به خاطر فقر مردم و فساد حكومت شاه، به سوي انقلاب ماركسيستي پيش مي‌رود و ديري نمي‌پايد كه مانند سيب رسيده به دامن شوروي فرو مي‌افتد.

دولت امینی
شخص مورد نظر آمریکایی ها در ایران برای اجرای اصلاحات علی امینی بود. او فردی تحصیل کرده بود که دکترای خود را در علم اقتصاد در سال 1310 از دانشگاه پاریس اخذ کرده بود. پدر بزرگ او امین الدوله صدر اعظم مظفرالدین شاه بود و مادرش فخرالدوله دختر مظفرالدین شاه. علی امینی در کابینه ی مصدق وزیر اقتصاد ملی بود و در کابینه ی سپهد زاهدی وزیر امور دارایی شد و قرارداد کنسرسیوم نفت را وی تنظیم کرد و خدمت بزرگی به آمریکا انجام داد. او در دوره علا به عنوان سفیر ایران در آمریکا منصوب شد و در آنجا با بسیاری از کارگزاران آمریکایی آشنا شد. دوستی صمیمی او با کندی در همان دوره آغاز شد.


علی امینی مهره ی آمریکا برای اجرای اصلاحات ارضی در ایران

امینی با وجود مخالفت های شاه با حمایت آمریکا به عنوان نخست وزیر منصوب شد. او بعد از روی کار آمدن و در ابتدای زمامداری خود از آمریکا یک وام دراز مدت هفتصد و پنجاه میلیون دلاری خواست ولی واشنگتن پرداخت وام را موکول به اجرای برنامه ی اصلاحات ارضی مورد نظرش نمود.

امینی برای به اجرا در آوردن اصلاحات مورد نظر آمریکا، دکتر حسین ارسنجانی- یکی از حامیان اصلاحات ارضی- را به عنوان وزیر کشاورزی منصوب کرد و سر انجام در تاریخ 19 دی ماه 1340 لایحه ی اصلاحات ارضی را در 38 ماده در هیأت دولت به تصویب رساند.

به موجب این لایحه هر یک از مالکان فقط می توانستند یک ده شش دانگ داشته باشند. زمین های اضافی توسط دولت خریداری و در اختیار کشاورزان داده می شد. بهای زمین اضافی مالکان طبق مالیات های قبلی به دولت محاسبه و طی ده سال پرداخت می گردید.

اما شاه از اینکه امینی رهبری اصلاحات آمریکایی را به دست گرفته بود سخت نگران بود و برای همین توطئه و بهانه جویی را آغاز کرد.

او در سفر خود به آمریکا در تاریخ 21 فروردین 1341، با کندی ملاقات کرد و مورد تمجید او قرار گرفت. در مذاکرات بین این دو، کندی از شاه خواست بخشی از هزینه های نظامی خود را صرف بهبود وضع اقتصادی کشور کند که شاه به کندی قول عمل به خواسته هایش را داد مشروط بر اینکه آمریکا دست از حمایت دکتر امینی بر دارد . کندی این شرط را پذیرفت و نسخه ی اصلاحاتی را که برای همه ی کشورهای آمریکای لاتین و جهان سوم تهییه کرده بود به او داد که چند ماه بعد با تبلیغات فراوان به عنوان انقلاب سفید اعلام گردید  و مواد ششگانه ی آن را به همه پرسی گذاشته شد. شاه در نطقی که در جلسه ی مشترک کنگره ی آمریکا ایراد کرد وعده داد که در ایجاد زیربنای استوار اصلاحات اجتماعی از هیچ کوششی فروگذار نکند.


مک نامارا – کندی – محمدرضا پهلوی

شاه بعد از مذاکره با کندی مصلحت را در آن دید تا خود مأموریت اصلاحات را به عهده بگیرد . از این رو لازم بود پس از امینی نخست وزیری را روی کار بیاورد که کاملاً مطیع اوامر او باشد و از خود هیچ فکر و اراده ای نداشته باشد. برای همین اسدالله علم را که سر سپرده ی خاندان پهلوی بود را در این مسند قرار داد.

