نگاه به غرب سد بزرگی در برابر گسترش طب اسلامی – ایرانی است
برخوردهای شدید و غیر قابل باور و پرونده سازی برای اطبایی که تا پیش از این مردم را درمان می کردند غیر قابل باور بود؛ بستر سازی برای برخوردهای تند با اطبای طب اسلامی ایرانی منجر به عدم رشد این طب در نظام جمهوری اسلامی ایران شد.
سید محمد مهدی حسینی منش حکیم و درمانگرطب اسلامی در خصوص دلایل عدم رشد طب اسلامی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گفت: هیچ کس نمی تواند منکر سابقه طولانی طب سنتی و طب اسلامی شود؛ چرا که طب سنتی و اسلامی قرنها درمانگر بسیاری از بیماریها بوده و مردم دردهای خود را با روشهای توصیه شده این طب ها درمان می کردند. طب سنتی و اسلامی در گذر زمان و تسلط استکبار جهانی به ممالک مسلمان و ضعیف خفه شد تا طب مدرن غربی جایگزین طب سنتی – اسلامی شود. طب مدرن غربی نه تنها نتوانست سلامت جامعه را تامین کند، بلکه مانع بسیاری از رفتارهای و سبک زندگی شد که تضمین کننده سلامت مردم بود. این طب علاوه بر عدم درمان؛ امراض جدیدی نیز ایجاد کرد که ناشی از تاثیرات مواد شیمیایی بربدن است.
وی دراین باره افزود: شواهد و یافته های علمی نشان می دهد درمان در طب جدید یا طب غربی معنا ندارد. چرا که داروها و روش های به کار گرفته شده عمدتا در جهت تسکین درد به کار گرفته می شود و موقتی است، لذا عود بسیاری از بیماریها بعد از درمان موقتی ناشی از همین مساله است. در حالی که طب سنتی و اسلامی با روش های خاص خود و با بهره مندی ای روشهای درمانی طبیعی ولو اینکه ممکن است طول درمان زمان بیشتری ببرد؛ اما مرض درمان شده و دیگر خبری از عود بیماری نیست.
حکیم حسینی منش گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 و تشکیل حکومت اسلامی براین باور بودیم که نظام اسلامی منجر به ترویج هر چه بیشتر و کاربردی تر طب اسلامی –ایرانی می شود تا بر این اساس نظام مدونی شکل بگیرد تا دو طب اسلامی – ایرانی و طب جدید در کنار هم پاسخگوی نیازهای مردم باشند. عدم باور مسولین بهداشت وزارت و اموزش پزشکی در بخش اموزش و در بحش درمانی امیدها را تبدیل به ناامیدی کرد، بنحوی که به خاطر دارم حتی در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی درگیریهای مفصلی بین مسوولین با اطبای حاذق طب اسلامی ایرانی به وجود آمد که پایان کار برخی به زندان نیز کشیده شد. برخوردهای شدید و غیر قابل باور و پرونده سازی برای اطبایی که تا پیش از این مردم را درمان می کردند غیر قابل باور بود؛ بستر سازی برای برخوردهای تند با اطبای طب اسلامی ایرانی منجر به عدم رشد این طب در نظام جمهوری اسلامی ایران شد.
وی تصریح نمود: به خاطر دارم اوایل پیروزی انقلاب اسلامی وزیر بهداشت وقت در جمع اطبای طب اسلامی ایرانی حضور داشتند؛ بعد از بیان استدلال های قانع کننده درباره خواص داروهای گیاهی ایشان خطاب به حضار گفتند: تمامی سخنان شما را قبول دارم اما شرط پذیرش موضوع و امضای من آوردن ترجمه انگلیسی یا فارسی خواص دارهای گیاهی ذکر شده در جمع است! متاسفانه از همان آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی نگاه به غرب و نفوذ بیگانه سد بزرگی در برابر گسترش طب اسلامی – ایرانی شد و همچنان هست؛ سنگ اندازیهای متعدد مانع از باز شدن فشا برای ترویج طب اسلامی در ایران اسلامی شد! آنچه بعد از تجربه چهل ساله پیروزی انقلاب اسلامی و سنگ اندازیهای مخالفان طب اسلامی ایرانی باید مورد توجه بزرگان این طب قرار بگیرد کوتاه آمدن بر سر برخی مسائل حاشیه ای و تشکیل سازمان مدونی مشابه سازمان طب مدرن است. قطعا نباید منتظر ایجاد سازمان خارج از تشکیلات طب اسلامی – ایرانی بود چرا که هیچ گاه این خواسته توسط طرفداران طب مدرن و تبلیغ کنندگان آن محقق نمی شود؛ به این دلیل که آنها به خوبی به این موضوع واقفند که توسعه طب سنتی و اسلامی دکان کاسبی بسیاری از پزشکان را تعطیل می کند وکسادی بازار درمانی را به دنبال دارد که درمانی در آن دیده نمی شود.
طبیب طب سنتی اظهار داشت: متاسفانه به این دلیل که طب وارداتی غربی؛ طب دانسته می شود اما طب سنتی یا اسلامی علم نامیده نمی شود؛ با طب اسلامی ایرانی برخوردهای تندی صورت داده شده؛ در حالی که آنچه به عنوان علم پزشکی در غرب رشد کرد برگرفته از کتابهای قدیمی علم الاعضایی است که توسط دانشمندان مسلمانی چون بو علی سینا و رازی که با اعضای بدن و نحوه درمان هر یک آشنایی کامل داشتند گرفته شده است. بنده معتقدم به هیچ وجه نباید طب اسلامی یا سنتی را طب مکمل بنامیم چرا که این طب ریشه در زندگی بشریت دارد و مکمل نیست؛ بلکه طبی است که قرنها مردم را از بیماریها نجات داده است. بی شک اطبای طب اسلامی – ایرانی مشکلی با پزشکان و علم پزشکی مدرن ندارند؛ چرا که این علم را همانند سایر علوم رشته ی علمی به شمار می آورند اما اینکه پزشکان طب مدرن لقب طب مکمل به طب سنتی اسلامی بدهند به هیچ وجه پذیرفتنی نیست.
کدمطلب:DA98071501