10 واقعيت درباره جايگاه كشاورزي با بذرهاي تراريخته
سلامت نیوز:محمد درویش مدیر کل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت از محیط زیست در کانال تلگرام خود به قلم دکتر دیرک زیمرمن یادداشتی را منتشر کرد که در تاريخ ١٦ ژوئن ٢٠١٦ در تارنمای سازمان جهانی صلح سبز آلمان هم با عنوان : “ده واقعيت درباره جايگاه كشاورزي با بذرهاي تراريخته” انتشار یافته بود.
در این یادداشت آمده است: براي نخستين بار در سال ١٩٩٦ بذرهاي تراريخته براي هدفهاي تجاري كاشته شدند. از آن زمان مساحتي كه براي كشت آنها مورد استفاده قرار مي گيرد به مرور افزايش پيدا كرد. لیکن اینک گزارش شده که یک درصد مساحت كشت اين بذرها در سال ٢٠١٥ در مقايسه با سال ٢٠١٤ کاهش یافته و این روند کاهنده احتمالا در سال جاری هم ادامه خواهد یافت.
مساحتي نزديك به ١٨٠ ميليون هكتار براي كشت بذرهاي تراريخته وجود دارد كه ١٣٪ از مساحت زمينهاي كشاورزي در دنيا را شامل می شود. كاهش يك درصدي كشت موجب نارضايتي مافیای حاکم بر صنعت محصولات دستکاری شده ژنتیکی را فراهم کرده؛ اما اين نكته تنها دليلي نيست كه اين بخش از لابي و صنعت بيوتكنولوژي را ناراضي مي كند. در طول سالهايي هم كه مساحت مورد استفاده براي كشت بذرهاي تراريخته رو به افزايش بود، موفقيتهاي مورد نظر صاحبان اين صنعت بدست نيامد:
١- در اروپا كاهش مساحت كشت به مقدار ١٨٪ بسيار شديد بوده است. تنها ١١٦,٨٧٠ هكتار از زمينهاي كشاورزي اتحاديه اروپا كه حدود ٠,٠٧٪ از كل اراضي را شامل مي شوند، در سال ٢٠١٥ به كشت بذرهاي تراريخته اختصاص داده شده اند.
٢-بذرهاي تراريخته هنوز هم تنها در ٢٨ كشور دنيا كاشته مي شوند؛ از آنها فقط پنج كشور در اتحاديه اروپا (اسپانيا، پرتغال، جمهوري چك، روماني و اسلواكي). اين بدان معناست كه اغلب كشورها، علي رغم تلاش هاي فراوان شركتهاي مربوطه، هنوز هم زمينهاي كشاورزي خود را از بذرهاي تراريخته دور نگاه مي دارند.
٣- دو سوم از كشت اين نوع بذرها در قاره آمريكاي شمالي و جنوبي ( ايالات متحده، برزيل و آرژانتين) انجام مي گيرد.
٤-در كشورهايي هم كه بذرهاي تراريخته كاشته مي شوند، مساحت آنها در مقايسه بسيار ناچيز بشمار مي آيد. بطور مثال در روماني، جمهوري چك، بنگلادش و يا شيلي به كمتر از ٥٠٠٠٠ هكتار مي رسد.
٥-بذرهاي مورد استفاده نيز بسيار محدود هستند. در ٥١٪ از مساحت زمينهاي كشاورزي دنيا تنها سويا كاشته مي شود. همراه با آن، ذرت، پنبه و كلزا چهار بذري هستند كه در مجموع ٩٩٪ از كشت با بذرهاي تراريخته را شامل مي شوند. بذرهايي كه دست آخر يا به معده جانوران ختم مي شوند، یا براي سوخت ارگانيك مورد استفاده قرار مي گيرند و يا مانند پنبه كلا براي تغذيه مصرف نمي شوند. به عبارت ديگر بذرهاي تراريخته در امر تغذيه مردم دنيا نقشي بازي نمي كنند.
٦- از بذرهاي تراريخته كار خاصي بر نمي آيد (بازده خاصي ندارند). آنها يا همچنان در برابر علف كش ها مقاوم هستند و يا حشره كش هاي خاص خود را توليد مي كنند كه به معناي ورود سموم از اينراه به زمينهاي كشاورزي مي باشد. تركيب اين دو ويژگي در يك بذر با مهندسي ژنتيكي(stacked events) به مرور افزايش پيدا كرده، آنها در حال حاضر ٣٣٪ از گياهان تراريخته را تشكيل مي دهند.