ارسنجانی و ارتباط با اسرائیل
همان طور که گفته شد امینی در دوران نخست وزیری خود ارسنجانی را به عنوان وزیر کشاورزی معرفی کرد که طراحی اصلاحات ارضی در غیاب مجلس بر عهده ی ارسنجانی بود. ارسنجانی رابطه ی خوبی با اسرائیل داشت به طوری که برخی سیاستمداران ایرانی در وصف او گفته اند که «… از مقامات ايراني هيچ كس به اندازه‌ي ارسنجاني در نزد دولت اسرائيل محبوب نيست…» او بار ها به اسرائیل سفر کرد و برای چگونگی اجرای اصلاحات ارضی با بسیاری از کارشناسان اسرائیلی به مذاکره پرداخت و بسیاری از کارشناسان ایرانی را برای آموزش به اسرائیل فرستاد. یک گروه از کارشناسان صهيونيستي در امور «اصلاحات ارضي» و كشاورزي به سرپرستي «آريه آلي آو» در 1 مرداد 1340 بنا به دعوت رسمي دكتر حسن ارسنجاني به ايران آمدند و ساليان درازي در ايران ماندگار شدند.


ارسنجانی مقدمات ورود مقامات و کارشناسان اسرائیلی را به ایران فراهم کرد

اقدامات ارسنجانی فقط معطوف به گسترش ارتباطات با اسرائیل در زمینه ی کشاورزی نبود، بلکه او تلاش های فراوانی را برای زمینه سازی به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و تبادل سفر میان دو کشور انجام داد. . روزنامه‌ي «معاريو» چاپ فلسطين اشغالي در این باره نوشت:

« با وجود روابط حساسي كه ميان ايران و كشورهاي عربي وجود دارد و با وجود فشاري كه بر شاه وارد مي‌شود، دكتر ارسنجاني آشكارا ارزشي را كه براي مأموريت كارشناسان اسرائيلي قايل است، اعلام كرد و در اثر نفوذ ارسنجاني، مطبوعات ايران هم شروع به ذكر كمك اسرائيل كردند.»

ارسنجانی از وزیر کشاورزی آن روز اسرائیل (ژنرال موشه دایان) برای بازدید از ایران رسماً دعوت کرد. موشه دایان از تاریخ 27 شهريور تا پنجم مهرماه 1341 در ایران بود و در اين سفر با شاه، نخست وزير و ديگر مقامات بلندپايه‌ي ايران ديدار و گفتگو كرد و قراردادهايي را در زمينه‌ي مسايل اقتصادي، كشاورزي و عمراني با دولت ايران به امضا رساند. این نخستین باری بود که نماینده ی رسمی دولت اسرائیل به موجب دعوت رسمی دولت ایران از کشور دیدن می کرد که  این مسئله در مطبوعات اسرائیل بازتاب فراوانی داشت.


ژنرال موشه دایان وزیر کشاورزی اسرائیل

بعد از گذشت چند ماه از دیدار موشه دایان از ایران، ارسنجانی برای مذاکره و داد و ستد بیشتر با مقامات اسرائیل به فلسطین اشغالی سفر کرد. در مراسم استقبال ،موشه دايان در یک سخنرانی ضمن تقدیر و ستایش از ارسنجانی  او را «مرد عمل» خواند و موفقيت «تقسيم اراضي» در ايران را از «همت والاي» او دانست و درباره‌ي او گفت: « …آقاي دكتر ارسنجاني وزير كشاورزي ايران يكي از چهره‌هاي بزرگ عصر ما هستند…»

دكتر ارسنجاني نيز در نطق خود از ژنرال موشه دايان و رژيم صهيونيستي فراوان سخن گفت و موفقيت ايران را در اجراي «اصلاحات ارضي» و ديگر «طرح‌هاي انقلابي» در سايه‌ي طرح‌ها، نقشه‌ها و همكاري همه جانبه‌ي صهيونيست‌ها دانست.


سفر موشه دایان به تهران و بازدید از اصفهان

مراحل اصلاحات ارضی
قوانین اصلاحات ارضی در سه مرحله تصویب شد. مرحله ی اول در سال 1340 به تصویب رسید که هدف آن تقسیم اراضی مالکان غایب و محدود کردن مالکیت ارضی مزروعی به یک ده شش دانگ یا شش دانگ از دهات مختلف بود.

مرحله ی دوم اصلاحات ارضی در سال 1343 به تصویب رسید. هدف نظام سهم بری و جایگزین کردن اجاره داری بدون تغییر نظام زمین داری بود. زمین دارانی که در مرحله اول اصلاحات ارضی زمین های خود را حفظ کرده بودند به یکی از روش های زیر مجبور بودند:

1-اجاره ی املاک به زارعین؛ 2- فروش اراضی به زارعین 3- تقسیم زمین به نسبت به بهره ی مالکانه بین مالک و زارع؛ 4- خرید حق ریشه ی دهقانان توسط مالکین؛ 5- تشکیل واحد های سهامی زراعی و اداره ی مشترک بین مالک و زارع.


فرمان محمدرضا شاه برای اجراي لايحه اصلاحي قانون اصلاحات ارضي

مرحله ی سوم اصلاحات هم در سال 1348 تصویب شد. چون در مرحله ی دوم اصلاحات اکثر مالکان، روش اول یعنی اجاره ی املاک به مالکین را انتخاب کردند و در اثر پرداخت اجاره بها به صورت نقدی و عدم توانایی فروش محصولات توسط زارعین، کشاورزی رو به وخامت گذاشت، دولت تصمیم گرفت با مجبور کردن مالکان به تقسیم اراضی بین مالکان و اجاره دادن بر حسب بهره ی مالکانه و یا فروش اراضی به دهقانان، انگیزه ی بیشتری برای دهقانان ایجاد کند.


محمد رضا پهلوی در حال توزیع اسناد مالکیت

پی آمدهای اصلاحات ارضی
از آنجایی که اصلاحات ارضی نسخه ای خارجی بود که مقامات آمریکایی و اسرائیلی آن را برای ایران پیچیده بودند، این طرح هیچ منفعت اقتصادی برای مردم نداشت. این طرح در اصل به منظور جلوگیری از نفوذ کمونیسم و کاهش قدرت مالکان بود که در پی آن به دلیل اینکه طراحی و اجرای آن کاملاً از سوی کارشناسان آمریکایی و اسرائیلی – که با شرایط ایران آشنایی نداشتند – دیکته شده بود منجر به نابودی کشاورزی ایران و وابستگی کشور به مواد غذایی وارداتی شد. اریک هوگلند کارشناس انگلیسی که به ایران آمد تا نتایج اصلاحات ارضی را ارزیابی کند، نتایج تحقیقات را اینگونه بیان می کند: « موفقیت عملی از لحاظ منافع مثبت واقعی برای دهقانان مشمول قانون عملاً صفر بود. اصلاحات ارضی ایران عملاً یک برنامه ی محافظه کارانه بود که مزایای مثبت محدود داشت… در 1971(1350) اکثر روستائیان از نظر موقعیت اقتصادی بهتر از سال ها قبل ازاجرای برنامه نبودند.»

گزارشگران سازمان ملل و پژوهندگان غربی که درباره ی اصلاحات تحقیق می کردند نتیجه ی شکست برنامه ی اصلاحات را اینگونه گزارش می دهند:« فقیر تر از همیشه شدن میلیون ها روستایی، سیر سعودی بیکاری، کار با مزد کم در دهه ی 1960 و آبیاری ناکافی. رشد فرآورد های کشاورزی در سال تنها دو درصد بود، حال آنکه سالانه سه درصد بر تعداد جمعیت و شش درصد بر خرج زندگی زندگی افزوده می شد. در سال 1968( 1347) برای نخستین بار دولت شروع به واردات گندم برای تغذیه ی مردم کرد