٧-گياهان تراريخته اما در عمل شكست مي خورند. علف هاي هرز در برابر علف كشها، بطور مثال گليفسات، مقاومت پيدا مي كنند. پاسخ صنعت به اين روند، تغيير ژنتيكي گياه و مقاوم كردن آن در برابر ديگر علف كشها مانند Dicamba و يا Isoxaflutol مي باشد. حتي گياهاني كه با پروتئين Bacillus thuringiensis در مبارزه با حشرات مجهز شده اند، به مرور سبب مقاوم شدن حشرات در برابر اين سم مي شوند.
٨-پنبه تراريخته نيز كه از آن معمولا به عنوان يك محصول موفق مهندسي ژنتيكي براي كشاورزي هاي كوچك نام برده مي شود، هر چه بيشتر با شكست روبرو شده است. چندي پيش دو ايالت در هندوستان اعلام كردند كه از بكار بردن پنبه تراريخته بدليل مقاوم شدن حشرات در برابر آنها خودداري خواهند كرد و به كشت پنبه معمولي باز خواهند گشت. تصميمي كه از جانب كشور بوركينا فاسو هم در غرب آفريقا به دليل كيفيت نامناسب محصول به اجرا گذاشته خواهد شد.
٩- مقاومت در برابر محصولات تراريخته هنوز هم كلا بسيار شديد است. ١٧ كشور از ٢٨ عضو اتحاديه اروپا، از جمله آلمان، در سال ٢٠١٥ كشت ذرت تراريخته را فعلا در خاك خود ممنوع اعلام كرده اند. حتي در ايالات متحده به مرور ترديد در اين زمينه در حال افزایش است. از جهتي هم مباحثه هاي اخير بر سر (ضررهاي احتمالي و خطر سرطانزا بودن) گليفسات وجهه گياهان تراريخته را بسيار تحت الشعاع قرار داده.
١٠-ادعاي گروه ذي نفوذ كشاورزي با محصولات تراريخته (ISAAA) كه استفاده از چنين بذرهايي را به ويژه كمك بزرگي به كشاورزي هاي كوچك با امكانات محدود مي داند، قابل تاييد نيست. حتي اگر ارقام ارایه شده مبني بر اينكه ٩٠٪ از ١٨ ميليون كشاورز مصرف كننده بذرهاي تراريخته، صاحب كشاورزيهاي كوچك هستند، صحت داشته باشد، باز هم اين گروه تنها حدود ٣٪ از پانصد ميليون كشاورزيهاي كوچك در سراسر دنيا را شامل مي شود كه به اين ترتيب رقم بسيار ناچيزي بشمار مي آيد. به عبارت ديگر ٩٧٪ از كشاورزيهاي كوچك بدون بذرهاي تراريخته كار مي كنند. اغلب بذرهاي تراريخته با مقياسهاي صنعتي طراحي مي شوند و دقيقا براي همان محدوده هم قابل استفاده هستند.
اينكه مهندسي ژنتيكي در محدوده كشاورزي به يك بن بست برخورد كرده است، واقعیتی است كه به مرور آشكارتر مي شود. راه حل براي رهايي از اين بن بست مدتهاست كه وجود دارد: كشاورزي اكولوژيكي بدون مصرف بذرهاي تراريخته. حتي استفاده از smart breeding (روشي كه امكان آناليز دي اِن اِي گياه و شناخت خواص آن مانند مقاومت در برابر گرما را به كشاورزان مي دهد، تا از راه اصلاح نباتات به هدف مورد نظر خود برسند) تاكنون نتايجي ارائه داده اند كه مهندسي ژنتيكي به پاي آنها نمي رسد. به اين واقعيت حتي ISAAA در گزارش اخير خود، غير مستقيم، اشاره مي كند. در اين ميان اما از كشت چهار هزار هكتاري موفقيت آميز كلزا با روشهاي جديد مهندسي ژنتيكي در آمريكا گفتگوست. مساله مهم البته باز هم مقاومت اين گياه در برابر علف كشها است كه در حال حاضر در اتحاديه اروپا نيز مورد بحث است.
از گزارش ISAAA همچنين مي توان دريافت كه چه چيز براي صنعت نقش اساسي را بازي مي كند: بر روي تنها ١٣٪ از زمينهاي كشاورزي دنيا گياهان تراريخته كشت مي شوند، فروش بذرها اما در دنيا ٣٤٪ از درآمد شركت ها را تامين مي كند. و این حقیقتی بسيار قابل توجه و تامل برانگیز است! چرا كه بازار علف كشها نيز عمدتا در دست چنين شركتهاي فروشنده بذرهاي تراريخته است و در نتيجه مصلحت یا انگیزه ای براي يافتن راه حلهاي اكولوژيكي پايا در زمينه كشاورزي وجود ندارد!