جمعي از كشاورزان منطقه آذربايجان پس از دريافت اسناد مالكيت زمينهاي كشاورزي

بر اساس آمار های رسمی به 68 درصد از دهقانان زمین های کمتر از 5 هکتار رسید  درحالی که برای بهره وری اقتصادی زمین برای یک خانوار، حداقل زمین مورد نیاز حدود 7 هکتار بود ( به غیر از شمال ایران). با این اوصاف بسیاری از دهقانان که تا قبل از این بر روی زمین های اربابان خود کار می کردند، زمین های خود را که بهره وری نداشت رها کرده و به شهر ها هجوم آوردند. هجوم گسترده ی دهقانان به شهر ها باعث شد که 30 در صد از شاغلین بخش کشاورزی در طی سالهای 1342 تا 1354 کم شود و سهم کشاورزی در تولید ناخالص ملی، طی سالهای  1320 تا 1356، از 50 درصد به 9 درصد کاهش یابد.


محمدرضا پهلوي در حال تسليم اسناد مالكيت به يك تن از زنان كشاورز

بعد از کاهش شدید تولیدات کشاورزی، رژیم شاه برای تأمین مایحتاج مردم حجم واردات را افزایش داد و ایران را که تا سالهای اول دهه ی 40  از نظر مواد غذایی خود کفا بود به یکی از وارد کنندگان مواد غذایی تبدیل کرد. طبق آمارها در حالی که واردات فرآورده های کشاورزی در سال 1342، حدود 100 میلیون دلار بود، در سال 1356 این میزان به 2.6 میلیارد دلار رسید که حدود 2 میلیارد دلار آن از آمریکا وارد می شد. این روند ایران را به شکل یکی از مشتریان شرکت های چند ملیتی مواد خوارو بار درآورد و کشور را به بازار مصرفی برای تولیدات کشاورزی اسررائیل تبدیل کرد.

کاهش تولید گندم
زیانبارترین پیامد اصلاحات ارضی در تولید گندم و جو بود. در حالی که ایران سالانه 7 میلیون تن گندم و جو تولید می کرد، سطح تولید بعد از اصلاحات ارضی به 4 میلیون تن تقلیل یافت و گندم های آمریکایی کمبود تولید داخلی گندم را جبران کرد.

این اصلاحات آمریکایی- اسرائیلی اگرچه در ابتدا در نظر برخی از عامه  مردم و دهقانان، مفید به نظر می رسید و می توانست آنها را صاحب زمین کند، اما به دلیل اینکه در خارج از کشور طراحی شده بود و تأمین منافع دولت های خارجی را هدف خود قرار داده بود نه تنها تأثیری در زندگی قشر روستایی به دنبال نداشت بلکه باعث بیکاری کشاورزان و مهاجرت این طیف به شهرهای بزرگ شد. بیشترین منفعت اجرای این طرح، عاید شرکت های آمریکایی و اسرائیلی شد که ایران به بازار مصرفی برای کالاهایشان تبدیل شده بود.

منابع و ماخذ:

*********************************************

سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران، روح الله حسینیان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران، روح الله حسینیان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی


مقاومت شکننده، تاریخ تحولات اجتماعی ایران، جان فوران، ترجمه ی احمد تدین، موسسه خدمات فرهنگی رسا.


اقتصاد سیاسی ایران، دکتر محمد علی همایون کاتوزیان، ترجمه ی محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، نشر مرکز


سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر پیکان


ایران بین دوانقلاب، یرواند آبراهامیان، ترجمه  احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی.

http://www.iichs.org/index.asp?img_cat=14&img_type=0

http://www.shareh.com/persian/magazine/15_khordad/03/07.htm

http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/114037?sta=%D8%AD%D8%AC%D8%AA%20%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%A8%DB%8C

http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=4798

http://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=187&SP=Farsi

منبع: مشرق نيوز

 


چگونگی نابودی کشاورزی ایران در دوران پهلوی + سند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

برای برقراری امکان تعامل با شما کاربر محترم خواهشمند است شماره همراه خود را در فیلد مربوطه وارد نمایید.شماره موبایل شما در سایت منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا